حوزی

لغت نامه دهخدا

حوزی. [ زی ی ] ( ع ص ) نیک راننده. || آنکه تنها فرودآید و با کسی نیامیزد. || مرد دانا و صواب رأی. || سیاه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس