حنین بن اسحاق

لغت نامه دهخدا

حنین بن اسحاق.[ ح ُ ن َی ْ ن ِ ن ِ اِ ] ( اِخ ) مکنی به ابوزید العبادی. یکی مشهورترین اطبای زمان خلفای عباسی است که در زبانهای یونانی و سریانی و عربی تبحر داشت. وی اهل نیشابور و از ایرانیان نصرانی مذهب بود. پس از انتشار اسلام و توسعه سرزمینهای اسلامی نصارایی که در نقاط مختلف بصورت پراکنده و متفرق میزیستند در حیره مجتمع گشتند و بعنوان «عباده » معروف شدند. حنین نیز یکی ازآنان بود. وی در 149 هَ. ق. تولد یافت و زبان سریانی را در میهن خویش و زبان یونانی را در اسکندریه فراگرفت و برای تحصیل زبان عرب هم سخت کوشید و در بصره از اعاظم ادبا مانند: خلیل بن احمد و غیره استفاده های بلیغ نمود و با امام نحو سیبویه همدرس بود. حتی بزبان فارسی هم آشنائی پیدا کرد و پس از اکمال ادبیات بتحصیل علم فصاحت و بلاغت پرداخت ، آنگاه بقصد تحصیل طب ببغداد عزیمت نمود. در این شهر در نزد یوحنا ابن ماسویه بعلم طب شروع کرد و در اثنای استفاده اشکالات زیاد میکرد تا آنجا که استاد خسته و فرسوده می شد. درنتیجه ، روزی بوی گفت : برای شما بهتر این است که در گوشه ای یک دکان صرافی دائر کنی و بتجارت مشغول شوی ، و انگیزه این سخن آن بود که تا آنزمان طایفه عباده اغلب بصرافی و تجارت اشتغال داشتند و طبیب نامداری ازبین آنان برنخاسته بود. حنین پس از این واقعه چند سال از نظرها ناپدید گشت و با تبدیل نام و قیافه بیش از پیش در تحصیل پزشکی جدیت و کوشش کرد تا آنکه پزشکی متبحر و حاذق شدو دوباره در بغداد ظاهر گردید. این بار یوحنابن ماسویه از مشاهده اقتدار علمی وی خجل شد و از رفتار سابق خود عذر خواست و درنتیجه ، حنین بزمره اطبای مشهور بزرگ درآمد و بنای افاده و استفاده با اطبای نامدار زمان را گذارد و بر حسب اقتدار فوق العاده در زبانهای عربی ، یونانی و سریانی بترجمه کتب پزشکی بعربی آغاز کرد و از حسن اتفاق در همین اوان مأمون خلیفه زمان با کمال اشتیاق از این کار استقبال مینمود و میخواست که کتب علمی و فنی یونانیان بزبان عرب نقل و ترجمه گردد. کار حنین در دربار خلیفه به اوج عزت و اقبال رسید تا آنجا که گویند بوزن هر کتابی که ترجمه میکرد از دربار خلیفه زر بوی عطا میشد. حنین نه تنها در نظریات علمی پزشکی ، بلکه در عمل و معالجه نیز فوق العاده بود چه خود مأمون و چه خلفای پس از وی از خدمات و معالجات وی خرسند و راضی بودند و به اموال و اعتبار زیاد وی را اکرام و بی نیاز میکردند، چنانکه مال و منال فراوان از این راه گرد آورد تا آنجا که کوکب درخشان بخت و اقبال وی چشم اطبای نصرانی زمان و علی الخصوص جبرئیل بن بختیشوع و هوادارانش را خیره کرده بود. از این رو با وی از در مخالفت وناسازگاری درآمده گفتند: حنین اگرچه مترجم بسیار خوبی است ، ولی نمیتوان او را در زمره اطبای حاذق بشمار آورد. اما این قبیل گفت وگوها مانند طنین مگسی بی اثر ماند. توطئه دیگری در این باره چیدند و آن چنان بود که به متوکل علی اﷲ خلیفه عصر گفتند: حنین بعقائد نصرانیت پابند نیست تصویر حضرت عیسی و مریم و حواریون را بازیچه ای بیش نمیشمارد. خلیفه برای امتحان تمثال آنان را بوی نشان داد، حنین که مردی حکیم بود در جواب گفت : این یک پرده نقاشی بیش نیست و استحقاق احترام و عبودیت را ندارد. درنتیجه این عمل از طرف کشیش بزرگ تکفیر و از کلیسا مردود گشت و خلیفه بحبس و مصادره اموال وی فرمان داد. و در خلال این خلیفه یعنی متوکل بیمار گردید و اطبای حسود موقع مناسبی پیدا کرده باز بنای فساد را گذاردند تا آنجا که خلیفه در اثر اصرار و ابرام آنان وعده اعدام حنین را به آنها داد. ولی همان شب در عالم رؤیا حضرت عیسی ( ع ) توصیه ٔحنین را بخلیفه فرمود و فردای آنروز علی رغم حاسدان حنین را از زندان بدرآورد و بحرمت و اعتبارش افزود. او با معالجه مخصوص بخود خلیفه را از بیماری نجات بخشید و درنتیجه بلقب رئیس الاطباء ملقب گردید. این داستان را خود حنین در یکی از مؤلفاتش با قلم بسیار شیوا و مؤثری نقل کرده است. این حکیم نامدار برای تحری نسخ حکمی و طبی بکشور روم سفر کرد و همواره در پی حقیقت میگشت. وی در کحالی نیز مهارت کامل داشت و در تاریخ 264 هَ. ق. در سن 70 درگذشت و دو پسر بنام داود و اسحاق از او ماندند. اسحاق بن حنین در شهرت و نبوغ دست کمی از پدر نداشت و کتابهای حکمی زیاد از یونانی بعربی ترجمه نموده. خلاصه ، حنین تمام متون طبی حکیم بقراط را با همه شرحهائی که جالینوس به آنها نوشته بزبان عربی ترجمه کرده. علاوه بر این ، بخش مهمی ازاینها را اختصار نموده و تألیفات معتبر دیگری هم دارد. او راست : 1- کتاب العشر مقالات فی العین. 2- کتاب فی العین. 3- اختصار ستة عشر کتابا لجالینوس. 4- کتاب التریاق. 5- اختصار کتاب جالینوس فی الادویةالمفردة. 6- مقالة فی ذکر ما ترجم من کتب جالینوس و بعض ما لم یترجم کتبها. 7- مقالة فی ثبت الکتب التی لم یذکرها جالینوس فیما قاله فی المقالة السابعة من کتاب آراء ابقر وفلاطن. 8- جمل مقالة جالینوس فی اصناف الغلظ الخارج عن الطبیعة. 9- جوامع کتاب جالینوس فی الذبول. 10- جوامع کتاب جالینوس فی کتب ابقراط الصحیحة و غیرالصحیحة. 11- جوامع کتاب جالینوس فی ان الطبیب یجب ان یکون فیلسوفاً. 12- جوامع کتاب جالینوس فی الحث علی تعلم الطب ، جوامع کتاب المنی لجالینوس. 13- ثمار تفسیر جالینوس لکتاب الفصول لابقراط. 14- ثمار تفسیر جالینوس لکتاب تقدمة المعرفة. 15- ثمار تفسیر جالینوس لکتاب ابقراط فی تدبیرالامراض الحادة. 16- ثمارالسبع عشرة مقالة الموجودة من تفسیر جالینوس لکتاب ابیذیمیا لابقراط. 17- ثمار تفسیر جالینوس لکتاب ابقراط فی جراحةالرأس. 18- ثمار تفسیر کتاب قاطیطریون لابقراط. 19- ثمار تفسیر جالینوس لکتاب ابقراط فی الدهور و الازمنة و البلدان. 20- شرح کتاب الهواء و الماء و المساکن لابقراط. 21- شرح کتاب الغذاء لابقراط. 22- ثمارالمقالة الثالثة من تفسیر جالینوس لکتاب طبیعةالانسان لابقراط. 23- ثمار کتاب ابقراط فی المولودین لثمانیة اشهر.24- فصول من کتاب ابیذیمیا. 25- فصول من کتاب الابنیة و البلدان. 26- مقالة فی تدبیر الناقهین. 27- رسالة فی قرص العود. 28- رسالة الی الطیفوری فی قرص الورد.29- کتاب الی المعتمد فیما سأله عنه من الفرق بین الغذاء و الدواء و المسهل. 30- کتاب قوی الاغذیة. 31- کتاب فی کیفیة ادراک الدیانة. 32- مسائل فی البول. 33- مقالة فی تولد الفروج ( القروح ). 34- مسائل من کتب المنطق الاربعة. 35- مقالة فی الدلائل علی معرفة کل واحد من الامراض. 36- کتاب فی النبض. 37- کتاب فی الحمیات. 38- کتاب فی معرفة اوجاع المعدة و علاجها. 39- کتاب فی حالات الاعضاء. 40- مقالة فی ماءالبقول. 41- کتاب فی حفظالاسنان و اللثه. 42- کتاب فیمن یولد لثمانیة اشهر. 43- کتاب فی امتحان الاطباء. 44- کتاب فی طبایع الاغذیة و تدبیر الابدان. 45- کتاب فی اسماءالادویة المفردة. 46- کتاب فی مسائل عربیة. 47- کتاب فی تسمیةالاعضاء علی ما رتبها جالینوس. 48- کتاب فی ترکیب العین ، مقالة فی المد و الجزر. 49- کتاب فی افعال الشمس و القمر. 50- کتاب فی تدبیر السوداوین. 51- کتاب فی تدبیرالاصحاء فی المطعم و المشرب. 52- کتاب فی اللبن.53- کتاب فی تدبیر المستسقین. 54- کتاب فی اسرارالادویة المرکبة. 55- کتاب فی اسرارالفلاسفة فی الباء. 56- جوامع کتاب السماء و العالم. 57- کتاب فی المنطق. 58- کتاب فی النحو. 59- مقالة فی خلق الانسان و انه من مصلحته و التفضل علیه جعل محتاجا. 60- کتاب فیما یقراء قبل کتب فلاطن. 61- مقالة فی تولد النار بین الحجرین. 62- کتاب الفوائد. 63- مقالة فی الحمام. 64- مقالة فی الاَّجال. 65- مقالة فی الدغدغه. 66- مقاله فی ضیق النفس. 67- کتاب فی اختلاف الطعوم. 68- کتاب فی تشریح آلات الغذاء. 69- تفسیر کتاب النفخ لابقراط. 70- تفسیر کتاب حفظالصحة لروفس. 71- تفسیر کتاب الادویة المکتومة لجالینوس. 72- رسالة فی دلالة علی التوحید. 73- رسالة الی سلمویه بن بنان عماسئله من ترجمة مقالة جالینوس فی العادات. 74- کتاب فی احکام الاعراب علی مذهب الیونانیین. 75- مقالة فی السبب الذی من اجله صارمیاه البحر مالحة. 76- مقالة فی الالوان. 77- کتاب قاطیغوریاس علی رای ثامسطیوس. 78- مقالة فی تولد الحصاة. 79- مقالة فی اختیارالادویة المحرقة. 80- کتاب فی میاه الحمامات. 81- کتاب نوادرالفلاسفة و الحکما و آداب المعلمین القدماء. 82- مقالة فی تقسیم علل العین. 83- کتاب اختیار ادویةالعین. 84- مقالة فی الصرع. 85- کتاب الفلاحة. 86- مقالة فی الترکیب مما وقفه علیه الفاضلان ابقراط و جالینوس. 87- مقالة تعلق بحفظالصحة و غیرها. 88- کلام فی الاَّثار العلویة. 89- مقالة فی قوس قزح. 90- کتاب تاریخ العالم و المبدء و الانبیاء و الملوک و الامم و الخلفاء و الملوک فی الاسلام. 91- حل بعض شکوک جاسیوس الاسکندرانی علی کتاب الاعضاء الاَّلمة لجالینوس. 92- رسالة فیما اصابه من المحن و الشداء. 93- کتاب الی علی بن یحیی فیما دعاء الیه من دین الاسلام. 94- جوامع ما فی المقالة الاولی و الثانیة و الثالثة من کتاب ابیذیمیا لابقراط، مقالة فی کون الجنین مما جمع من اقاویل جالینوس و ابقراط. 95- جوامع تفسیر القدماء الیونانیین لکتاب ارسطو طالیس فی السماء و العالم.96- مسائل مقدمة لکتاب فرفوریوس المعروف بالمدخل. 97- شرح کتاب الفراسة لارسطوطالیس. 98- کتاب دفع مضارالاغذیة. 99- کتاب الزینة. 100- کتاب خواص الاحجار. 101- کتاب البیطرة. 102- کتاب حفظالاسنان. 103- کتاب فی ادراک حقیقةالادیان. از آثاری که شمرده شد، پیداست که نابغه مبرز تنها بترجمه آثار بقراط و جالینوس همت نمی گماشته ، بلکه تألیفات و آثار طبی برجسته زیادی از خویش یادگار گذارده. علاوه بر این ، نه تنها در طب بلکه در علمهای حکمت ، جو، تاریخ طبیعی ، بیطره ، فلسفه و حتی تاریخ و نحو تألیفات گرانبها بوجود آورده و چند ترجمه از یونانی بسریانی نیز داشته که بعد از وی بعربی ترجمه شده است. تلامذه برجسته ای زیر دست او پرورش یافته اند که دو فرزند، کاتب و همشیره زاده اش حبیش الاعسم هم از آنجمله میباشند. ابن الندیم گوید: یکی از خوشبختی های حنین این است که تمام منقولات حبیش بن الحسن الاعسم و عیسی بن یحیی و غیر آن دو را بعربی ، نسبت به حنین میدهند و چون به فهرست کتب جالینوس که حنین برای علی بن یحیی نوشته است ، مراجعه می کنیم می بینیم که نقلهای حنین همه بسریانی است و گاهی نقلهای دیگران را بعربی اصلاح و تصفح کرده است. رجوع به فهرست ابن الندیم و تاریخ الحکماء قفطی و تاریخ ادبیات ایران ص 230 و طبقات قاضی صاعد اندلسی و روضات الجنات ص 264 و تتمه صوان الحکمه ص 3 ببعد و تذکره داود ضریر انطاکی ج 1 ص 20 و عیون الانباء و قاموس الاعلام ترکی شود.

فرهنگ فارسی

مکنی به ابو زید العبادی یکی از مشهور ترین اطبای زمان خلفای عباسی است که در زبانهای یونانی و سریانی و عربی تبحر داشت

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] «ابوزید حنین بن اسحاق عبادی» در سال 194ق (809م) در حیره دیده به جهان گشود. پدر او داروسازی نصرانی از اهل حیره بود. حنین نیز در پی آموزش طب و داروسازی، به دانشگاه معروف پزشکی آن روز یعنی دانشگاه جندی شاپور رهسپار شد.
استاد حنین در این روزگار، یوحنا بن ماسویه (متوفی243ق) بود که در اوائل قرن سوم از بغداد به جندی شاپور مهاجرت نموده بود. همچنین از آنجایی که یوحنا مدیر بیت الحکمه بغداد بود، حنین نیز مدتی در این مدرسه به دانش آموزی پرداخت.
نقل است که حنین از خانواده تجار بود، از این رو اهالی دانشگاه جندی شاپور و پزشکان آنجا ناخرسند بودند که تاجرزادگان به آموختن رشته های پزشکی پردازند، به این سبب روزی یوحنا که از سوالات پی در پی حنین خسته شده بود، به وی گفت: تاجرزادگان اهل حیره را چه به آموختن دانش پزشکی و دستور داد که او را از خانه اش بیرون کنند.
ولی وی از این بابت ناامید نشد، بلکه به آموختن لغت یونانی پرداخت و آن گاه که از آموختن آن فارغ شد، به قصد آموختن زبان و قواعد عربی به بصره رفت و در محضر خلیل بن احمد که بزرگترین زبان شناس آن روزگار بود، به کسب علم پرداخت.
بعد از این دوران وی خود به مطالعه کتاب های بقراط و جالینوس می پرداخت. آنگاه حوالی سال 211ق به بغداد بازگشت و به خدمت جبرئیل بن بختیشوع که طبیب خاص مأمون عباسی بود درآمد.
در این ایام به دستور جبرئیل، دو کتاب جالینوس با نام های «اصناف الحمیات» و «کتاب فی القوی الطبیعة» را از یونانی به عربی ترجمه نمود. البته در سال های بعد حنین بسیاری از این کتاب ها را که در روزگار ناپختگی به عربی ترجمه نموده بود، دوباره ترجمه نمود.

دانشنامه آزاد فارسی

حُنَیْنِ بن اِسْحاق (حیره ۱۹۴ـ بغداد ۲۶۴/۲۶۰ق)
طبیب مسیحی نسطوری و مترجم آثار یونانی به سریانی و عربی. عربی را در بصره از خلیل بن احمد فراگرفت. برای آموختن طب در درس پزشکی یوحنا بن ماسویه حاضر شد اما ناکام ماند. درپی این ناکامی، به منظور استفاده از متون اصلی پزشکی به اسکندریه رفت و سریانی و یونانی آموخت. در اوج دورۀ موسوم به نهضت ترجمه، مهم ترین مترجم بیت الحکمۀ مأمون عباسی بود و ریاست آن را بر عهده داشت. این منصب در زمان متوکل عباسی نیز بدو سپرده شد. حنین در ممالک اسلامی، پس از اسکندر افرودیسی عالم ترین یونانی دان شمرده شده است. وی تألیفاتی نیز دارد که از آن شمار می توان العین، معرفة اوجاع المعده و علاجها، قرص الورد، تعبیر الرؤیا، نوادر الفلاسفة و الحکماء را نام برد. عمدۀ شهرت حنین به ترجمه های دقیقی است که در شمار ترجمه های معیار آثار یونانی از آن ها یاد رفته است. گسترۀ ترجمه های او دانش های گوناگونی را در بر می گیرد. او آثاری از بقراط، جالینوس، اوریباسیوس، پولس اجانیطی، ارسطور، اقلیدس، بطلمیوس، افلاطون و دیگران را به عربی برگردانده است و افزون بر این، سهم بسزایی در اصلاح ترجمۀ سایر مترجمان داشته است.

پیشنهاد کاربران

بپرس