خاندان ارفع

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] از خاندان های مهم معاصر کشور که دارای جایگاهی بودند می توان خاندان معروف ارفع را نام برد که افراد سرشناسی از این خاندان در حکومت راه یافته و پست و مقام های مهمی داشتند. میرزا رضاخان متخلص به "دانش" و ملقب به "ارفع الدوله" یکی از رجال اواخر عهد ناصری و مظفری که در سایه قریحه خوش و هوش خود و با استفاده از تمامی طرق متداول عصر، همچون چاپلوسی، رشوه دادن، توطئه کردن و زد و بند توانست از خانه شاگردی به مقام و منصب برسد و ثروت فراوان بیندوزد.
"میرزا رضاخان" متخلص به "دانش" و ملقب به "ارفع الدوله" یکی از رجال اواخر عهد ناصری و مظفری که در سایه قریحه خوش و هوش خود و با استفاده از تمامی طرق متداول عصر، همچون چاپلوسی، رشوه دادن، توطئه کردن و زد و بند توانست از خانه شاگردی به مقام و منصب برسد و ثروت فراوان بیندوزد. خاستگاه نسب و خاندان وی مورد اختلاف است. "احتشام السطنه" پدر وی را "حاج حسن" و از اتباع روس و مردم قفقاز می شمرد. "اعتمادالسلطنه" نیز معتقد بود که وی اهل "ایروان" و بیشتر از رعایای روس بود. به نوشته "مهدی بامداد" وی پسر"حاج حسن" صراف ایروانی است که پدرش شغل صرافی مختصری داشت.
← تحصیلات
ارفع الدوله از سن پطرزبورگ برگشته و توسط "اتابک اعظم امین السلطان" به عثمانی می رود. در همین حین برای انجام ماموریت ویژه و تقدیم هدایا و نشان های اهدایی از طرف مظفرالدین شاه به اعلی حضرت امپراتور و خاندان سلطنتی روسیه عازم آنجا شد. در یک ماموریت دیگر به نمایندگی از طرف مظفرالدین شاه جهت شرکت در مراسم تاج گذاری "آلفونس سیزدهم" پادشاه ۱۶ ساله اسپانیا به آن کشور رفت و بعد در سال ۱۳۳۱ق به ایران برگشته و وزیر عدلیه کابینه "میرزا علیخان علاالسلطنه" می شود؛ اما به قول "مستوفی" خیلی زود دریافت که مرد میدان مشروطه نیست. به همین سبب بعد از وصول ۵۶ هزار تومان از دولت به "موناکو" بازگشت.
ارفع الدوله در زمان رضاخان
ارفع الدوله در حکومت رضاشاه به سمت نمایندگی ایران در مجمع اتفاق ملل منصوب شد و مدتی در این مجمع فعالیت کرد و به قول خودش توانست با اختلاف یک رای مجمع را از خطر از هم پاشیدن برهاند. رابطه چندان نزدیکی با رضاخان نداشت. یک روز که برای گفتن توصیه هایی به رضاخان نزد او رفت موجب عصبانیت سردار سپه می شود، رضاخان به او می گوید: «میدانی ارفع تو پیر و خرفت شده ای بهتر است بروی و شعرهایت را پاکنویس کنی. ارفع خود می گوید: من هم اطاعت کرده و همین کار را کردم. وی در سال ۱۳۱۵ درگذشت. در مورد شخصیت وی نیز نظرهای گوناگونی گفته شده است، "علامه قزوینی" در این باره چنین نوشته است: «همیشه از خود و از اعمال جلیله ای که به زعم خود انجام داده بود، در همه محافل و حتی برای بچه ها تعریف می کرد. "عبدالله مستوفی" وی را نماینده و نمونه بارز سیاستمداران عصر پیشین شمرده است، از هوش و نزاکت وی تمجید می کند. "محبوبی اردکانی" از محققین متاخر چنین قضاوت کرده است: «قدر مسلم این است که ارفع الدوله در اوان جوانی دارای تربیت مذهبی بوده است. پدر وی وقتی می فهمد که پسرش معنی شعری را که در وصف زنان بوده می داند، معلم مکتبخانه را به خاطر آموزش چنین اشعاری نفرین می کند. مسلما فرزند چینن پسری اهل نماز و زیارت و دعا می شود. بعدها وقتی "آخوند ملاکاظم خراسانی" به او تلگراف می کند که در کار مسلمانان(در مشروطه ارفع الدوله با "محمدعلی شاه" است و با مردم مخالفت می کند)، دخالت نکند، ارفع الدوله چون از آخوند تقلید می کرده است، اطاعت می کند.» به خدمات ارزنده او نیز اشاره شده است. وی مدرسه "دانش" را در سال ۱۳۱۷ه. ق تاسیس کرد. ارفع الدوله دو پسر دارد که آن ها نیز با تحصیلات خود که همگی در خارج از ایران بوده است. برای خود سمت و منصب دست و پا کرده اند. ابراهیم و حسن دو پسر وی که اولی سرتیپ و دومی سرلشگر می شود.
ابراهیم ارفع
...

پیشنهاد کاربران

بپرس