حاشیه معالم ملا صالح مازندرانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] محمدصالح بن احمد بن شمس الدین سروی مازندرانی، حسام الدین صالح (متوفی 1081 قمری) از مشهورترین تألیفات ملا محمدصالح مازندرانی حاشیه بر معالم الدین است. این کتاب پس از نگارش مورد توجه و عنایت علمای اصولی قرار گرفته است.
مؤلف دارای دو کتاب حاشیه بر معالم و شرح بر معالم می باشد. در الذریعة در مورد کتاب شرح معالم او این طور آمده است «و هو غیر حاشیته التی مرت فی الحواشی کما صرّح به فی فهرس تصانیفه». (الذریعة، ج14، ص71)
تاریخ تألیف حاشیه بر معالم ملا محمدصالح را به نقل از آخر فصل سوم کتاب اجتهاد و تقلید وحید بهبهانی (متوفی 1205 قمری) این طور بیان می کند «إنّ تألیف هذه الحاشیة کان فی أوائل سنّه». (الذریعة، ج6، ص207) در حالی که در روضات الجنات به نقل از وحید بهبهانی در کتاب اجتهاد و تقلید این طور آمده است «و فی صغر سنه شرح معالم الأصول و من لاحظ شرح معالم الأصول علم مهارته فی قواعد المجتهدین فی ذلک السن». (روضات الجنات، ج4، ص119)
در فوائد رضویه صفحه 543 نیز تاریخ تألیف شرح معالم الأصول را نوجوانی او دانسته است. بنابراین اگر ملا محمدصالح دارای دو کتاب حاشیه بر معالم و شرح بر معالم باشد شرح بر معالم را باید در نوجوانی نوشته باشد.
از طرفی در حاشیه ملا محمدصالح، از حواشی فرزند صاحب معالم، محمد بن حسن بن زین الدین (متوفی 1030 قمری) نقل می کند و از حاشیه سلطان العلماء (متوفی 1064 قمری) با نام سلطان المحققین نقل می کند و حاشیه سلطان العلماء بین سالهای 1041 تا 1052 نوشته است.
این شواهد نشان می دهد که حاشیه ملا محمدصالح باید بعد از این تاریخ نوشته شده باشد و با توجه به سال وفات ملا محمدصالح مازندرانی که 1081 می باشد بعید است منظور از کتابی که ملا محمدصالح در اوائل سنش نوشته است کتاب حاشیه بر معالم باشد بلکه همان شرح بر معالم است.
بنابراین تاریخ تألیف حاشیه بر معالم الدین باید همان تاریخ مذکور (1080 قمری) در نسخه سید محمدعلی بحرالعلوم باشد که به خط ملا محمدصالح در آخر آن نسخه اینگونه نوشته شده است «حررها أقل عبادالله الغنی، محمدصالح المازندرانی 1080»، اگر چه علامه تهرانی در الذریعة این مطلب را نپذیرفته است. (الذریعة، ج6، ص207)
حاشیه ملا محمدصالح از خطبه کتاب معالم تا بحث روایت مرسله کتاب ادامه دارد و شامل تمام کتاب نمی باشد و تقریباً تا انتهای مطلب ششم که مبحث اخبار است ادامه دارد و مباحث نسخ، قیاس و استصحاب، اجتهاد و تقلید و تعادل و تراجیح را دربر ندارد. علت ناقص گذاشتن حواشی در کتابهای دیگر مؤلف ذکر نشده و در متن کتاب نیز دلیل آن مشخص نشده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس