حازمی

لغت نامه دهخدا

حازمی. [ زِ ] ( ع ص نسبی ) منسوب به حازم.

حازمی. [ زِ ] ( اِخ ) یاقوت در معجم البلدان ، از او روایت کند. رجوع به کلمه هَکِر در معجم البلدان ، و المعرب جوالیقی چ مصر ص 353 شود.

حازمی. [زِ ی ی ] ( اِخ ) نسابه است و او راست : کتاب النسب. رجوع به الحلل السندسیة ج 1 ص 297 و 298 و 299 شود.

حازمی. [ زِ ] ( اِخ ) ابوالفضل منجم. صاحب نامه دانشوران آرد: وی از اکابر منجمین و حکماو از اعاظم متبحرین و فضلاست. مولد و منشای وی بغداداست در همان دیار بکسب فضائل و کمالات پرداخت و رهسپار طریق علوم متعلقه بنجوم گردید تا خود را بسر منزل مقصود رسانید و در آن فن احاطتی تمام و مرتبتی بی نهایت یافت.علمای احکام گویند احکام و دلائل و قواعد نجومی را چنان عالم بود که هیچ حکمی از احکام وی در آن زمان تخلف ننمودی و هیچ اختیاری از اختیارات او رانتیجه بد حاصل نگشتی و رواج شهرت وصیت فضایل وی باروزگار الناصرلدین اﷲ عباسی مقارن بود. آورده اند که در سنه پانصد و هشتاد و دو هجریه سیارات سبعه در برج میزان که یکی از مثلثه هوائی است قران کردند بنابر این ابوالفضل استنباط کرد که اگر آن قران را تأثیر بتأخیر افتد از قوت و شدت خارج نباشد پس از دلایل نحوسیه و سایر امارات علمیه بر این معنی جزم کرد که بادی سخت وزیدن گیرد به حدی که بنیان عمارات در ربع مسکون روی به انهدام نهد و اکثر قصور مشیده و ابنیه ٔمحکمه را آثار بر جای نماند چنانکه بزعم منجمین در طوفان نوح کواکب سبعه در یکی از مثلثه مائی قران کردند و دنیا را آب فروگرفت و شد آنچه شد بالجمله چون این حکم از حکیم ابوالفضل در بغداد و سایر بلاد انتشار یافت بیشتر منجمین و خداوندان احکام که در امصار دیگر بودند حکم او را متبع دانسته بر آن داستان یک رای شدند و در کتب تواریخ مضبوط است که حکیم اوحدالدین انوری ابیوردی نیز در همان تاریخ همین حکم را کرده و بدان تأثیر قوی خبر داد و چون این حکم هم از حکیم اوحدالدین در مرو و سایر اطراف اشتهار گرفت اغلب ازاعیان منجمین و اصحاب احکام رای او را صواب شمرده بدان قول متفق شدند لاجرم شهرت آن حکم و شیوع آن خبر بطوری معتقد مردم گردید که منجمین آن سرزمین نیز در وقوع آن حادثه و حدوث آن واقعه متحد شدند و همگی ایشان را تصدیق کردند. الاشرف الدین عسقلانی که از فحول منجمین است و در آن زمان در مصر ساکن و مردی دقیق النظر و صائب الرأی بود با جمله منجمین در این حکم آغاز خلاف کرد و بر ضد اقوال آنها شرحی برنگاشت و نظراتی که در آن قران کلی به آن تأثیر معارضت و مقاومت داشت بنوشت و بر رد دعوی ایشان و اثبات کلام خود دلائل بسیار اقامة کرد که در ایام قران سبعه نسیمی نخواهد وزید تا چه رسد که ریاح عاصفه عالم را زیر و زبر کند معالقصه چون از ابوالفضل و سایر منجمین این حکم اشتهار یافت و گوش زد عالمیان گردید مردم سخت بترسیدند و از برای خویش در زمین سردابها ساختند که بدان مکانهاپناه برند و هم مغارها اختیار کردند تا در آن داهبه اموال و اثقال خود را بدانجا نقل کنند بر حسب مشیت کامله در شب موعود جزئی بادی نوزید که برگی را از درخت حرکت دهد و گویند اتفاقاً پیره زنی چراغی بر مناره افروخته بود در آن شب آنقدر باد نوزید که آن چراغ خاموش شود به اقتضای الکلام یجر الکلام چه نیکو مناسب است که در این مقام به اشعار ابی تمام اشارت رود. در سنه 223 هَ. ق. المعتصم باللّه عباسی فتح عموریه راوجهه همت ساخته بتجهیز لشکر تصمیم عزم داد. منجمین آن سرزمین طالع حرکت را استخراج کرده از دلایل فلکیه و سایر آثار نجومیه حکم کردند که در آن جنگ ابواب فتوح مسدود و رایات نصرت سرنگون خواهد شد بهتر که خلیفه از آن اراده دست تعرض کوتاه دارد و پای مکاوحت دردامن برپیچد. معتصم سخنان ایشان را وقعی ننهاده به آن واقعه مبادرت جست. قضا را در آن جنگ برخلاف عقیده ٔمنجمین آیات نصرت و ظفر ظاهر گشت و سپاه خلیفه را فتحی نمایان شد. ابوتمام شاعر بتعریض منجمین کمر بست و بتوبیخ ایشان لب گشود و این قصیده را انشاد کرد:بیشتر بخوانید ...

پیشنهاد کاربران

بپرس