لقمه اندازه خور ای مرد حریص
گرچه باشد لقمه حلوا و خبیص.
( مثنوی ).
پس بگفتندش که تو ابله حریص ای عجب خوردی ز حلوای خبیص.
( مثنوی ).
خبیص. [ خ َ ] ( اِخ ) نام بلوکی است بشرقی شهر کرمان و در شمال و شرق خبیص کویر لوت و بجانب جنوبش نرماشیر و بم قرار دارد، هوای آن بسیار گرم است و نام جدید آن شهداد میباشد. یاقوت در وصف آن آرد: خبیص مدینتی است بکرمان و حصنی صاحب درختان خرما. آب آن از قنات و بنابر نقل حمزه خبیص تعریب «هبیج » است. ابن الفقیه آورده که بداخل خبیص باران نمیبارد و بارندگی بحوالی آنست بطوری که اگر کسی از دیوار دست بخارج قلعه برآورد دستش تر می شود ولی بدنش که در پشت دیوار است تر نمی گردد و این خود از خوارج عادات است. یاقوت در این گفته شک میکند و عهده حکایت را بر ابن الفقیه میگذارد. رهنی میگوید جانب کرمان را دو سرزمین فراگرفته است قُفص از جانب بحر و خبیص از جانب بر، خبیص انتهای بلاد فهلو و خداوند زبان آنها را مسخ کرده و بلاد آنها را تغییر داده است و بناحیت خبیص خَبق و بَبق است. ( از معجم البلدان یاقوت حموی ). صاحب حدود العالم آرد: شهری است بناحیت کرمان با نعمت بسیار و هوای درست. ( حدود العالم ). مستوفی گوید: خبیص از اقلیم سیم است. طولش از جزایر خالدات «صبح » و عرض آن از استواء «لا» هوایش گرم است و آبش از رود و درو نخل بسیار است. ( نزهة القلوب چ دبیرسیاقی ص 171 ). مؤلف لغتنامه آرد: در آنجا معدن سنگ شیشه هست که برای بلورسازی نهایت خوب است. امروز این ناحیه را شهداد نامند. رجوع به شهداد شود.
خبیص. [ خ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان اربعه پایین ( سفلی ) بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد فارس ، واقع در 44 هزارگزی جنوب فیروزآباد کنار راه مالرو فیروزآباد به قیر و کازرین. این ناحیه در دامنه کوهسار واقع و گرمسیری و مالاریایی است و دارای 165 تن سکنه میباشد. زبان مردم آنجا ترکی و فارسی است و آب آنجا از چشمه و قنات و محصولاتش غلات و خرما است. اهالی آنجا به کشاورزی گذران میکنند و از صنایع دستی گلیم می بافند. راه مالرو این ناحیه صعب العبور میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ).