[ویکی فقه] حضرت موسی، از پیامبران اولواالعزم، دارای شریعت و کتاب مستقل به نام تورات و دعوت جهانی بود. او از نسل حضرت ابراهیم (علیه السلام) است و با شش واسطه به آن حضرت می رسد.
موسی فرزند عمران از نوادگان یعقوب می باشد. نَسَب او تا یعقوب عبارت است از (موسی بن عمران بن یصهر بن یافث بن لاوی بن یعقوب). (او ۵۰۰ سال بعد از ابراهیم خلیل ظهور کرد.) موسی نامی است که از دو جزء تشکیل شده یکی «مو» به معنای آب و دیگری «سی» به معنای درخت است. (در روایاتی دیگر نام مادر موسی را «یوکابد» گفته اند) او را موسی نام نهادند چون گهواره او در کنار درختی در داخل آب بدست آمد. نام مادرش «یوخابید» بود که در تورات نیز نامش برده شده است. موسی سه برادر داشت، هارون که بزرگتر از موسی بود و بشر و بشیر که کوچکتر بودند.
خواب فرعون
چهارصد سال گذشت تا فرعون بزرگ که از همه زیرک تر بود روی کار آمد و تسلّط او بر قوم بنی اسرائیل سه هزار و هفتصد و چهل و هشت سال بعد از هبوط آدم اتفاق افتاد. و چون پایه های قدرت خود را محکم ساخت مغرور شد و با دیدن خداپرستی مردم خود را خدای روی زمین نامید. او فرزندی نداشت و نام همسرش آسیه و خداپرست بود.شبی فرعون در خواب دید که آتش پیدا شد که خانه قبطیها یعنی مصریها را سوزانده ولی خانه های عبرانیها سالم ماند. او تمام ساحران و غیب گویان را جمع کرد. آنها گفتند که کودکی متولد می شود که دینی جدید می آورد و مردم را به خداپرستی دعوت می کند و حکومت فرعون را از او می ستاند. فرعون با شنیدن این سخن دستور داد هر فرزند پسری که از بنی اسرائیل به دنیا می آید او را به قتل برسانند.
تولّد موسی
عمران در مصر زندگی می کرد و شغلش چوپانی بود و خداپرست نیز بود، او یک دختر و یک پسر به نام هارون داشت و باز همسرش باردار بود که شبی طفلش به دنیا آمد و چون از قتل نوزادان پسر مطلع شدند، طفل را مخفی کردند چون نگهداری او خیلی دشوار بود و هر لحظه ممکن بود به قتل برسد، در این باره خیلی فکر کردند و عاقبت خداوند به مادر موسی الهام کرد که؛«او را در صندوقچه ای بگذار و سپس در رودش افکن تا آب او را به کرانه اندازد و دشمن من و دشمن موسی او را برگیرد و مهری از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابی.» «و تو را برای خودم پروردم.» «مترس و اندوه مدار که ما او را به تو باز می گردانیم و از زمره پیغمبرانش قرار می دهیم.» مادر موسی بعد از این جریان نزد نجاری رفت و دستور ساخت یک گهواره به شکل تابوت را داد. مرد نجار از موضوع نوزاد آگاه گشت و نزد جاسوس فرعون رفت اما به امر الهی بر زبان او مُهر زده شد و نتوانست سخن بگوید و هرچه تلاش کرد حرفی نزد، جاسوسان فرعون نیز او را به باد کتک گرفتند و از قصر بیرون انداختند.
← حکایت لحظه تولّد
...
موسی فرزند عمران از نوادگان یعقوب می باشد. نَسَب او تا یعقوب عبارت است از (موسی بن عمران بن یصهر بن یافث بن لاوی بن یعقوب). (او ۵۰۰ سال بعد از ابراهیم خلیل ظهور کرد.) موسی نامی است که از دو جزء تشکیل شده یکی «مو» به معنای آب و دیگری «سی» به معنای درخت است. (در روایاتی دیگر نام مادر موسی را «یوکابد» گفته اند) او را موسی نام نهادند چون گهواره او در کنار درختی در داخل آب بدست آمد. نام مادرش «یوخابید» بود که در تورات نیز نامش برده شده است. موسی سه برادر داشت، هارون که بزرگتر از موسی بود و بشر و بشیر که کوچکتر بودند.
خواب فرعون
چهارصد سال گذشت تا فرعون بزرگ که از همه زیرک تر بود روی کار آمد و تسلّط او بر قوم بنی اسرائیل سه هزار و هفتصد و چهل و هشت سال بعد از هبوط آدم اتفاق افتاد. و چون پایه های قدرت خود را محکم ساخت مغرور شد و با دیدن خداپرستی مردم خود را خدای روی زمین نامید. او فرزندی نداشت و نام همسرش آسیه و خداپرست بود.شبی فرعون در خواب دید که آتش پیدا شد که خانه قبطیها یعنی مصریها را سوزانده ولی خانه های عبرانیها سالم ماند. او تمام ساحران و غیب گویان را جمع کرد. آنها گفتند که کودکی متولد می شود که دینی جدید می آورد و مردم را به خداپرستی دعوت می کند و حکومت فرعون را از او می ستاند. فرعون با شنیدن این سخن دستور داد هر فرزند پسری که از بنی اسرائیل به دنیا می آید او را به قتل برسانند.
تولّد موسی
عمران در مصر زندگی می کرد و شغلش چوپانی بود و خداپرست نیز بود، او یک دختر و یک پسر به نام هارون داشت و باز همسرش باردار بود که شبی طفلش به دنیا آمد و چون از قتل نوزادان پسر مطلع شدند، طفل را مخفی کردند چون نگهداری او خیلی دشوار بود و هر لحظه ممکن بود به قتل برسد، در این باره خیلی فکر کردند و عاقبت خداوند به مادر موسی الهام کرد که؛«او را در صندوقچه ای بگذار و سپس در رودش افکن تا آب او را به کرانه اندازد و دشمن من و دشمن موسی او را برگیرد و مهری از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابی.» «و تو را برای خودم پروردم.» «مترس و اندوه مدار که ما او را به تو باز می گردانیم و از زمره پیغمبرانش قرار می دهیم.» مادر موسی بعد از این جریان نزد نجاری رفت و دستور ساخت یک گهواره به شکل تابوت را داد. مرد نجار از موضوع نوزاد آگاه گشت و نزد جاسوس فرعون رفت اما به امر الهی بر زبان او مُهر زده شد و نتوانست سخن بگوید و هرچه تلاش کرد حرفی نزد، جاسوسان فرعون نیز او را به باد کتک گرفتند و از قصر بیرون انداختند.
← حکایت لحظه تولّد
...
wikifeqh: موسی_بن_عمران_(علیه السّلام)
[ویکی فقه] حضرت موسی (منابع اسلامی). حضرت موسی، از پیامبران اولواالعزم، دارای شریعت و کتاب مستقل به نام تورات و دعوت جهانی بود. او از نسل حضرت ابراهیم (علیه السلام) است و با شش واسطه به آن حضرت می رسد.
موسی فرزند عمران از نوادگان یعقوب می باشد. نَسَب او تا یعقوب عبارت است از (موسی بن عمران بن یصهر بن یافث بن لاوی بن یعقوب). (او ۵۰۰ سال بعد از ابراهیم خلیل ظهور کرد.)
اکبری، ربابه، داستان پیامبران، ص۱۲۳.
چهارصد سال گذشت تا فرعون بزرگ که از همه زیرک تر بود روی کار آمد و تسلّط او بر قوم بنی اسرائیل سه هزار و هفتصد و چهل و هشت سال بعد از هبوط آدم اتفاق افتاد.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۳، ص۵۱.
عمران در مصر زندگی می کرد و شغلش چوپانی بود و خداپرست نیز بود، او یک دختر و یک پسر به نام هارون داشت و باز همسرش باردار بود که شبی طفلش به دنیا آمد و چون از قتل نوزادان پسر مطلع شدند، طفل را مخفی کردند چون نگهداری او خیلی دشوار بود و هر لحظه ممکن بود به قتل برسد، در این باره خیلی فکر کردند و عاقبت خداوند به مادر موسی الهام کرد که؛«او را در صندوقچه ای بگذار و سپس در رودش افکن تا آب او را به کرانه اندازد و دشمن من و دشمن موسی او را برگیرد و مهری از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابی.»
طه/سوره۲۰، آیه۳۹.
...
موسی فرزند عمران از نوادگان یعقوب می باشد. نَسَب او تا یعقوب عبارت است از (موسی بن عمران بن یصهر بن یافث بن لاوی بن یعقوب). (او ۵۰۰ سال بعد از ابراهیم خلیل ظهور کرد.)
اکبری، ربابه، داستان پیامبران، ص۱۲۳.
چهارصد سال گذشت تا فرعون بزرگ که از همه زیرک تر بود روی کار آمد و تسلّط او بر قوم بنی اسرائیل سه هزار و هفتصد و چهل و هشت سال بعد از هبوط آدم اتفاق افتاد.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۳، ص۵۱.
عمران در مصر زندگی می کرد و شغلش چوپانی بود و خداپرست نیز بود، او یک دختر و یک پسر به نام هارون داشت و باز همسرش باردار بود که شبی طفلش به دنیا آمد و چون از قتل نوزادان پسر مطلع شدند، طفل را مخفی کردند چون نگهداری او خیلی دشوار بود و هر لحظه ممکن بود به قتل برسد، در این باره خیلی فکر کردند و عاقبت خداوند به مادر موسی الهام کرد که؛«او را در صندوقچه ای بگذار و سپس در رودش افکن تا آب او را به کرانه اندازد و دشمن من و دشمن موسی او را برگیرد و مهری از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابی.»
طه/سوره۲۰، آیه۳۹.
...
wikifeqh: حضرت_موسی