[ویکی فقه] در این نوشتار به طور مشروح اندیشه فقهی شهید مطهری در مسئله ربا تبیین می شود. با توجه به این که اساسی ترین محور بحث ایشان در مباحث مربوط به ربا، فلسفه و علل تحریم ربا و استفاده و کاربردهای آن در مسائل فرعیِ مربوط به رباست، در این نوشتار تنها به تبیین فلسفه تحریم ربا در اندیشه فقهی آن استاد شهید می پردازم و از طرح مباحث دیگر مربوط به ربا و نقل و بررسی دیدگاه های دیگران، در حدّ امکان دوری می گزینم.
در نگاهِ نخست به نظر می آید، نوآوری های استاد شهید مرتضی مطهری در فلسفه، کلام و تفسیر خلاصه می شود و در مقوله های فقهی نکته و دیدگاه تازه ای ندارد. از آن روی که بیشتر کتب و نوشته های استاد در زمینه فلسفه، کلام، عرفان و به طور کلی زوایای مربوط به اصول دین است، امّا دست تقدیر ما را به نوشته ای فقهی و یادداشت های استاد آشنا ساخت و معلوم شد در فقه نیز نوآوری های در خور توجه ارائه نموده است، ولی متأسفانه با اینکه در مدت حدود بیست سال پس از شهادت آن دانشمند فرزانه، بارها اصحاب قلم درباره اندیشه های او مطالب متنوع و متعددی نگاشته اند، امّا به نظر می آید به بُعد فقهی ایشان توجه چندانی نشده و کاری در خور و شایسته استاد انجام نگرفته است. بسی خوشحالیم که دست اندرکاران مجله وزین فقه به فکر ارائه دیدگاه ها و نوآوری های فقهی استاد شهید افتاده اند.هر اندیشوری با زندگی نامه و آثار استاد آشنایی مختصری پیدا کند، درمی یابد: او متفکری بوده که به اقتضای نیاز جامعه و با در نظر گرفتن خصوصیت زمان و مکان، معارف اسلام را می نوشت یا بیان می کرد. ازآن جا که نادانان و دشمنان، شبهات فکری و اعتقادی ای را درباره معارف اسلام در دوران قبل از انقلاب اسلامی می افکندند و افکارِ جوانان مسلمان را به التقاط می کشاندند، استاد بر آن شد تا بیشتر تلاش فکری خود را در راه تبیین و دفع شبهاتِ اصول اعتقادی اسلام به کار گیرد. هر گاه این دانشمند زمان شناس اندیشور، درمی یافت که یکی از مسائل فرعی و فقهی اسلام مورد تاخت و تاز دشمنان قرار گرفته، آستین همت بالا می زد و فقیهانه به تحلیل و نقد و بررسی آن مسئله فقهی و پاسخ به شبهات وارد بر آن می پرداخت. کتاب مسئله حجاب بر این مدعا گواهی می دهد. نیز یکی از ابعاد اسلام که استاد احساس نیاز کرد تا بدان بپردازد، دیدگاه های اقتصادی اسلام است.کتاب بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، نگاه تیزبین این فرهیخته دوران را درباره آن مسائل می نماید که بعد از بیان اصول و مبانی کلّیِ دیدگاه های اسلام درباره مسائل اقتصادی، به بررسی و نقد برخی از مسائل خاص می پردازد. با توجه به حاکمیت اقتصاد سرمایه داری و سوسیالیستی بر نظام اقتصادی کشورها و حتی کشورهای به ظاهر مسلمان، ایشان اندیشمندانه به نقد و بررسی اقتصاد سرمایه داری و سوسیالیستی روی آورد و به طور مختصر، راهکارهای اقتصادی اسلام را با بیان و قلمی شیوا بررسید.از آن جایی که اقتصاد سرمایه داری بر اصل و پایه ربا و بهره بانکی بنا شده، استاد شهید به طور خاص مسئله ربا را کاوید. با وجود آن که دشمنان کوردل با ترور استاد مانع از نگارش چنان کتابی فراگیر در زمینه ربا شدند، ولی با مراجعه به دست نوشته هاو یادداشت های وی تا حدّی می توان به نوآوری های ایشان در مسئله ربا پی برد.
توضیح موضوع بحث
این جانب، در مقاله مروری در ماهیت شناسی پول و احکام فقیهان، به برخی از دیدگاه های استاد اشاره ای کرده ام، امّا چنانچه اشاره کردیم در این مقاله به طور مشروح اندیشه فقهی ایشان را در مسئله ربا تبیین می نمایم. با توجه به این که اساسی ترین محور بحث ایشان در مباحث مربوط به ربا، فلسفه و علل تحریم ربا و استفاده و کاربردهای آن در مسائل فرعیِ مربوط به رباست، در این نوشتار تنها به تبیین فلسفه تحریم ربا در اندیشه فقهی آن استاد شهید می پردازم و از طرح مباحث دیگر مربوط به ربا و نقل و بررسی دیدگاه های دیگران، در حدّ امکان دوری می گزینم. بنابراین، بررسی همه جانبه مسئله ربا، فراتر از این نوشته خواهد بود که همّت اندیشوران، و محققان فرهیخته را می طلبد.از اساسی ترین بحث های مربوط به ربا، تجزیه و تحلیل علت حرمت آن است. سؤالات اساسی ومهمی در این مورد مطرح می شود: چرا گرفتن زیادی در معاملات کالاهای وزنی و پیمانه ای حرام شده است؟ علت حرمت ربای قرضی در چیست؟ آیا عوامل اجتماعی و مقولاتی چون بی عدالتی، گسترش فاصله طبقاتی، افزایش نابرابری، تمرکز ثروت در دست معدودی از افراد جامعه و… می تواند در تشریع حرمت ربا مؤثر باشد؟ آیا تحریم ربا جنبه سمبلیک دارد و هدف اصلی از آن مبارزه با تنبلی، مفت خواری و هرزگی است؟ آیا اسلام از این طریق می خواهد ارزش و اعتبار کار و تلاش را نشان دهد و تنها درآمدی را مشروع بشمرد که به نحوی از نیروی انسانی ناشی شده است؟ آیا جنبه های اخلاقی و انسانی قضیه را نباید مورد توجه قرار داد؟ آیا شرایط اجتماعی که به تشریع این پدیده اقتصادی انجامیده، بررسی شدنی نیست؟اگر مقوله های اجتماعی و اقتصادی، در تشریع حرمت ربا مؤثر است پس باید آنها را شناسایی و بررسی کنیم. در صورتی که مشخص شود حرمت ربا منصوص العله است و عوامل خاصی در قرآن و بیان ائمه (علیهم السلام) بر علت حرمت آن دلالت می کند، طبعاً با فقدان آن عوامل، گرفتن مازاد ربا صدق نخواهد کرد؛ در چنین مواردی خروج موضوعی از ربا خواهد بود.اکنون با استفاده از دیدگاه های شهید مطهری، به تحلیل علل یا حکمت های تحریم ربا می پردازیم:
حفظ و تبیین ارتباط بین اصول و فروع اسلام
یکی از نوآوری های شهید مطهری، حفظ و تبیین ارتباط بین اصول و فروع اسلام و در برخی موارد، سود جستن از آنهاست. همه قبول دارند که مسائل فرعی اسلام، برگرفته از اصول و هماهنگ با اصول است و نباید بین اصول و فروع ناسازگاری باشد. نمی شود در مسئله ای فقهی به نتیجه ای رسید که با برخی از اصول و مبانی دین اسلام نسازد. همه دانشمندان مسلمان، اعتقاد به حکیم بودن خداوند دارند و معتقدند که همه افعال الهی از روی حکمت است، یعنی خداوند کار عبث، بیهوده و بی غرض انجام نمی دهد. یکی از افعال الهی تشریع است؛ خداوند احکامی را برای بندگان تشریع کرده و تکالیفی را بر عهده آنان نهاده تا بندگان با عمل به این دستورها به هدف و غرض خداوند نایل شوند. این اصل کلی را همه پذیرفته اند که چون خداوند حکیم است و آن گاه هر کار حکیمانه ای باید متقن، محکم و هدفمند باشد پس احکام صادر شده، از روی حکمت بوده و علت دارد، امّا آیا ما می توانیم علت تک تک احکام الهی را به دست آوریم یا این که فقط بعضی از حکمت های احکام را می توانیم با عقل یا قرآن و حدیث استخراج کنیم؟ اگر علت حکمی را استنباط کردیم، آیا می توانیم در صدور احکام، تابع آن علت و حکم باشیم و تنها در محدوده آن حکمت، حکم صادر کنیم و اگر جایی آن حکمت نبود و نتوانیم حکمی را صادر کنیم، این چنین نیست؟
← خارج ساختن اصول اعتقادی از محدوده علم کلام
...
در نگاهِ نخست به نظر می آید، نوآوری های استاد شهید مرتضی مطهری در فلسفه، کلام و تفسیر خلاصه می شود و در مقوله های فقهی نکته و دیدگاه تازه ای ندارد. از آن روی که بیشتر کتب و نوشته های استاد در زمینه فلسفه، کلام، عرفان و به طور کلی زوایای مربوط به اصول دین است، امّا دست تقدیر ما را به نوشته ای فقهی و یادداشت های استاد آشنا ساخت و معلوم شد در فقه نیز نوآوری های در خور توجه ارائه نموده است، ولی متأسفانه با اینکه در مدت حدود بیست سال پس از شهادت آن دانشمند فرزانه، بارها اصحاب قلم درباره اندیشه های او مطالب متنوع و متعددی نگاشته اند، امّا به نظر می آید به بُعد فقهی ایشان توجه چندانی نشده و کاری در خور و شایسته استاد انجام نگرفته است. بسی خوشحالیم که دست اندرکاران مجله وزین فقه به فکر ارائه دیدگاه ها و نوآوری های فقهی استاد شهید افتاده اند.هر اندیشوری با زندگی نامه و آثار استاد آشنایی مختصری پیدا کند، درمی یابد: او متفکری بوده که به اقتضای نیاز جامعه و با در نظر گرفتن خصوصیت زمان و مکان، معارف اسلام را می نوشت یا بیان می کرد. ازآن جا که نادانان و دشمنان، شبهات فکری و اعتقادی ای را درباره معارف اسلام در دوران قبل از انقلاب اسلامی می افکندند و افکارِ جوانان مسلمان را به التقاط می کشاندند، استاد بر آن شد تا بیشتر تلاش فکری خود را در راه تبیین و دفع شبهاتِ اصول اعتقادی اسلام به کار گیرد. هر گاه این دانشمند زمان شناس اندیشور، درمی یافت که یکی از مسائل فرعی و فقهی اسلام مورد تاخت و تاز دشمنان قرار گرفته، آستین همت بالا می زد و فقیهانه به تحلیل و نقد و بررسی آن مسئله فقهی و پاسخ به شبهات وارد بر آن می پرداخت. کتاب مسئله حجاب بر این مدعا گواهی می دهد. نیز یکی از ابعاد اسلام که استاد احساس نیاز کرد تا بدان بپردازد، دیدگاه های اقتصادی اسلام است.کتاب بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی، نگاه تیزبین این فرهیخته دوران را درباره آن مسائل می نماید که بعد از بیان اصول و مبانی کلّیِ دیدگاه های اسلام درباره مسائل اقتصادی، به بررسی و نقد برخی از مسائل خاص می پردازد. با توجه به حاکمیت اقتصاد سرمایه داری و سوسیالیستی بر نظام اقتصادی کشورها و حتی کشورهای به ظاهر مسلمان، ایشان اندیشمندانه به نقد و بررسی اقتصاد سرمایه داری و سوسیالیستی روی آورد و به طور مختصر، راهکارهای اقتصادی اسلام را با بیان و قلمی شیوا بررسید.از آن جایی که اقتصاد سرمایه داری بر اصل و پایه ربا و بهره بانکی بنا شده، استاد شهید به طور خاص مسئله ربا را کاوید. با وجود آن که دشمنان کوردل با ترور استاد مانع از نگارش چنان کتابی فراگیر در زمینه ربا شدند، ولی با مراجعه به دست نوشته هاو یادداشت های وی تا حدّی می توان به نوآوری های ایشان در مسئله ربا پی برد.
توضیح موضوع بحث
این جانب، در مقاله مروری در ماهیت شناسی پول و احکام فقیهان، به برخی از دیدگاه های استاد اشاره ای کرده ام، امّا چنانچه اشاره کردیم در این مقاله به طور مشروح اندیشه فقهی ایشان را در مسئله ربا تبیین می نمایم. با توجه به این که اساسی ترین محور بحث ایشان در مباحث مربوط به ربا، فلسفه و علل تحریم ربا و استفاده و کاربردهای آن در مسائل فرعیِ مربوط به رباست، در این نوشتار تنها به تبیین فلسفه تحریم ربا در اندیشه فقهی آن استاد شهید می پردازم و از طرح مباحث دیگر مربوط به ربا و نقل و بررسی دیدگاه های دیگران، در حدّ امکان دوری می گزینم. بنابراین، بررسی همه جانبه مسئله ربا، فراتر از این نوشته خواهد بود که همّت اندیشوران، و محققان فرهیخته را می طلبد.از اساسی ترین بحث های مربوط به ربا، تجزیه و تحلیل علت حرمت آن است. سؤالات اساسی ومهمی در این مورد مطرح می شود: چرا گرفتن زیادی در معاملات کالاهای وزنی و پیمانه ای حرام شده است؟ علت حرمت ربای قرضی در چیست؟ آیا عوامل اجتماعی و مقولاتی چون بی عدالتی، گسترش فاصله طبقاتی، افزایش نابرابری، تمرکز ثروت در دست معدودی از افراد جامعه و… می تواند در تشریع حرمت ربا مؤثر باشد؟ آیا تحریم ربا جنبه سمبلیک دارد و هدف اصلی از آن مبارزه با تنبلی، مفت خواری و هرزگی است؟ آیا اسلام از این طریق می خواهد ارزش و اعتبار کار و تلاش را نشان دهد و تنها درآمدی را مشروع بشمرد که به نحوی از نیروی انسانی ناشی شده است؟ آیا جنبه های اخلاقی و انسانی قضیه را نباید مورد توجه قرار داد؟ آیا شرایط اجتماعی که به تشریع این پدیده اقتصادی انجامیده، بررسی شدنی نیست؟اگر مقوله های اجتماعی و اقتصادی، در تشریع حرمت ربا مؤثر است پس باید آنها را شناسایی و بررسی کنیم. در صورتی که مشخص شود حرمت ربا منصوص العله است و عوامل خاصی در قرآن و بیان ائمه (علیهم السلام) بر علت حرمت آن دلالت می کند، طبعاً با فقدان آن عوامل، گرفتن مازاد ربا صدق نخواهد کرد؛ در چنین مواردی خروج موضوعی از ربا خواهد بود.اکنون با استفاده از دیدگاه های شهید مطهری، به تحلیل علل یا حکمت های تحریم ربا می پردازیم:
حفظ و تبیین ارتباط بین اصول و فروع اسلام
یکی از نوآوری های شهید مطهری، حفظ و تبیین ارتباط بین اصول و فروع اسلام و در برخی موارد، سود جستن از آنهاست. همه قبول دارند که مسائل فرعی اسلام، برگرفته از اصول و هماهنگ با اصول است و نباید بین اصول و فروع ناسازگاری باشد. نمی شود در مسئله ای فقهی به نتیجه ای رسید که با برخی از اصول و مبانی دین اسلام نسازد. همه دانشمندان مسلمان، اعتقاد به حکیم بودن خداوند دارند و معتقدند که همه افعال الهی از روی حکمت است، یعنی خداوند کار عبث، بیهوده و بی غرض انجام نمی دهد. یکی از افعال الهی تشریع است؛ خداوند احکامی را برای بندگان تشریع کرده و تکالیفی را بر عهده آنان نهاده تا بندگان با عمل به این دستورها به هدف و غرض خداوند نایل شوند. این اصل کلی را همه پذیرفته اند که چون خداوند حکیم است و آن گاه هر کار حکیمانه ای باید متقن، محکم و هدفمند باشد پس احکام صادر شده، از روی حکمت بوده و علت دارد، امّا آیا ما می توانیم علت تک تک احکام الهی را به دست آوریم یا این که فقط بعضی از حکمت های احکام را می توانیم با عقل یا قرآن و حدیث استخراج کنیم؟ اگر علت حکمی را استنباط کردیم، آیا می توانیم در صدور احکام، تابع آن علت و حکم باشیم و تنها در محدوده آن حکمت، حکم صادر کنیم و اگر جایی آن حکمت نبود و نتوانیم حکمی را صادر کنیم، این چنین نیست؟
← خارج ساختن اصول اعتقادی از محدوده علم کلام
...
wikifeqh: حکمت_تحریم_ربا