خافضه

لغت نامه دهخدا

( خافضة ) خافضة. [ ف ِ ض َ ] ( ع ص ) زمین پست و پرنشیب. منه : ارض خافضةالسقیاء؛ یعنی زمین که آب دادنش سهل میباشد. ( منتهی الارب ). || جاره. کسره دهنده. || زن ختانه. ( منتهی الارب ). زنی که ختنه زنان کند. || فرودآورنده ، منه : خافضة رافعة ( قرآن 3/56 )؛ یعنی برمیدارد قومی را بسوی جنت و فرود می آورد قومی را در آتش.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی خَافِضَةٌ: پایین آورنده
ریشه کلمه:
خفض (۴ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس