[ویکی فقه] بعد از ناراحت شدن ساره خداوند به ابراهیم فرمان داد تا هاجر و اسماعیل را در مکه ساکن کند.
با ولادت اسماعیل، ساره سخت اندوهگین شد. گفته اند: اسحاق در سه سالگی کنار پدر بود، که اسماعیل نزد آنان آمد و ابراهیم او را به جای اسحاق نشاند. نیز نقل شده است که اسماعیل در دویدن از اسحاق پیشی گرفت. ابراهیم او را در آغوش فشرد و اسحاق را در کنار خود جای داد. ساره ناراحت شد و گفت: هاجر و فرزندش را از من دور کن. ابراهیم، اسماعیل و مادرش را به فرمان خدا با راهنمایی جبرئیل در مکه ساکن ساخت. در بازگشت، کنار کوه «کداء» (در ذی طوی ) به آنان رو کرد و خطاب به خداوند گفت:پروردگارا برخی از فرزندان خود را در درّه ای بی کشت، سکونت دادم تا نماز را بر پا دارند. از تو می خواهم تا دلهای مردم را به سوی آنان گرایش داده، از محصولات، آنان را روزی دهی:«رَبَّنا اِنّی اَسکَنتُ مِن ذُرِّیَّتی بِواد غَیرِ ذی زَرع عِندَ بَیتِکَ المُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلوةَ فَاجعَل اَفِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوی اِلَیهِم وارزُقهُم مِنَ الثَّمَرتِ لَعَلَّهُم یَشکُرون» و در بازگشت با خداوند مناجات کرد و او را به پنهان و آشکار خود آگاه دانست:«رَبَّنا اِنَّکَ تَعلَمُ ما نُخفی وما نُعلِنُ وما یَخفی عَلَی اللّهِ مِن شَیء فِی الاَرضِ ولا فِی السَّماء». بعضی روایات انگیزه این هجرت را ذبح اسماعیل می داند. بعدها نیز ابراهیم بر اقامت اسماعیل در کنار بیت سفارش کرد تا به مردم حج و مناسکشان را بیاموزد و وی را از فزونی و نیکی نسلش خبر داد. طبق برخی روایات انتقال اسماعیل به مکه در سن دو سالگی بوده است.
← سر زمین خشک و بی آب
خداوند به ابراهیم فرمان داد تا کعبه را بنا کند و از اسماعیل یاری گیرد. به وسیله جبرئیل ، سکینه که باد نیکویی است یا ابری که سایه افکنده بود، محدوده بیت را مشخص کرد:«واِذ بَوَّأنا لاِبرهیمَ مَکانَ البَیتِ» ابراهیم و اسماعیل به ساختن کعبه پرداختند. اسماعیل سنگ می آورد و ابراهیم بنا می کرد. هنگام بالا بردن پایه های خانه دست به دعا برداشته از خدا خواستند این عمل را از آنان بپذیرد و آنان را تسلیم خود سازد و از نسل آن ها امتی فرمانبردار خدا پدید آورد؛ همچنین از میان آن ها پیامبری برانگیزد تا آیات خدا را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکشان سازد:«رَبَّنا تَقَبَّل مِنّا اِنَّکَ اَنتَ السَّمیعُ العَلیم • رَبَّنا واجعَلنا مُسلِمَینِ لَکَ ومِن ذُرِّیَّتِنا اُمَّةً مُسلِمَةً لَکَ واَرِنا مَناسِکَنا وتُب عَلَینا اِنَّکَ اَنتَ التَّوّابُ الرَّحیم • رَبَّنا وابعَث فیهِم رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایتِکَ ویُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ والحِکمَةَ ویُزَکّیهِم اِنَّکَ اَنتَ العَزیزُ الحَکیم» مقصود از بعثت پیامبری از فرزندان ابراهیم در آیه، پیامبر خاتم (صلی الله علیه وآله وسلم) است و بر همین اساس، به نقلی رسول اکرم وجود خود را اجابت خواسته پدرش ابراهیم می دانست. خداوند افزون بر بنای کعبه ، ابراهیم و اسماعیل را به تطهیر آن نیز فرمان داده است. مقصود از تطهیر ممکن است پاک کردن از بتان، شرک و نجاسات یا بنیاد نهادن آن بر طهارت و پاکی باشد. چون دیوار کعبه را تا جایگاه حَجَر بالا بردند، ابراهیم از اسماعیل خواست سنگ زیبایی پیدا کند تا در آن جا قرار دهد. پس از آن که اسماعیل دو بار سنگی آورد و ابراهیم آن را نپسندید، جبرئیل سنگی سیاه فرود آورد و در جایگاهش قرار داد. بر پایه روایات، خداوند به پاداش بنای کعبه، اسب را به ابراهیم و اسماعیل عطا کرد. تا آن زمان اسبان عربی وحشی بودند. خداوند به او فرمود: به تو گنجی داده ام که به هیچ کس نداده ام، پس ابراهیم و اسماعیل به منطقه اجیاد رفته و اسبان را طلبیدند. در سرزمین عرب همه اسبان حاضر و رام آنان شدند.
با ولادت اسماعیل، ساره سخت اندوهگین شد. گفته اند: اسحاق در سه سالگی کنار پدر بود، که اسماعیل نزد آنان آمد و ابراهیم او را به جای اسحاق نشاند. نیز نقل شده است که اسماعیل در دویدن از اسحاق پیشی گرفت. ابراهیم او را در آغوش فشرد و اسحاق را در کنار خود جای داد. ساره ناراحت شد و گفت: هاجر و فرزندش را از من دور کن. ابراهیم، اسماعیل و مادرش را به فرمان خدا با راهنمایی جبرئیل در مکه ساکن ساخت. در بازگشت، کنار کوه «کداء» (در ذی طوی ) به آنان رو کرد و خطاب به خداوند گفت:پروردگارا برخی از فرزندان خود را در درّه ای بی کشت، سکونت دادم تا نماز را بر پا دارند. از تو می خواهم تا دلهای مردم را به سوی آنان گرایش داده، از محصولات، آنان را روزی دهی:«رَبَّنا اِنّی اَسکَنتُ مِن ذُرِّیَّتی بِواد غَیرِ ذی زَرع عِندَ بَیتِکَ المُحَرَّمِ رَبَّنا لِیُقیمُوا الصَّلوةَ فَاجعَل اَفِدَةً مِنَ النّاسِ تَهوی اِلَیهِم وارزُقهُم مِنَ الثَّمَرتِ لَعَلَّهُم یَشکُرون» و در بازگشت با خداوند مناجات کرد و او را به پنهان و آشکار خود آگاه دانست:«رَبَّنا اِنَّکَ تَعلَمُ ما نُخفی وما نُعلِنُ وما یَخفی عَلَی اللّهِ مِن شَیء فِی الاَرضِ ولا فِی السَّماء». بعضی روایات انگیزه این هجرت را ذبح اسماعیل می داند. بعدها نیز ابراهیم بر اقامت اسماعیل در کنار بیت سفارش کرد تا به مردم حج و مناسکشان را بیاموزد و وی را از فزونی و نیکی نسلش خبر داد. طبق برخی روایات انتقال اسماعیل به مکه در سن دو سالگی بوده است.
← سر زمین خشک و بی آب
خداوند به ابراهیم فرمان داد تا کعبه را بنا کند و از اسماعیل یاری گیرد. به وسیله جبرئیل ، سکینه که باد نیکویی است یا ابری که سایه افکنده بود، محدوده بیت را مشخص کرد:«واِذ بَوَّأنا لاِبرهیمَ مَکانَ البَیتِ» ابراهیم و اسماعیل به ساختن کعبه پرداختند. اسماعیل سنگ می آورد و ابراهیم بنا می کرد. هنگام بالا بردن پایه های خانه دست به دعا برداشته از خدا خواستند این عمل را از آنان بپذیرد و آنان را تسلیم خود سازد و از نسل آن ها امتی فرمانبردار خدا پدید آورد؛ همچنین از میان آن ها پیامبری برانگیزد تا آیات خدا را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکشان سازد:«رَبَّنا تَقَبَّل مِنّا اِنَّکَ اَنتَ السَّمیعُ العَلیم • رَبَّنا واجعَلنا مُسلِمَینِ لَکَ ومِن ذُرِّیَّتِنا اُمَّةً مُسلِمَةً لَکَ واَرِنا مَناسِکَنا وتُب عَلَینا اِنَّکَ اَنتَ التَّوّابُ الرَّحیم • رَبَّنا وابعَث فیهِم رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایتِکَ ویُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ والحِکمَةَ ویُزَکّیهِم اِنَّکَ اَنتَ العَزیزُ الحَکیم» مقصود از بعثت پیامبری از فرزندان ابراهیم در آیه، پیامبر خاتم (صلی الله علیه وآله وسلم) است و بر همین اساس، به نقلی رسول اکرم وجود خود را اجابت خواسته پدرش ابراهیم می دانست. خداوند افزون بر بنای کعبه ، ابراهیم و اسماعیل را به تطهیر آن نیز فرمان داده است. مقصود از تطهیر ممکن است پاک کردن از بتان، شرک و نجاسات یا بنیاد نهادن آن بر طهارت و پاکی باشد. چون دیوار کعبه را تا جایگاه حَجَر بالا بردند، ابراهیم از اسماعیل خواست سنگ زیبایی پیدا کند تا در آن جا قرار دهد. پس از آن که اسماعیل دو بار سنگی آورد و ابراهیم آن را نپسندید، جبرئیل سنگی سیاه فرود آورد و در جایگاهش قرار داد. بر پایه روایات، خداوند به پاداش بنای کعبه، اسب را به ابراهیم و اسماعیل عطا کرد. تا آن زمان اسبان عربی وحشی بودند. خداوند به او فرمود: به تو گنجی داده ام که به هیچ کس نداده ام، پس ابراهیم و اسماعیل به منطقه اجیاد رفته و اسبان را طلبیدند. در سرزمین عرب همه اسبان حاضر و رام آنان شدند.
wikifeqh: حضرت_اسماعیل_در_مکه