[ویکی فقه] حکم مالکیت (قرآن). مالکیت یعنی اعتبار اضافه و انتساب بین شخصی که مالک نام دارد و شیئی که مملوک نامیده می شود. و دارای احکامی است که در قرآن به آن پرداخته شده است.
دستیابی به مال و داراییهای دیگران، با اسباب باطل، حرام است.«ولا تاکلوا امولکم بینکم بالبـطـل وتدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقـا من امول الناس بالاثم وانتم تعلمون؛ و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که می دانید (این کار، گناه است).»«یـایها الذین ءامنوا لا تاکلوا امولکم بینکم بالبـطـل الا ان تکون تجـرة عن تراض منکم..؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است.»«یـایها الذین ءامنوا ان کثیرا من الاحبار والرهبان لیاکلون امول الناس بالبـطـل..؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! بسیاری از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل می خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمی دارند! و کسانی که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می سازند، و در راه خدا انفاق نمی کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده.»
آزادی در تصرف اموال خویش
آزادی مطلق و بی قید و شرط مالکان، در تصرف اموال خویش، کاری نادرست در اسلام است.«وءات ذا القربی حقه والمسکین وابن السبیل ولا تبذر تبذیرا؛ و حق نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن.»
← ممنوعیت تبذیر و اسراف
آزادی بی قید و شرط مالکان در تصرف اموال خویش، امری نادرست در دین شعیب (علیه السّلام) بود.«قالوا یـشعیب اصلوتک تامرک ان نترک... او ان نفعل فی امولنا ما نشـؤا..؛ گفتند: ای شعیب! آیا نمازت به تو دستور می دهد که آنچه را پدرانمان می پرستیدند، ترک کنیم یا آنچه را می خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیده ای هستی!»
مشروعیت مالکیت خصوصی
...
دستیابی به مال و داراییهای دیگران، با اسباب باطل، حرام است.«ولا تاکلوا امولکم بینکم بالبـطـل وتدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقـا من امول الناس بالاثم وانتم تعلمون؛ و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که می دانید (این کار، گناه است).»«یـایها الذین ءامنوا لا تاکلوا امولکم بینکم بالبـطـل الا ان تکون تجـرة عن تراض منکم..؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است.»«یـایها الذین ءامنوا ان کثیرا من الاحبار والرهبان لیاکلون امول الناس بالبـطـل..؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! بسیاری از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل می خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمی دارند! و کسانی که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می سازند، و در راه خدا انفاق نمی کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده.»
آزادی در تصرف اموال خویش
آزادی مطلق و بی قید و شرط مالکان، در تصرف اموال خویش، کاری نادرست در اسلام است.«وءات ذا القربی حقه والمسکین وابن السبیل ولا تبذر تبذیرا؛ و حق نزدیکان را بپرداز، و (همچنین حق) مستمند و وامانده در راه را! و هرگز اسراف و تبذیر مکن.»
← ممنوعیت تبذیر و اسراف
آزادی بی قید و شرط مالکان در تصرف اموال خویش، امری نادرست در دین شعیب (علیه السّلام) بود.«قالوا یـشعیب اصلوتک تامرک ان نترک... او ان نفعل فی امولنا ما نشـؤا..؛ گفتند: ای شعیب! آیا نمازت به تو دستور می دهد که آنچه را پدرانمان می پرستیدند، ترک کنیم یا آنچه را می خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیده ای هستی!»
مشروعیت مالکیت خصوصی
...
wikifeqh: حکم_مالکیت_(قرآن)