حیدر میرزا

دانشنامه عمومی

حیدر میرزا (پسر حمزه میرزا). حیدر میرزا صفوی فرزند شاهزاده حمزه میرزا فرزند شاه محمد خدابنده چهارمین پادشاه صفوی بود.
پس از سقوط تبریز در ۲۶ شهریور ۹۶۴ خ. ( ۱۷ سپتامبر ۱۵۸۵ /۹۹۳ هجری قمری ) ، حمزه میرزا با سپاه ده هزار نفری خود چند حمله شجاعانه به عثمانی کرد و یک ستون ارتش عثمانی را در حوالی خوی نابود ساخت. حمزه میرزا در دی ۹۶۴ تصمیم گرفت تبریز را آزاد کند به همین دلیل حملات متعددی به شهر کرد و تعداد زیادی از سربازان دشمن را به قتل رسانید. ولی به علت نداشتن سرداران لایق و توپخانهٔ مجهز نتوانست قلعهٔ تبریز را تسخیر کند. یک ماه بعد به نیروهای عثمانی در ساحل رود ارس حمله بردند و ضربات شدیدی به قوای عثمانی وارد ساختند.
فرهاد پاشا بی درنگ نیروی کمکی به تبریز فرستاد و به سرداران قزلباش پیغام داد که ادامه جنگ به نفع و صلاح ایرانیان نبوده و بهتر است راضی به صلح شوند. زیرا سلطان عثمانی از اختلافات میان آنان به خوبی آگاه است. پس از چندی نامه ای نیز برای حمزه میرزا فرستاد و به وی پیشنهاد کرد درصورتیکه ایرانیان از تصرفات عثمانی چشم بپوشند، و یکی از شاهزادگان صفوی را به عنوان گروگان به باب عالی بفرستد، او سعی خواهد کرد سلطان عثمانی را به انعقاد معاهدهٔ صلح راضی کند و احتمال دارد سلطان هم تبریز را به آن شاهزاده ببخشد. حمزه میرزا این پیشنهاد را با نظر موافق تلقی کرد و قرار شد حیدر میرزا فرزند خردسال وی به همراهی یک سفیر عالی مقام به دربار عثمانی اعزام گردد. [ ۱]
با مرگ حمزه میرزا این اقدام به تعویق افتاد و با به سلطنت رسیدن شاه عباس حیدر میرزا با شاه محمد خدابنده و سایر شاهزادگان در ۱۵ محرم ۹۹۶ ( ۱۵۸۷ میلادی ) به قلعه الموت و سپس در جمادی الثانی ۹۹۷ ( ۱۵۸۹ میلادی ) به قلعه ورامین فرستاده شدند. [ ۲] [ ۳] چون حیدر میرزا شرط مصالحه با عثمانی بود حیدر میرزا در شعبان ۹۹۷ ( ۱۵۸۹ میلادی ) از قزوین به استانبول فرستاده شد و در صفر ۹۹۸ وارد استانبول شد. [ ۴] حیدر میرزا تا سال ۱۰۰۵ قمری ( ۱۵۹۶ میلادی ) در استانبول می زیست و در آن سال به مرض طاعون درگذشت و مرگ او مایهٔ خرسندی دربار ایران که از داشتن گروگان نزد دولت عثمانی ناراحت بود، گردید. [ ۵]
عکس حیدر میرزا (پسر حمزه میرزا)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

حیدر میرزا ( ۱۵۵۶ _۱۵۷۶ میلادی ) پنجمین پسر شاه تهماسب یکم بود که در سال ۱۳ ذی القعده ۹۶۳ در قزوین متولد شد. او بعد از مرگ پدرش به مدت یک روز سلطنت کرد و سرانجام با دسیسه خواهرناتنی اش پریخان خانم به دست جمعی از سرداران قزلباش کشته شد.
...
[مشاهده متن کامل]

بعد از مرگ شاه تهماسب در روز ۲۴ مه ۱۵۷۶، حیدرمیرزا تاج شاهی بر سر نهاد و وصیت نامه ممهور به مهر شاه طهماسب را دلیل نیابت خود اعلام نمود و در ایوان چهل ستون جلوس نمود، اما اشتباهاتی مرتکب شد که باعث شد تا حکومت و پادشاهی وی به شب نرسید. اولین خطای وی رها ساختن پریخان خانم خواهر ناتنی خودش برای خروج از تالار قصر بود که از سال ها پیش با نفوذ در دربار پدر، در امور حکومتی دخالت می کرد و مشارکت فعال او در همه امور باعث اتحاد قوی اش با سران ارتش قدرتمند قزلباش شده بود، در نتیجه به رقیب خطرناک و بی همتای حیدرمیرزا مبدّل شده بود. پریخان خانم که در آن شب در کاخ سلطنتی حضور داشت و در چنگال حیدرمیرزا بود و بنابراین قبلاً دشمن سرسخت وی به شمار می رفت؛ و دستگیری او باعث شد نتواند در مانع شدن از انتقال اقتدار شاهی به حیدر میرزا دخالت کند، اما پریخان خانم با دغل بازی ماهرانه و با تملق و چرب زبانی حیدرمیرزا را قانع نمود تا وی را رها سازد تا از کاخ بیرون آمده و سلطان سلیمان میرزا و شمخال خان سلطان را که آنها نیز از مخالفان حیدر میرزا بودند در مجموع مخالفان او درآورد، او که خوب می دانست حیدر تا چه حد تحت تاثیر مادرش هست، پس رو به مادر حیدرمیرزا کرد و فریاد برآورد: شاهد باش که من اولین فردی هستم که بر پای شاه بوسه می زنم و این افتخار را به کس دیگری واگذار نمی کنم. بنابراین با تعیین سلطان زاده خانم او موفق به خروج از کاخ شد. اما بعد از خروج کلید درب های تالار قصر را به مخالفان سپرد و آنها نیز توانستند به راحتی به قصر وارد شده حیدرمیرزا را به قتل برسانند.
دومین اشتباه وی این بود که دقت نکرده بود در آن شب کشیکچیان دربار از کدام طایفه اند، از بخت بد در آن شب نگهبانان کاخ شاهی از جناح مخالف بودند که درب های تالار قصر را به روی او بستند و مانع خروج وی یا دخول طرفدارانش گردیدند. حیدر میرزا که در قصر زندانی شده بود با وعده و وعید نتوانست محافظان کاخ شاهی را راضی به بازنمودن دربها نماید او ابتدا تصمیم به خودکشی گرفت اما مادرش متوجه شد و او را به حرمسرای شاه برد. امرا و سرداران نیز با اطلاع از مرگ شاه شروع به فعالیت نمودند. طرفداران اسماعیل میرزا در خانهٔ حسین قلی خلفا و طرفداران حیدر میرزا در خانهٔ حسین بیگ یوزباشی جمع شدند تا چاره اندیشی نمایند. جمعی نیز بی طرف ماندند. طرفداران حیدر میرزا که مغرور بودند ابتدا تصمیم گرفتند مسلح به دولتخانه ریخته و حیدر میرزا را آزاد نمایند، اما بعد از ترس اینکه مبادا آزاری توسط مخالفان به حیدر میرزا برسد از این امر منصرف شدند و تصمیم گرفتند به خانهٔ حسین قلی خلفا که محل اجتماع مخالفان بود حمله برده و آنها را متفرق سازند.

حیدر میرزاحیدر میرزا
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/حیدر_میرزا_(پسر_شاه_تهماسب_یکم)

بپرس