حصه

/hesse/

مترادف حصه: بخش، بهر، بهره، سهم، قسم، قسمت، نصیب، پاره، لخت

معنی انگلیسی:
allotment, distribution, dole, portion, proportion, quota, share, cut, serving

لغت نامه دهخدا

( حصة ) حصة. [ ح ِص ْ ص َ ] ( ع اِ ) حصه. رجوع به حصه شود.

حصة. [ ح ِص ْ ص َ ] ( ع اِ ) بهر. بخش. نصیب. سهم. حظ. قسمت. قسم. بهره. نیاوه. ( مهذب الاسماء ). بخشش. رسد. رصد. ( لغت شوشتری ). تیر. پرگاله. لخت :
داری از رسم و ره و سان ملوک نیکنام
حصه و حظ و نصیب و قسم و بخش و بهر و تیر.
سوزنی.
حصه ای زین دل آباد تراست
غصه عالم ویرانه مخور.
خاقانی.
شب رحیل چو کردم وداع شروان را
دریغ حاصل من بود و درد حصه من.
خاقانی.
فعل آمد حصه مردان مرد
حصه ماگفت آمد اینت درد.
عطار.
طمع وصل تو مجالم نیست
حصه زین قصه جز خیالم نیست.
عطار.
از کلیله بازخوان آن قصه را
واندر آن قصه طلب کن حصه را.
مولوی.
پس آنگه هر یکی را از اطراف بلاد حصه ای مرضی معین کرد. ( گلستان ).
هرچه یابی نهان مخور چو خسان
حصه ای هم بدیگران برسان.
مکتبی.
صاحب قاموس کتاب مقدس آرد: مصریان و یونانیان وعبرانیان زمان سلف را عادت این بود که قسمت هر مهمانی را جدا کنند و هرگاه اراده آن داشتند که یکی را نسبت بسایرین بیشتر اعزاز و اکرام نمایند، حصه وی رابیش از سایرین میدادند. ( سفر پیدایش 43 : 34 ). و دراول سموئیل 1 : 5 قسمت نیز گفته شده است. ( قاموس کتاب مقدس ).
- حصه بردن ؛ استفاده کردن. نصیب بردن :
در بیان این شنو یک قصه ای
تا بری از سر گفتم حصه ای.
مولوی.
- حصه بخش ؛ قسمت کننده بهره ها. ( ناظم الاطباء ).
- حِصّه بُعد ؛ صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: عند الریاضیین عبارة عن قوس عرض الکواکب و المیل الثانی لدرجة مجموعین ان کان العرض و المیل الثانی کلا هما فی جهة واحدة بان کانا شمالییین او جنوبییین و عن قوس الفصل بین العرض و المیل الثانی ان کانا مختلفین فی الجهة فجهة حصة البعد. اما جهة المجموع او جهة الفضل. کذا فی الزیج الایلخانی. فحصة البعد قوس من دائرة العرض.
- حصه خارج مرکز .
- حصه دار ؛ شریک. ( ناظم الاطباء ).
- حصه داری ؛ شرکت.
- حصه رسد؛ بهره مساوی. ( ناظم الاطباء ).
- حصه عرض ؛صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: حصه عرض : عند اهل الهئیة هی قوس من منطقة الممثل علی التوالی مبتداءة من نقطه الرأس الی النقطة التی علیها تقاطع دائرة عرض الکوکب الممثل وهی شاملة لحصة عرض القمر و غیره من المتحیرة. وقد یقال حصة العرض قوس من منطقة المائل علی التوالی بین الرأس و موضع القمرمنه. ای من المائل. و بهذا المعنی یستعمل فی الزیجات. کذا ذکر عبدالعلی البیرجندی فی شرح التذکرة.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نصیب، بهره، بخش، حصص جمع
( اسم ) ۱ - نصیب بهره برخه . جمع حصص . ۲ - طبیعت مقید بقید شخص است بنابرین مبنی که قید خارج و اضافه داخل باشد حص وجود نفس مفهوم مضاف بماهیت است بنحوی که اضافه داخل و مضاف الیه خارج باشد و مفهوم وجود انتزاعی مقول بتشکیک است و او را حصص مختلف است بکمال و نفص و اکمل آن حصص حصه ایست که عین وجود حقیقی است .
بهره دادن

فرهنگ معین

(حِ صِّ ) [ ع . حصة ] (اِ. ) بهره ، نصیب . ج . حصص .

فرهنگ عمید

۱. نصیب، بهره.
۲. بخش.

دانشنامه عمومی

حصه ( به ترکی استانبولی: Hassa ) شهری است در کشور ترکیه که در استان ختای واقع شده است. جمعیت این شهر بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی ۹٬۳۰۱ نفر و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۹ میلادی ۹٬۴۸۵ نفر می باشد. [ ۳] [ ۴] کردها اکثر ساکنین این شهر هستند.
عکس حصه

حصه (اصفهان). حَصّه ( حَصه ) ، روستای حصه در قسمت حاشیه نشین[ ۱] [ ۲] [ ۳] از توابع بخش دهستان قهاب شمالی در استان اصفهان ایران است. ساکنان حصه از اقوام لر ، عراقی ، افغان و بلوچ هستند. [ ۴] حصه و جلوان به انواع ناهنجاری های اجتماعی معروف هستند.
این روستا در دهستان قهاب شمالی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۰٬۹۴۲ نفر ( ۲٬۶۵۲خانوار ) بوده است.
عکس حصه (اصفهان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:شناسه (اخترشناسی)

جدول کلمات

نصیب, بهره, بخش

مترادف ها

share (اسم)
سهم، قسمت، قطعه، بخش، خیش، حصه، بهره، سهمیه

dole (اسم)
صدقه، فرم، قسمت، اندوه، ضجه، سار، حق بیمه ایام بیکاری، حصه، ماتم، کمک هزینه دولتی به بیکاران

فارسی به عربی

حصة

پیشنهاد کاربران

Portion
در اصطلاح حقوقی به معنای بهره و سهم است
حصه : حصه اسم دختر ( اسم با ریشه عربی ) به معنی : : بخش، بهر، بهره، سهم، قسم، قسمت، نصیب، پاره
ضرب المثل در گویش اصفهانی هر کی خوابه حصهش به آبه
عااوه بر مطالبی که دوستان ارائعه فرمودند و آبادیس آورده، حِصِّه و بعضا حِصت که در اصل همان حِصه با ت گرد است به معنی لیف تنبان و بندی که برای نگه داشتن تمبان ( تنبان ) مورد استفاده می گیرد در لهجه عرب خمسه استان فارس از این کلمه به همین معنی استفاده می شود.
نصیب، بهره، قدرالسهم، گاهی به بخشی از یک ملک معنی می شود، در علم حقوق به معنی سهم است
زنگ درسی
زون
بخش، بهر، بهره، سهم، قسم، قسمت، نصیب، پاره، لخت

حصه در حقوق مدنی به معنای سهم است.
بهره - نصیب - بخه - - جمع حصص
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس