[ویکی فقه] حکم تبری (قرآن). قرآن کریم آیات شریفی از خود را به موضوع لزوم بیزاری جستن از شرک ، مشرکان و مظاهر شرک اختصاص داده است که از پیش رو خواهد گذشت.
تبری و بیزاری جستن از شرک لازم است
← تبری پیامبر
تبری جستن، از مشرکان واجب است. ومن الناس من یتخذ من دون الله اندادا یحبونهم کحب الله والذین ءامنوا اشد حبا لله ولو یری الذین ظـلموا اذ یرون العذاب ان القوة لله جمیعـا وان الله شدید العذاب. " بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می کنند و آنها را همچون خدا دوست می دارند. اما آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام قدرت، از آن خداست و خدا دارای مجازات شدید است (نه معبودهای خیالی که از آنها می هراسند.) " عشق و علاقه افراد با ایمان نسبت به خدا از عشق و علاقه بت پرستان به معبودهای پنداریشان ریشه دارتر و عمیقتر و شدیدتر است. چرا چنین نباشد آیا کسی که واقعیتی را دریافته و به آن عشق می ورزد با کسی که گرفتار خرافه و تخیل است می تواند یکسان باشد؟ عشق مؤمنان از عقل و علم و معرفت سرچشمه می گیرد اما عشق کافران از جهل و خرافه و خیال!. و باز به همین دلیل عشق نخست به هیچوجه متزلزل نمی گردد ولی عشق مشرکان ثبات و دوامی ندارد. اذ تبرا الذین اتبعوامن الذین اتبعوا وراوا العذاب وتقطعت بهم الاسباب. "در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراه کننده) از پیروان خود، بیزاری می جویند و کیفر خدا را مشاهده می کنند و دستشان از همه جا کوتاه می شود. "منظور از معبودها در اینجا بتهای سنگی و چوبی نیستند، بلکه انسانهای جبار و خودکامه و شیاطینی هستند که این مشرکان، خود را دربست در اختیارشان گذاردند، و تسلیم بی قید و شرط در مقابل آنها شدند. اما این پیروان گمراه که بی وفایی معبودان خود را چنین آشکارا می بینند برای تسلی دل خویشتن می گویند: " ای کاش ما بار دیگر به دنیا باز می گشتیم تا از آنها تبری جوییم، همانگونه که آنها امروز از ما تبری جستند وقال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرءوا منا کذلک یریهم الله اعمــلهم حسرت علیهم وما هم بخـرجین من النار. " و (در این هنگام) پیروان می گویند: «کاش بار دیگر به دنیا برمی گشتیم، تا از آنها(پیشوایان گمراه)بیزاری جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جستند! (آری،) خداوند این چنین اعمال آنها را به صورت حسرت زایی به آنان نشان می دهد و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد "براءة من الله ورسوله الی الذین عـهدتم من المشرکین. " (این، اعلام) بیزاری از سوی خدا و پیامبر او، به کسانی از مشرکان است که با آنها عهد بسته اید "به تمام مشرکان (بت پرستان) اعلام می کند که: هر گونه پیمانی با مسلمانان داشته اند، لغو خواهد شد، و می گوید" این اعلام برائت و بیزاری خداوند و پیامبرش از مشرکانی که با آنها عهد بسته اید، میباشد". واذن من الله ورسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بریء من المشرکین ورسوله فان تبتم فهو خیر لکم وان تولیتم فاعلموا انکم غیر معجزی الله وبشر الذین کفروا بعذاب الیم. " و این، اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر عید قربان
اعلان بیزاری، از مشرکان لازم استبراءة من الله ورسوله الی الذین عـهدتم من المشرکین• واذن من الله ورسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بریء من المشرکین ورسوله فان تبتم فهو خیر لکم وان تولیتم فاعلموا انکم غیر معجزی الله وبشر الذین کفروا بعذاب الیم. " (این، اعلام) بیزاری از سوی خدا و پیامبر او، به کسانی از مشرکان است که با آنها عهد بسته اید! • ... • و این، اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر(روز عید قربان) که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند! با این حال، اگر توبه کنید، برای شما بهتر است! و اگر سرپیچی نمایید، بدانید شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید (و از قلمرو قدرتش خارج شوید)! و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده! " راغب در مفردات گفته است: اصل واژه" برء" و" براء" و" تبری" به معنای کناره گیری و بیزاری از هر چیزیست که مجاورت با آن مورد کراهت باشد، لذا گفته می شود" برات من المرض- از مرض بهبودی یافتم" و" برات من فلان- از گیر فلانی نجات یافتم" و" تبرات و یا ابراته و براته من کذا- و از فلان عمل بیزاری جستم و یا فلانی را از آن عمل بری نمودم"، و در مفردش گفته می شود: " رجل بری ء" و در جمع گفته می شود: " قوم براء و یا قوم بریؤون مفاد آیه تنها صرف تشریع نیست، بلکه متضمن انشاء حکم و قضاء بر برائت از مشرکین زمان نزول آیه است، به دلیل اینکه اگر صرف تشریع بود رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم را در برائت شریک نمی کرد، چون داب قرآن بر این است که حکم تشریعی صرف را تنها به خدا نسبت دهد، حتی صریحا فرموده: " و لا یشرک فی حکمه احدا" و از مصادیق حکم جز حکم به معنای سیاست و ولایت و قطع خصومت را به آن حضرت نسبت نمی دهد.
تبری از رفتار مجرمان
...
تبری و بیزاری جستن از شرک لازم است
← تبری پیامبر
تبری جستن، از مشرکان واجب است. ومن الناس من یتخذ من دون الله اندادا یحبونهم کحب الله والذین ءامنوا اشد حبا لله ولو یری الذین ظـلموا اذ یرون العذاب ان القوة لله جمیعـا وان الله شدید العذاب. " بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می کنند و آنها را همچون خدا دوست می دارند. اما آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمام قدرت، از آن خداست و خدا دارای مجازات شدید است (نه معبودهای خیالی که از آنها می هراسند.) " عشق و علاقه افراد با ایمان نسبت به خدا از عشق و علاقه بت پرستان به معبودهای پنداریشان ریشه دارتر و عمیقتر و شدیدتر است. چرا چنین نباشد آیا کسی که واقعیتی را دریافته و به آن عشق می ورزد با کسی که گرفتار خرافه و تخیل است می تواند یکسان باشد؟ عشق مؤمنان از عقل و علم و معرفت سرچشمه می گیرد اما عشق کافران از جهل و خرافه و خیال!. و باز به همین دلیل عشق نخست به هیچوجه متزلزل نمی گردد ولی عشق مشرکان ثبات و دوامی ندارد. اذ تبرا الذین اتبعوامن الذین اتبعوا وراوا العذاب وتقطعت بهم الاسباب. "در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراه کننده) از پیروان خود، بیزاری می جویند و کیفر خدا را مشاهده می کنند و دستشان از همه جا کوتاه می شود. "منظور از معبودها در اینجا بتهای سنگی و چوبی نیستند، بلکه انسانهای جبار و خودکامه و شیاطینی هستند که این مشرکان، خود را دربست در اختیارشان گذاردند، و تسلیم بی قید و شرط در مقابل آنها شدند. اما این پیروان گمراه که بی وفایی معبودان خود را چنین آشکارا می بینند برای تسلی دل خویشتن می گویند: " ای کاش ما بار دیگر به دنیا باز می گشتیم تا از آنها تبری جوییم، همانگونه که آنها امروز از ما تبری جستند وقال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرءوا منا کذلک یریهم الله اعمــلهم حسرت علیهم وما هم بخـرجین من النار. " و (در این هنگام) پیروان می گویند: «کاش بار دیگر به دنیا برمی گشتیم، تا از آنها(پیشوایان گمراه)بیزاری جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جستند! (آری،) خداوند این چنین اعمال آنها را به صورت حسرت زایی به آنان نشان می دهد و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد "براءة من الله ورسوله الی الذین عـهدتم من المشرکین. " (این، اعلام) بیزاری از سوی خدا و پیامبر او، به کسانی از مشرکان است که با آنها عهد بسته اید "به تمام مشرکان (بت پرستان) اعلام می کند که: هر گونه پیمانی با مسلمانان داشته اند، لغو خواهد شد، و می گوید" این اعلام برائت و بیزاری خداوند و پیامبرش از مشرکانی که با آنها عهد بسته اید، میباشد". واذن من الله ورسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بریء من المشرکین ورسوله فان تبتم فهو خیر لکم وان تولیتم فاعلموا انکم غیر معجزی الله وبشر الذین کفروا بعذاب الیم. " و این، اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر عید قربان
اعلان بیزاری، از مشرکان لازم استبراءة من الله ورسوله الی الذین عـهدتم من المشرکین• واذن من الله ورسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بریء من المشرکین ورسوله فان تبتم فهو خیر لکم وان تولیتم فاعلموا انکم غیر معجزی الله وبشر الذین کفروا بعذاب الیم. " (این، اعلام) بیزاری از سوی خدا و پیامبر او، به کسانی از مشرکان است که با آنها عهد بسته اید! • ... • و این، اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر(روز عید قربان) که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند! با این حال، اگر توبه کنید، برای شما بهتر است! و اگر سرپیچی نمایید، بدانید شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید (و از قلمرو قدرتش خارج شوید)! و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده! " راغب در مفردات گفته است: اصل واژه" برء" و" براء" و" تبری" به معنای کناره گیری و بیزاری از هر چیزیست که مجاورت با آن مورد کراهت باشد، لذا گفته می شود" برات من المرض- از مرض بهبودی یافتم" و" برات من فلان- از گیر فلانی نجات یافتم" و" تبرات و یا ابراته و براته من کذا- و از فلان عمل بیزاری جستم و یا فلانی را از آن عمل بری نمودم"، و در مفردش گفته می شود: " رجل بری ء" و در جمع گفته می شود: " قوم براء و یا قوم بریؤون مفاد آیه تنها صرف تشریع نیست، بلکه متضمن انشاء حکم و قضاء بر برائت از مشرکین زمان نزول آیه است، به دلیل اینکه اگر صرف تشریع بود رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم را در برائت شریک نمی کرد، چون داب قرآن بر این است که حکم تشریعی صرف را تنها به خدا نسبت دهد، حتی صریحا فرموده: " و لا یشرک فی حکمه احدا" و از مصادیق حکم جز حکم به معنای سیاست و ولایت و قطع خصومت را به آن حضرت نسبت نمی دهد.
تبری از رفتار مجرمان
...
wikifeqh: حکم_تبری_(قرآن)