حاصب

لغت نامه دهخدا

حاصب. [ ص ِ ] ( ع ص ، اِ ) نعت فاعلی از حصب. || باد سخت که سنگ ریزه و خاک بردارد. باد سنگ باران. باد که سنگ آرد. بادی که سنگ ریزه پاشد : ا فأمنتم ان یخسف بکم جانب البر او یرسل علیکم حاصبا ثم لاتجدوا لکم وکیلا. ( قرآن 68/17 ) فکلا اخذنا بذنبه فمنهم من ارسلنا علیه حاصباً و منهم من اخذته الصیحة و منهم من خسفنا به الارض و منهم من اغرقنا و ما کان اﷲ لیظلمهم و لکن کانوا انفسهم یظلمون. ( قرآن 40/29 ). انا ارسلنا علیهم حاصبا الا آل لوط نجینا هم بسحر. ( قرآن 34/54 ). ام امنتم من فی السماء ان یرسل علیکم حاصباً فستعلمون کیف نذیر. ( قرآن 17/67 ). || آن علت که موی فرو ریزد از مردم. ( مهذب الاسماء ). داءالثعلب. || ابری که برف و تگرگ بارد. برف و یخچه بارد. || ابرکه ریزه های برف و یخ که از هم ریزد.

فرهنگ فارسی

باد سنگ باران بادی که سنگ ریزه و خاک را بر دارد

پیشنهاد کاربران

طوفان آتش. باد گرم و سوزان که همراه خود سنگ و گل ( سجیّل ) بر� سر قوم لوط و اصحاب فیل بارانید:
�🔸 کَذَّبَتۡ قَوۡمُ لُوطِۭ بِٱلنُّذُرِ. إِنَّاۤ أَرۡسَلۡنَا عَلَیۡهِمۡ حَاصِبًا إِلَّاۤ ءَالَ لُوطࣲۖ نَّجَّیۡنَـٰهُم بِسَحَرࣲ. ( قمر ۳۴ - ۳۳ )
...
[مشاهده متن کامل]

�🔸 فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّیلٍ مَنْضُودٍ. ( هود ۸۲ )
درباره قوم فرعون و گوساله پرستان از بنی اسرائیل همان طوفان آتش و باد گرم آنان را با "رِجز" یا ( گرمای کُشنده ) تعذیب نمود.
�🔸 وَلَمَّا وَقَعَ عَلَیْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا یَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَکَ ۖ لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرَائِیلَ. فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَىٰ أَجَلٍ هُمْ بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ یَنْکُثُونَ. ( اعراف ۱۳۵ - ۱۳۴ )
�🔸 فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ. ( بقره ۵۹ )

پرتاب کننده سنگ ریزه

بپرس