حساب
/hesAb/
مترادف حساب: آمار، شمارش، شماره، شمار، اندازه، تعداد، حد، عده، سیاهه، بیلان، محاسبه، شمردن، ریاضی، بدهی، قرض ، صورت حساب، تخمین، برآورد، قیامت، رستاخیز، دلیل، منطق، درست، صحیح، انگیزه، سبب، جهت
متضاد حساب: طلب، بستان کاری
برابر پارسی: شمارش، رایشگری، شمار، شمارشگری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
تاریخ حساب : با تشکیل اولین اجتماعات انسانی علم حساب نیز بوجود آمد ولی مدارک تاریخی که مبین روش محاسبات انسانهای باستانی باشد فعلاً در دست نیست. اولین مدرکی که امروز موجود است الواح پخته گلی است که پاره ای از حسابهای ساکنین بین النهرین را درحدود سه هزار سال قبل از میلاد نشان می دهد، چه در حدود چهارهزار و اند سال پیش در این ناحیه تمدنی به وسیله آشوری ها و کلدانی ها پی ریزی شد که از این دو بالاخص کلدانیها به حساب توجه خاص داشتند طبق مدارک موجود کلدانیها در مورد لازم از مبنای شصت ( 60 ) در عددنویسی استفادت می کردند و نیزاز این مبنا یک نوع سیستم متری اقتباس کرده بودند که بهترین روش اندازه گیری قدما بود. کلدانیها با وجودآنکه در جبر تسلطی نداشتند اعمالی از خود باقی گذارده اند که میرساند آنان تا حدی به حل معادلات درجه دوم رسیده بودند. مقارن با تمدن درخشان بابلی در دره نیل تمدنی به وجود آمد، و این که تمدن نیز بواسطه احتیاجات مادی خود به پیشرفت حساب و هندسه کمک شایانی کرد. سیلابهای سالیانه نیل اولین اعمال مساحی را به وجود آورد و نیز معاملات تجارتی و گرفتن مالیاتها و خرجها، ایشان را وادار به تدوین اعمال ساده حسابداری کرد. حسابداران مصر عمل حساب را پیشرفت می دادند و کُهَنه جنبه های نظری آن رارسیدگی می کردند. امروزه مدارکی متعلق به 1800 سال قبل از میلاد مسیح است که در آن از حساب و تمرینات محاسباتی مصری صحبت می کند. مشهورترین این مدارک که به خط هیروگلیفی نوشته شده رساله پاپیروسی آهمس است که در سال 1867م. بوسیله مصرشناس معروف آیزن لهر خوانده شد و این رساله حاوی مسائل بسیار ساده حساب است.البته دو تمدن دیگر در خاور میدرخشید، نخست تمدن چینی که در دره رود یانگ تسه بود و متأسفانه در این تمدن علم حساب آن طوری که مثل دو تمدن قبلی بایستی پیشرفت کند پیشرفتی نکرده ، و مدارک موجود میرساند که در تمدن چین علم بوسیله خارجی ها به آنها تلقین میشد، و خود چینیها مستقیماً در پی کشف معضلات محاسباتی خودنبودند، تمدن دیگری در دره رود کنگ نیز بنام هندی بوجود آمد. این تمدن با عمق غیرقابل انکارش در زمینه های مغزی پیشرفت شایانی کرد و از آن جمله در علم حساب ، ولیکن علم حساب در این تمدن آنقدر که به بازی اعداد و طرح ریزی آنها سروکار داشت به محاسبات عملی توجه نمیکرد. البته غیر از این چند تمدن کهن در شرق ، فنیقیها و کشورهای همجوارشان نیز بوده اند، که بواسطه پیشرفت در دریانوردی باید گفت آنان نیز در حساب دست داشته اند ولی متأسفانه تاکنون مدرک باستانشناسی که این نظر را روشن کند به دست نیامده است. در یونان ، ازقرن دوازدهم قبل از میلاد ملت آریائی نژاد یونان در جزیره های اژه و سواحل آن سکنی گزیدند و با علاقمندی وافری به دریانوردی دست زدند و بر اثر آن کم کم تمدنی درخشان را پی ریختند که تا دنیا باقی است تاریخ و علم فلسفه به مردان قرن پنجم و چهارم قبل از میلاد آن کشور سر تعظیم فرود می آورد. در قرن هفتم قبل از میلاد، شهرهای ایونی یونان مدارس فلسفی را بوجود آوردند. و در آنجا به بحث در زمینه های مختلف علم و فلسفه آغاز کردند. علم ریاضی مثل سایر معارف بشری به این دانشگاهها راه یافت و چنانکه خواهیم دید در اثر مساعی آنان و سایر اقوام یونانی ترقیات شایان کرد. تمدن یونانی برخلاف تمدنهای پیشین خودبود. آنان حساب را تنها در موارد نیاز و کارهای عملی مورد استفادت قرار می دادند. و حل مسائل آنقدر برای آنها مهم بود که با زندگی روزمره تماس داشت ، اما یونانیان بحث در موارد جزئی را تحقیر کرده و به بررسی های کلی و نظری می پرداختند. ارسطو می گفت علمی که بحث در جهان مجردات کند بر علوم دیگر که بند ماده هستند برتری دارد. بر اثر این گونه ارزیابی علمی ریاضیات نظری ( یعنی آنچه ما به ازائی در خارج نداشت ) در تمدن آنها پیشرفت شایانی کرد.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱-( مصدر ) شمردن شماره کردن ۲ - ( اسم ) شمارش شمارگیری۳ ٠ - ( اسم ) شماره اندازه شمار ۴ ٠ - هر مکلفی در روز قیامت حاصل اعمال و افعال خود را خواهد دید و خدای متعال را قدرت و توانایی است که در یک لحظه هم. اعمال بندگان را برای آنها آشکار نماید تا هرکس نتیج. اعمال خود را برای العین مشاهده کند ٠ یا علم حساب٠ علمی است که از اصول خواص اعداد بحث میکند ارثماطیقی ٠ یا اعمال حساب ٠ اعمالی که بتوان بحسب مقصود و مقام در اعداد مجری داشت از قبیل آنکه از روی مقادیر معلوم مقادیر مجهول را بدست آورد فن محاسبه ٠ یا حساب کسی پاک بودن ٠ درست عمل بودن وی ٠ یا حسابش پاک است ٠ کارش بسیار خراب است ٠
سمعانی گوید این نسبت خاص است که بمحمد بن ابراهیم ابن الحساب البخاری الفرائضی و او را از آن روی حساب مینامند که عارف بحساب و مقدرات بود
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (اسم ) شماره، اندازه.
۳. (اسم ) (ریاضی ) علمی که دربارۀ اعداد، ارقام، و قواعد حسابداری بحث می کند.
* حساب جُمَّل (ابجد ): حساب حروف هجا که مجموع آن ها در هشت کلمۀ مصنوعی ابجد گنجانده شده و برای ساختن ماده تاریخ در شعر به کار می رود. ابجد
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی حِسَابِ: حساب - حساب رسی
معنی أَحَسِبَ: آیا حساب کرده
معنی حِسَابُهُ: حساب او
معنی حِسَابِهِم: حساب آنها
معنی أَحْصَاهُ: آن(مذکر) را به حساب آورد
معنی أَحْصَاهَا: آن(مونث) را به حساب آورد
معنی أَحْصَاهُمْ: آنها(مذکر) را به حساب آورد
معنی أَیَحْسَبُ: آیا حساب کرده(گمان کرده)
معنی أَیَحْسَبُونَ: آیا حساب کردند(گمان کردند)
معنی حِسَابِکَ: حساب تو
معنی یُحَاسَبُ: از او حساب کشیده می شود
معنی ﭐمْنُنْ: بی حساب ببخش - بسیار ببخش
ریشه کلمه:
حسب (۱۰۹ بار)
معنی أَحَسِبَ: آیا حساب کرده
معنی حِسَابُهُ: حساب او
معنی حِسَابِهِم: حساب آنها
معنی أَحْصَاهُ: آن(مذکر) را به حساب آورد
معنی أَحْصَاهَا: آن(مونث) را به حساب آورد
معنی أَحْصَاهُمْ: آنها(مذکر) را به حساب آورد
معنی أَیَحْسَبُ: آیا حساب کرده(گمان کرده)
معنی أَیَحْسَبُونَ: آیا حساب کردند(گمان کردند)
معنی حِسَابِکَ: حساب تو
معنی یُحَاسَبُ: از او حساب کشیده می شود
معنی ﭐمْنُنْ: بی حساب ببخش - بسیار ببخش
ریشه کلمه:
حسب (۱۰۹ بار)
wikialkb: حِسَاب
دانشنامه عمومی
حِساب ( معادل انگلیسی آن یعنی Arithmetic از یونانی ἀριθμός با تلفظ arithmos، به معنای «عدد» و τική ، با تلفظ tiké به معنای «هنر» می آید ) شاخه ای از ریاضیات است که شامل مطالعه اعداد، به خصوص خواص عملیات سنتی روی آن ها یعنی جمع، تفاضل ( تفریق ) ، ضرب و تقسیم است. حساب قسمت مقدماتی نظریه اعداد می باشد و نظریه اعداد امروزه به عنوان یکی از اصلی ترین شاخه های ریاضیات ( که جایگاه آن در بالاترین قسمت درخت تقسیم بندی گرایش های ریاضی قرار دارد ) در نظر گرفته می شود. در کنار نظریه اعداد جبر، هندسه و آنالیز نیز جزو این شاخه های اصلی قرار دارند. عبارت حساب و حساب مرتبه بالاتر تا اوایل قرن بیستم به عنوان کلمه هم معنی نظریه اعداد به کار برده می شد و هنوز هم برای اشاره به قسمت اعظم نظریه اعداد به کار برده می شود. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: حساب
دانشنامه آزاد فارسی
حساب (arithmetic)
شاخه ای از ریاضیات، برای بررسی اعداد، به ویژه اعداد صحیح مثبت، و خصوصیات آن ها. چهار عمل اصلی حساب عبارت اند از جمع، تفریق، ضرب، و تقسیم. به توان رساندن، ریشه گرفتن، درصد گرفتن، و تشکیل کسر و نسبت از این عمل های اصلی مشتق می شوند. اشکالی از حساب ساده در دوران های ماقبل تاریخ به کار می رفته است. در چین، مصر، بابِل، و کلاً در تمدن های اولیه، حساب را برای مقاصد تجاری، محاسبۀ مالیات، و نجوم به کار می بردند. در قرون وسطا، دانش حساب در هند و سپس در میان مسلمانان محفوظ ماند. ریاضیات اروپایی با رشد بازرگانی و اکتشافات جغرافیایی جان گرفت. ارقام هندی -عربی جانشین ارقام رومی شد و به این ترتیب، محاسبه بر روی کاغذ، به جای استفاده از چرتکه میسر شد. ویژگی اساسی دستگاه اعداد هندی ـ عربی وجود رقم صفر بود که امکان استفاده از دستگاه اعداد مبتنی بر ارزش مکانی را میسر می کرد. در دستگاه دهدهی یا اعشاری، ده رقم (۹،۸،۷،۶،۵،۴،۳،۲،۱،۰) به کار می رود و گفته می شود این دستگاه در پایۀ دَه است. در عدد دهدهی، هر مکان ارزشی دارد که ده برابر ارزشِ مکان سمت راست آن است. به این مکان مرتبه هم می گویند. مثلاً در عدد ۲۳، رقم ۳ در مرتبۀ یکان و نشان دهندۀ ۳ تا ۱ است و رقم ۲ در مرتبۀ دهگان و نشان دهندۀ ۲ تا ۱۰. ولی بابِلی ها از دستگاهی پیچیده در پایۀ شصت استفاده می کردند که بقایای استفاده از آن را امروز در تقسیم ساعت به ۶۰ دقیقه و نیز تقسیم درجۀ زاویه به ۶۰ دقیقه می بینیم. مایاها از دستگاهی در پایۀ بیست استفاده می کردند. در طول تاریخ، ابداعات بسیاری صورت گرفت تا عملیات حسابی آسان تر صورت گیرد، ازجمله ابداع جان نپر، ریاضیدان اسکاتلندی، که در ۱۶۱۴ لگاریتم را ابداع کرد. خط کش محاسبه در دهۀ ۱۶۲۰ اختراع شد. از آن زمان به بعد، اَشکال متعددی از حسابگرها، ماشین های حساب مکانیکی و الکترونیکی، و رایانه ها اختراع شده است. رایانه های جدید اساساً در پایۀ دو عمل می کنند، یعنی با استفاده از دستگاهی که فقط دو رقم (۰,۱) دارد و به دستگاه دودویی موسوم است. در عدد دودویی، هر مکان ارزشی دارد که دو برابر ارزش مکان سمت راست آن است. مثلاً عدد دودویی ۱۱۱ برابر با ۷ در دستگاه دهدهی، و عدد دودویی ۱۱۱۱ برابر با ۱۵ در دستگاه دهدهی است. از آن جا که اعمال عمدۀ تفریق، جمع، ضرب، و تقسیم را از لحاظ ریاضی می توان به جمع تبدیل کرد، رایانه های دیجیتال (رقمی) محاسبات را با جمع کردن صورت می دهند، معمولاً از عددهای دودویی استفاده می کنند، و رقم های ۰ و ۱ را با پالس های روشن و خاموش جریان الکتریکی نشان می دهند. در حساب پیمانه ای، که گاهی حساب مانده ای یا حساب ساعتیهم نامیده می شود، تعداد مشخصی از ارقام را براساس پیمانه به کار می برند. مثلاً در پیمانۀ ۴، مقادیری که هر عددی می تواند داشته باشد فقط ۲،۱،۰ یا ۳ است. در این دستگاه، ۷ به صورت ۳، به پیمانۀ ۴، و ۳۵ نیز به همین صورت نوشته می شود. توجه کنید که ۳، ماندۀ تقسیم ۷ یا ۳۵ بر ۴ است. این نوع از حساب را غالباً با دایره نمایش می دهند و با رویدادهایی سرو کار دارد که در چرخه های منظم روی می دهند؛ ازجمله برای توصیف عملکرد موتورهای بنزینی، مولدهای برق، و نظایر این ها کاربرد دارد. مثلاً در پیمانۀ ۱۲، که حساب ساعت مبتنی بر آن است، پاسخ این پرسش که اگر اکنون ساعت ۱۰ باشد، ۵ ساعت دیگر چه ساعتی خواهد بود، چنین بیان می شود:۳ = ۵+۱۰ قوانین حاکم بر جمع و ضرب اعداد در حساب معمولی عبارت اند از الف. قانون تعویض پذیری (جابه جایی)، یعنی می توان ترتیب عوامل را در جمع و ضرب عوض کرد (← عمل تعویض پذیر) یا به زبان نمادین a+b=b+a و ab=ba. ب. قانون شرکت پذیری برای جمع سه عدد، به این معنا که خواه مجموع عددهای دوم و سوم را به اولی بیفزاییم، و خواه عدد سوم را با مجموع اولی و دومی جمع کنیم، حاصل جمع تفاوت نمی کند. این قانون در ضرب سه عدد نیز صادق است (← عمل شرکت پذیر) یا به زبان نمادین a+(b+c)=(a+b)+c و a(bc)=(ab)c. ج. قانون توزیع پذیریِ جمع نسبت به ضرب، یعنی برای ضرب کردن مجموع دو عدد در عددی دیگر، می توان هر یک از عوامل مجموع را در آن عدد ضرب و حاصل ضرب ها را باهم جمع کرد (← عمل توزیع پذیر) یا به زبان نمادین a(b+c)=ab+ac. عنصر همانییا خنثی برای جمع عدد صفر است، زیرا افزودن صفر به هر عدد هیچ تأثیری در حاصل ندارد،n=۰+n=n+۰. عنصر همانی برای عمل ضرب عدد یک است، زیرا ضرب کردن یک در هر عدد تغییری در آن عدد نمی دهد n = ۱ × n = n × ۱قرینه، یا منفیِ هر عدد، مانند n، عددی است مانند n - به طوری که n + (-n) = ۰. عکس هر عدد مانند n، به جز صفر، عددی است به صورت(فرمول ۱)به طوری که (فرمول ۲).
فرمول ۱: فرمول ۲:
شاخه ای از ریاضیات، برای بررسی اعداد، به ویژه اعداد صحیح مثبت، و خصوصیات آن ها. چهار عمل اصلی حساب عبارت اند از جمع، تفریق، ضرب، و تقسیم. به توان رساندن، ریشه گرفتن، درصد گرفتن، و تشکیل کسر و نسبت از این عمل های اصلی مشتق می شوند. اشکالی از حساب ساده در دوران های ماقبل تاریخ به کار می رفته است. در چین، مصر، بابِل، و کلاً در تمدن های اولیه، حساب را برای مقاصد تجاری، محاسبۀ مالیات، و نجوم به کار می بردند. در قرون وسطا، دانش حساب در هند و سپس در میان مسلمانان محفوظ ماند. ریاضیات اروپایی با رشد بازرگانی و اکتشافات جغرافیایی جان گرفت. ارقام هندی -عربی جانشین ارقام رومی شد و به این ترتیب، محاسبه بر روی کاغذ، به جای استفاده از چرتکه میسر شد. ویژگی اساسی دستگاه اعداد هندی ـ عربی وجود رقم صفر بود که امکان استفاده از دستگاه اعداد مبتنی بر ارزش مکانی را میسر می کرد. در دستگاه دهدهی یا اعشاری، ده رقم (۹،۸،۷،۶،۵،۴،۳،۲،۱،۰) به کار می رود و گفته می شود این دستگاه در پایۀ دَه است. در عدد دهدهی، هر مکان ارزشی دارد که ده برابر ارزشِ مکان سمت راست آن است. به این مکان مرتبه هم می گویند. مثلاً در عدد ۲۳، رقم ۳ در مرتبۀ یکان و نشان دهندۀ ۳ تا ۱ است و رقم ۲ در مرتبۀ دهگان و نشان دهندۀ ۲ تا ۱۰. ولی بابِلی ها از دستگاهی پیچیده در پایۀ شصت استفاده می کردند که بقایای استفاده از آن را امروز در تقسیم ساعت به ۶۰ دقیقه و نیز تقسیم درجۀ زاویه به ۶۰ دقیقه می بینیم. مایاها از دستگاهی در پایۀ بیست استفاده می کردند. در طول تاریخ، ابداعات بسیاری صورت گرفت تا عملیات حسابی آسان تر صورت گیرد، ازجمله ابداع جان نپر، ریاضیدان اسکاتلندی، که در ۱۶۱۴ لگاریتم را ابداع کرد. خط کش محاسبه در دهۀ ۱۶۲۰ اختراع شد. از آن زمان به بعد، اَشکال متعددی از حسابگرها، ماشین های حساب مکانیکی و الکترونیکی، و رایانه ها اختراع شده است. رایانه های جدید اساساً در پایۀ دو عمل می کنند، یعنی با استفاده از دستگاهی که فقط دو رقم (۰,۱) دارد و به دستگاه دودویی موسوم است. در عدد دودویی، هر مکان ارزشی دارد که دو برابر ارزش مکان سمت راست آن است. مثلاً عدد دودویی ۱۱۱ برابر با ۷ در دستگاه دهدهی، و عدد دودویی ۱۱۱۱ برابر با ۱۵ در دستگاه دهدهی است. از آن جا که اعمال عمدۀ تفریق، جمع، ضرب، و تقسیم را از لحاظ ریاضی می توان به جمع تبدیل کرد، رایانه های دیجیتال (رقمی) محاسبات را با جمع کردن صورت می دهند، معمولاً از عددهای دودویی استفاده می کنند، و رقم های ۰ و ۱ را با پالس های روشن و خاموش جریان الکتریکی نشان می دهند. در حساب پیمانه ای، که گاهی حساب مانده ای یا حساب ساعتیهم نامیده می شود، تعداد مشخصی از ارقام را براساس پیمانه به کار می برند. مثلاً در پیمانۀ ۴، مقادیری که هر عددی می تواند داشته باشد فقط ۲،۱،۰ یا ۳ است. در این دستگاه، ۷ به صورت ۳، به پیمانۀ ۴، و ۳۵ نیز به همین صورت نوشته می شود. توجه کنید که ۳، ماندۀ تقسیم ۷ یا ۳۵ بر ۴ است. این نوع از حساب را غالباً با دایره نمایش می دهند و با رویدادهایی سرو کار دارد که در چرخه های منظم روی می دهند؛ ازجمله برای توصیف عملکرد موتورهای بنزینی، مولدهای برق، و نظایر این ها کاربرد دارد. مثلاً در پیمانۀ ۱۲، که حساب ساعت مبتنی بر آن است، پاسخ این پرسش که اگر اکنون ساعت ۱۰ باشد، ۵ ساعت دیگر چه ساعتی خواهد بود، چنین بیان می شود:۳ = ۵+۱۰ قوانین حاکم بر جمع و ضرب اعداد در حساب معمولی عبارت اند از الف. قانون تعویض پذیری (جابه جایی)، یعنی می توان ترتیب عوامل را در جمع و ضرب عوض کرد (← عمل تعویض پذیر) یا به زبان نمادین a+b=b+a و ab=ba. ب. قانون شرکت پذیری برای جمع سه عدد، به این معنا که خواه مجموع عددهای دوم و سوم را به اولی بیفزاییم، و خواه عدد سوم را با مجموع اولی و دومی جمع کنیم، حاصل جمع تفاوت نمی کند. این قانون در ضرب سه عدد نیز صادق است (← عمل شرکت پذیر) یا به زبان نمادین a+(b+c)=(a+b)+c و a(bc)=(ab)c. ج. قانون توزیع پذیریِ جمع نسبت به ضرب، یعنی برای ضرب کردن مجموع دو عدد در عددی دیگر، می توان هر یک از عوامل مجموع را در آن عدد ضرب و حاصل ضرب ها را باهم جمع کرد (← عمل توزیع پذیر) یا به زبان نمادین a(b+c)=ab+ac. عنصر همانییا خنثی برای جمع عدد صفر است، زیرا افزودن صفر به هر عدد هیچ تأثیری در حاصل ندارد،n=۰+n=n+۰. عنصر همانی برای عمل ضرب عدد یک است، زیرا ضرب کردن یک در هر عدد تغییری در آن عدد نمی دهد n = ۱ × n = n × ۱قرینه، یا منفیِ هر عدد، مانند n، عددی است مانند n - به طوری که n + (-n) = ۰. عکس هر عدد مانند n، به جز صفر، عددی است به صورت(فرمول ۱)به طوری که (فرمول ۲).
فرمول ۱: فرمول ۲:
wikijoo: حساب
جدول کلمات
مترادف ها
پا، حساب، گزارش، شرح، صورت حساب، خبر، حکایت، سبب، بیان علت، داستان
حساب، حسابی، علم حساب، حسابگر، سیاق، حساب دان
حساب، براورد، محاسبه، محاسبات
حساب
حساب، نشان، نظیر، برچسب، تطبیق کردن، قرین، شمارش، علامت، اتیکت، چوب خط، شمارشگر، جای چوب خط
حساب، نشان، مارک، امتیاز، نمره، چوب خط، نمره امتحان، حساب امتیازات
حساب، صورت حساب، باریکه، برگ، هزینه، شمارش، جدول بندی
حساب، شرح، حکایت، داستان، جمع، چغلی، روایت، افسانه، قصه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
واژه حساب
معادل ابجد 71
تعداد حروف 4
تلفظ hesāb
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( حِ ) [ ع . ]
آواشناسی hesAb
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد 71
تعداد حروف 4
تلفظ hesāb
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( حِ ) [ ع . ]
آواشناسی hesAb
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
... [مشاهده متن کامل]
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
حساب:
مانده، جمع و منهای بدهی و دارایی است. لهم سوء الحساب، بد حساب؛ طوریکه اهل نپرداختن حساب خود نیست بلکه یا به وقتش نمی پردازد و یا در پرداخت آن با خطا جایگزین می کند. حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ یعنی هرکس خدا را در هر امری وکیل خود کند هیچ کسی نمی تواند چیزی از او کم کند یا چیزی بر او بیفزاید. حق تعالی می فرماید: وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ هر که از من بترسد بر او راه خروجی قرارمیدهم؛ نه تنها چیزی از او کم نمی کنم بلکه چیزی بر او می افزایم.
... [مشاهده متن کامل]
مانده، جمع و منهای بدهی و دارایی است. لهم سوء الحساب، بد حساب؛ طوریکه اهل نپرداختن حساب خود نیست بلکه یا به وقتش نمی پردازد و یا در پرداخت آن با خطا جایگزین می کند. حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیلُ یعنی هرکس خدا را در هر امری وکیل خود کند هیچ کسی نمی تواند چیزی از او کم کند یا چیزی بر او بیفزاید. حق تعالی می فرماید: وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ هر که از من بترسد بر او راه خروجی قرارمیدهم؛ نه تنها چیزی از او کم نمی کنم بلکه چیزی بر او می افزایم.
... [مشاهده متن کامل]
إِنَّهُمْ کانُوا لا یَرْجُونَ حِساباً
کسانی که می فرمایند زبان تازی را ایرانیان ساختند، قابل توجه شما زبان تازی امروزی برگرفته از زبان تازی باستان است که سه هزار و چهارصد سال قدمت دارد. اگر میخواهید زبان پارسی را ارج نهید، برای چه دیگر زبان ها را خوار میکنید؟
... [مشاهده متن کامل]
تنها هزار واژه از پارسی به تازی راه یافته، ایا این چرایی این است که تازی را ایرانیان ساختند؟ با این استدلال پارسی که بیست هزار واژه تازی در خود دارد هم اعراب ساخته اند!
... [مشاهده متن کامل]
تنها هزار واژه از پارسی به تازی راه یافته، ایا این چرایی این است که تازی را ایرانیان ساختند؟ با این استدلال پارسی که بیست هزار واژه تازی در خود دارد هم اعراب ساخته اند!
برشمردن
سلیم
حساب: همچنین به معنی رسیدگی مانند روز حساب یعنی روز رسیدگی
حساب: همچنین به معنی رسیدگی مانند روز حساب یعنی روز رسیدگی
سلیم
حساب: جدا از شمارش به معنی اندوه و ترس، مانند اینکه می گوییم به حساب تو هم می رسم یعنی به اندوه و ترس تو هم رسیدگی می کنم.
حساب: جدا از شمارش به معنی اندوه و ترس، مانند اینکه می گوییم به حساب تو هم می رسم یعنی به اندوه و ترس تو هم رسیدگی می کنم.
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
Account
یک حساب در مفهوم مالی، نشان دهنده رویدادهای مرتبط با دارایی های مشخصی است که در آن حساب نگهداری می شوند.
یک حساب در مفهوم مالی، نشان دهنده رویدادهای مرتبط با دارایی های مشخصی است که در آن حساب نگهداری می شوند.
دلیل ، علت
به حسابِ یعنی به علتِ ، به دلیلِ ، به جهتِ ، به لحاظِ ، به خاطرِ
به حسابِ یعنی به علتِ ، به دلیلِ ، به جهتِ ، به لحاظِ ، به خاطرِ
مَریافتن/مَریابیدن = to calculate
مَریابش، مَریافت = calculation
{مَریافتن: مَر ( در پهلوی به معنای شماره، مقدار ) یافتن. رویهمرفته به معنای پیدا کردن مقدار، میزان و . . . }
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
مَریابش، مَریافت = calculation
{مَریافتن: مَر ( در پهلوی به معنای شماره، مقدار ) یافتن. رویهمرفته به معنای پیدا کردن مقدار، میزان و . . . }
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
این واژه ایرانی است و همانطور که دوستان گفتند ، آقا ، زبان عربی یک زبان ساختگی است که پس از اسلام به ویژه ایرانی ها پدید آوردند .
روز قیامت
دَفتَروَن = account، حساب
{دَفتروَن: دفتر پسوند مانستگی �وَن�. در کل به معنای آنچه مانند دفتر در آن اطلاعات ( اطلاعات مالی یا غیرمالی ) ثبت می شود}
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
{دَفتروَن: دفتر پسوند مانستگی �وَن�. در کل به معنای آنچه مانند دفتر در آن اطلاعات ( اطلاعات مالی یا غیرمالی ) ثبت می شود}
#پیشنهاد_شخصی
#پارسی دوست
هساب=حساب
حساب
واژه ای پارسی و اربیده که دو بخش دارد : حِس - آب
حِس = همان گیوی ( قوه ای ) است که با آن جهان مادی و هِسّیده ( محسوس ) را درمی یابیم و آن را می شماریم یا می هِسابیم / حساب می کنیم چون در جهان مادی یا گیتی همه چیز اندازه و مقدار دارد .
... [مشاهده متن کامل]
و همین گونه با آن جهان نادیدنی را هم درمی بینیم مانند : ترس ، هراس ، شادی ، خوشی ، غم ، خشم . . . که جَمِش ( جمع ) آن را به کار می بریم : اِحساس
پس وند - آب : نام ساز است که در جاهای دیگر به کار برده شده که کاش کُنا ( فعال ) شود :
جوراب : جور = گور : جای گود که پا به درون آن می رود.
جَواب : جَو شکلی دیگر از گَو یا گو از گفتن.
واژه ای پارسی و اربیده که دو بخش دارد : حِس - آب
حِس = همان گیوی ( قوه ای ) است که با آن جهان مادی و هِسّیده ( محسوس ) را درمی یابیم و آن را می شماریم یا می هِسابیم / حساب می کنیم چون در جهان مادی یا گیتی همه چیز اندازه و مقدار دارد .
... [مشاهده متن کامل]
و همین گونه با آن جهان نادیدنی را هم درمی بینیم مانند : ترس ، هراس ، شادی ، خوشی ، غم ، خشم . . . که جَمِش ( جمع ) آن را به کار می بریم : اِحساس
پس وند - آب : نام ساز است که در جاهای دیگر به کار برده شده که کاش کُنا ( فعال ) شود :
جوراب : جور = گور : جای گود که پا به درون آن می رود.
جَواب : جَو شکلی دیگر از گَو یا گو از گفتن.
آمار، شمارش، شماره، شمار، اندازه، تعداد، حد، عده، سیاهه، بیلان، محاسبه، شمردن، ریاضی، بدهی، قرض، صورت حساب، تخمین، برآورد، قیامت، رستاخیز، دلیل، منطق، درست، صحیح، انگیزه، سبب، جهت
.
حساب،
در زبان اوستایی واژه *هَئِثَ haisa به معنای ترس هراس بیم دلهره واهمه است که در ترکیب �حساب بُردن� ( هیث آب=پسوند سازگاری ) از آن فایده برده اند مثلن میگویند �روزگاری بچه ها از پدر خویش حساب میبردند�. بدینسان روشن میشود که هساب=منطق ، حساب=شمارش ، هثاب=واهمه.
... [مشاهده متن کامل]
*پیرس: فرهنگ واژگان اوستایی - شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی
حساب،
در زبان اوستایی واژه *هَئِثَ haisa به معنای ترس هراس بیم دلهره واهمه است که در ترکیب �حساب بُردن� ( هیث آب=پسوند سازگاری ) از آن فایده برده اند مثلن میگویند �روزگاری بچه ها از پدر خویش حساب میبردند�. بدینسان روشن میشود که هساب=منطق ، حساب=شمارش ، هثاب=واهمه.
... [مشاهده متن کامل]
*پیرس: فرهنگ واژگان اوستایی - شادروان احسان بهرامی - فریدون جُنیدی
.
حساب
از ریشه عیلامی هش haš* به معنای اندازه گرفتن حدگذاشتن و سپس haša* ( مانند اس=اسب←اش در عیلامی ) به معنای حساب شمارش count reckon واژگان عیلامی hašira*=حسابرس و hasima*=حسابداری و hasika*=حسابدار به دست آمده که نشان میدهند واژه حساب لغتی ایرانیست همانطور که همین ریشه در واژه اوستایی*ahaxsta ( a haxs ta=نا شمار ده ) به معنای ناشمرده uncounted به کار رفته است. پسوند آب در حساب ممکن است همان نشانه جمع در عیلامی باشد همانطور که رازاپ - رازب به معنای مهرازها=معماران بوده است. عرب از ریشه فرضی حسب واژگان احتساب و محتسب و حاسب و محسوب و محاسبه و حسیب را جعل کرده است.
... [مشاهده متن کامل]
پیورها:
*GLOSSARY OF ACHAEMENID ELAMITE
Khotanese Texts By Harold Walter Bailey**
حساب
از ریشه عیلامی هش haš* به معنای اندازه گرفتن حدگذاشتن و سپس haša* ( مانند اس=اسب←اش در عیلامی ) به معنای حساب شمارش count reckon واژگان عیلامی hašira*=حسابرس و hasima*=حسابداری و hasika*=حسابدار به دست آمده که نشان میدهند واژه حساب لغتی ایرانیست همانطور که همین ریشه در واژه اوستایی*ahaxsta ( a haxs ta=نا شمار ده ) به معنای ناشمرده uncounted به کار رفته است. پسوند آب در حساب ممکن است همان نشانه جمع در عیلامی باشد همانطور که رازاپ - رازب به معنای مهرازها=معماران بوده است. عرب از ریشه فرضی حسب واژگان احتساب و محتسب و حاسب و محسوب و محاسبه و حسیب را جعل کرده است.
... [مشاهده متن کامل]
پیورها:
به حساب ایستادن: به بزرگتر از خود حساب پس دادن، از کسی حساب بردن.
پیش نظامی به حساب ایستند
او دگر است این دگران کیستند
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۳۲.
پیش نظامی به حساب ایستند
او دگر است این دگران کیستند
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۲۳۲.
شمار
تو ( tu ) حساب بودن یا تو حساب نبودن :در گویش شهرستان بهاباد به معنای متوجه بودن یانبودن، به یاد داشتن یا نداشتن، فراموش نکردن یاکردن و مواظب بودن یا نبودن است مثال در تو حساب نبودن: ببخشید تو حساب نبودم ( فراموش کردم ) که امروز چک دارم.
یا تو حساب نبودم ( مواظب نبودم ) از دستم افتاد و شکست.
یا تو حساب نبودم ( مواظب نبودم ) از دستم افتاد و شکست.
پردازش
این واژه عربی است و پارسی آن گَنیت می باشد که از سنسکریت: گَنیتَ گرفته شده است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)