خازباز

لغت نامه دهخدا

خازباز. [ زَ زَ / زَ زُ / زُ زِ / زِ زُ / زُ زِن ْ / زِ ن ِ ] ( ع اِ ) مگسی است که در مرغزارها باشد.خِزِباز. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( المنجد ) ( تاج العروس ) ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ) :
من الناس من تجوز علیه
شعراء کانها الخازباز.
از متنبی ( از اقرب الموارد ).
|| صدای مگس. ( اقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ) ( المنجد ) ( تاج العروس ) ( ناظم الاطباء ). وِز وِز مگس. || گربه. ( ناظم الاطباء ). || نام دو گیاه است یکی کحلاء و دیگری درماء. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || علتی است که در گردن شتر و مردم عارض شود. ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس