حکمت خدا و اتقان قران

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حکمت خدا و اتقان قرآن (قرآن). آیاتی از قران کریم به این مطلب اشاره دارد که اتقان قرآن و روشنی آیات آن، جلوه ای از حکیم و خبیر بودن خداوند است.
"الر کتـب احکمت ءایـته ثم فصلت من لدن حکیم خبیر. الر، این کتابی است که آیاتش استحکام یافته سپس تشریح شده و از نزد خداوند حکیم و آگاه (نازل گردیده) است! "این کتاب بزرگ با این ویژگی از سوی چه کسی نازل شده است؟ " از نزد خدایی که هم حکیم است و هم آگاه" (من لدن حکیم خبیر). به مقتضای حکیم بودنش آیات قرآن را محکم، و به مقتضای خبیر و آگاه بودنش آیات قرآن را در بخشهای گوناگون، طبق نیازهای انسان بیان داشته است، چرا که تا کسی از تمام جزئیات نیازهای روحی و جسمی انسان با خبر نباشد نمی تواند دستورات شایسته تکامل آفرینی صادر کند. در واقع هر یک از صفات قرآن که در این آیه آمده، از یکی از صفات خداوند سرچشمه می گیرد، استحکام قرآن از حکمتش، و شرح و تفصیل آن از خبیر بودنش.
معنای احکام و تفصیل آیات
مقابله ای که در این آیه بین احکام آیات قرآن و بین تفصیل آن واقع شده- با در نظر گرفتن اینکه کلمه تفصیل به معنای ایجاد فصل بین اجزای یک چیزی است که اجزائش متصل به هم بوده اند، و به معنای جدا جدا کردن اموری در هم فرو رفته است- خود دلیل است بر اینکه منظور از احکام آیات، ربط بعضی از آیات جدا شده از یکدیگر به هم، و ارجاع آیات آخر آن به اولش می باشد بگونه ای که بازگشت همه به امر واحد بسیطی است که دارای اجزاء و ابعاض نمی باشد. و معلوم است که اگر کتابی دارای چنین احکام و چنین تفصیلی باشد، قطعا از جهت معانی و مضامینی است که کتاب، مشتمل بر آن است نه از جهت الفاظ آن و یا چیز دیگر، و نیز معلوم است که حال معانی در احکام و تفصیل و در اتحاد و اختلاف غیر حال اعیان خارجی است (احکام در اعیان خارجی مثلا در یک ماشین محکم و یا ساختمان محکم یک معنا دارد، و در معانی و مطالبی که در یک کتاب آمده معنای دیگری دارد). معانی بسیاری که در یک کتاب آمده اگر کتابی محکم و در عین حال فصل فصل باشد همه آن فصلها به اصلی واحد بر می گردد، و اگر معانی بسیاری به یک اصل واحد برگردد، آن اصل واحد اصلی خواهد بود محفوظ در میان تمامی آن فصلهای جدا از هم، اصلی خواهد بود که در عین واحد بودنش اگر شکافته شود به صورت همان تفاصیل در می آید، و اگر آن تفاصیل فشرده شود به صورت همان اصل واحد بر می گردد، و همه این واقعیات روشن است و هیچ شکی در آن نیست. و بر این اساس، اینکه فرموده" آیات این کتاب در آغاز محکم بود و سپس مفصل شد" معنایش اینست که آیات کریمه قرآن با همه اختلافی که در مضامین و با همه تشتتی که در مقاصد آنها است به یک معنای بسیط (بدون جزء و بعض) بر می گردد، و همه غرض واحدی را دنبال می کنند، غرضی را که در آن نه کثرت است و نه تشتت، به نحوی که هر آیه از آیات آن در عین اینکه مطلب خود را بیان می کند، در عین حال غرضی را در نظر دارد که چون روح درکالبد آن آیه و همه آیات دویده است، و حقیقتی را افاده می کند که همه آیات قرآن در مقام افاده آن حقیقت می باشند. پس، این کتاب کریم با تشتت آیات و تفرق ابعاضش جز یک غرض را دنبال نمی کند، غرض واحدی که در هر موردی شکلی خاص به خود می گیرد، در یک مورد اصلی دینی، و در موردی دیگر حکمی اخلاقی، و در جایی دیگر حکمی شرعی و یا سیاسی و یا قضایی و یا غیر آن است، بطوری که هر قدر از ریشه به سوی شاخه و از شاخه به شاخه های باریک تر برده شود از آن معنای واحد محفوظ خارج نگشته و آن غرض اصلی گم نمی شود. پس آن ریشه، اصلی است واحد که وقتی تجزیه و ترکیب می شود به صورت یک یک آن اجزاء و تفاصیل عقاید و اخلاق و اعمال در می آید، و آن عقاید و اخلاق و اعمال وقتی تحلیل می شود به شکل آن ریشه اصلی و آن روح دویده در همه آنها در می آید
رابطه بین احکام ایات و حکمت الهی
" من لدن حکیم خبیر"- کلمه" حکیم" یکی از اسمای حسنای الهی و از صفات فعل او است که از محکم کاری او در صنع عالم خبر می دهد. و همچنین است نام" خبیر" که دلالت می کند بر اینکه خدای تعالی به جزئیات احوال موجودات و امور هستی و مصالح آنها با خبر است، و اگر احکام آیات و تفصیل آنها را به حکیم بودن خدا و خبیر بودنش نسبت داده به خاطر مناسبتی است که بین آن دو وجود دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس