حسن بن علی بن شدقم

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] ابوالمکارم بدرالدین، حسن بن علی بن حسن بن علی ابن شدقم حسینی مشهور به ابن شَدقَم، موّرخ، فقیه، محدّث، شاعر و ادیب مدنی در قرن دهم قمری است.
وی از نعمت الله بن احمد بن خاتون عاملی و شیخ حسین بن عبدالصمد عاملی، پدر شیخ بهایی، اجازه روایت داشت. پس از پدرش، مدتی نقابت سادات را بر عهده گرفت. سفر وی به هندوستان به ازدواج با خواهر سلطان حسین نظامشاه انجامید و این امر سببی بود که وی تا آخر عمر در هند بماند.
آقابزرگ به نقل از تحفة الازهار، تألیف نواده اش ضامن بن علی، تاریخ تولد و وفات او را ۹۳۲- ۹۹۵ق ذکر می کند امّا سال ولادت و درگذشت او را ۹۴۲-۹۹۹ق نیز یاد کرده اند.

[ویکی حج] ابوالمکارم بدرالدین حسن بن علی بن حسن حسینی، مشهور به ابن شدقم مدنی از نوادگان امام سجاد(ع)، نقیب سادات مدینه و مدفون در بقیع است. او فقیه، مورخ، محدث، شاعر، خوشنویس و ادیب سده دهم قمری است و با خواهر سلطان حسین نظامشاه ازدواج کرد.
حسن بن علی بن حسن حسینی، از نوادگان امام سجاد(ع) است. از پدرش نیز به ابن شدقم یاد شده است. در تاریخ ولادت و رحلت او بسیار اختلاف است. بر پایه نظر نواده اش ضامن بن علی در تحفة الازهار که ادامه کتاب زهر الریاض جدش است ، می توان گفت که وی در سال ۹۴۲ق. در مدینه چشم به جهان گشوده است.
محل تولد، رشد و پرورش ابن شدقم، مدینه بوده است. خاندان او از اشراف و دانشمندان این شهر بودند. ابن شدقم پس از درگذشت پدرش در سال۹۶۰ق. منصب نقابت سادات را در مدینه عهده دار شد. اما اندکی بعد، از این سمت استعفا کرد. وی در شعبان سال ۹۶۲ق. مدینه را ترک کرد و عازم هند شد و در دکن به دربار سلطان حسین نظامشاه راه یافت. پس از مدتی کوتاه آن شهر را به قصد شیراز ترک گفت و پس از حدود دو سال اقامت در این شهر، در ذی قعده ۹۶۴ق. برای زیارت مرقد امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) از شیراز به خراسان رفت و در آن جا با شاه طهماسب صفوی اول دیدار کرد و مورد توجه شاه قرار گرفت. اما از آن پس به دعوت نظامشاه بارِ دیگر رهسپار هند شد و شاه و لشکریانش به گرمی از او استقبال کردند. نظامشاه خواهر خود، فتحشاه، را به ازدواج او درآورد و از این راه ثروتی به ابن شدقم رسید. او مقدار فراوانی از ثروت خود را سالانه برای بستگانش به مدینه می فرستاد. چون نظامشاه درگذشت، به سبب خردسالی فرزندش مرتضی، ابن شدقم مدتی کوتاه امور مملکت را به دست گرفت و سپس به مدینه نزد خانواده خود بازگشت. اما ریاست و منزلتی که در هند داشت، در مدینه و نزد خاندانش فراهم نبود. پس بار دیگر در ۹۸۸ق. عازم هند شد و مورد احترام شاه مرتضی قرار گرفت. گویا در مدت تصدی مسئولیت به سبب حمایتش از فقیران و نگرفتن مالیات عشریه از پیروانش، وی را ستوده اند. او به سال ۹۹۹ق. در ۵۷ سالگی در دکن هند از دنیا رفت و همان جا به خاک سپرده شد. چندی بعد بر پایه وصیت او، پسرکوچک ترش حسین جنازه اش را به مدینه برد و در قبرستان بقیع به خاک سپرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس