خاکسترنشین

/xAkestarneSin/

مترادف خاکسترنشین: بی خانمان، آواره، پاکباخته، خاک نشین، بدبخت، بیچاره، بی نوا

لغت نامه دهخدا

خاکسترنشین. [ ک ِ ت َ ن ِ ] ( نف مرکب ) کسی که در خاکستر نشیند فقر را. || ( اصطلاح تصوف ) یکی از اعمال صوفیان.

فرهنگ فارسی

( صفت ) مرد تهیدست و بیچاره ای که خانه و ماوایی ندارد و در گلخن حمام بسر برد .

فرهنگ معین

( ~. نِ ) (ص مر. ) فقیر، بیچاره .

فرهنگ عمید

فقیر، بیچاره.

اصطلاحات و ضرب المثل ها

معنی اصطلاح -> خاکسترنشین
بدبخت / بیچاره
مثال:
اول ها شغل خوب و درآمد معقولی داشت، اما عادت به قمار خاکسترنشینش کرد.

پیشنهاد کاربران

خاکستر نشین : [عامیانه، کنایه ] بدبخت، سیه روز، ذلیل.

بپرس