[ویکی اهل البیت] حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالله مجد فقیهی بروجردی در اردیبهشت سال 1302 ش. مطابق با صفر 1342 ق. در شهرستان عالم پرور بروجرد، دیده به جهان گشود. پدرش میرزا عبدالرحمن پاشایی، شاعر و مداح اهل بیت علیهم السلام، در میان مردم بروجرد از اعتبار و احترام خاصی برخوردار بود. تهجد و قرائت مداوم زیارتنامه دوازده امام علیهم السلام از ویژگی های وی می باشد. مادرش کوکب خانم، زنی عفیف و متدین بود که به علم طب آشنایی داشت و گاهی طبابت می کرد.
عبدالله در سن هفت سالگی وارد دبستان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. پس از اتمام دوره ابتدایی، پدرش با توجه به علاقه وی به دروس حوزوی و استعداد ذاتی، تصمیم گرفت وی را به مدرسه علمیه بفرستد. عبدالله در سن دوازده سالگی وارد مدرسه حضرت ولی عصر علیه السلام بروجرد شد و در آن جا مقدمات حوزوی را فراگرفت. از دوستان و همشاگردی های ایشان در این مدرسه، می توان به آیت الله نیری بروجردی و دکتر سید جعفر شهیدی اشاره کرد.
عبدالله پس از چند سال تحصیل و تکمیل مقدمات در بروجرد، به همراه طلبه ای دیگر به نام میرزا عبدالله به قم هجرت کرد تا به تحصیل سطح عالی حوزه بپردازد. پس از ورود به قم، خدمت حضرت آیت الله بروجردی، مرجع جهان تشیع، می رسد و می گوید: «آقا! تصمیم داریم برای ادامه تحصیل علوم حوزوی، در قم بمانیم. نظر شما چیست»؟ آیت الله بروجردی که پدر عبدالله را می شناخت، نگاهی به وی انداخت و گفت: «تو بمان؛ ولی دوستت در این جا نماند و برگردد».
آیت الله فقیهی بعدها هنگام نقل خاطرات دوران تحصیل برای پسرش، می گفت: میرزا عبدالله بعد از مدتی جزو عوامل ساواک شد. این مطلب، تیزبینی زعیم حوزه علمیه قم را می رساند که با یک نگاه می فهمد میرزا عبدالله به درد طلبگی نمی خورد. آیت الله فقیهی پس از استقرار در قم، کفایة الاصول مرحوم آخوند خراسانی را نزد حضرت آیت الله گلپایگانی فراگرفت و پس از تکمیل سطح حوزه، در درس خارج حضرت آیت الله بروجردی، آیت الله محمدتقی خوانساری و آیت الله عبدالنبی عراقی شرکت کرد. همچنین در کنار تحصیل فقه و اصول، در درس حکمت و کلام مرحوم میرزا مهدی مازندرانی شرکت جست.
شیخ عبدالله در سال 1325 ش. به حوزه هزار ساله نجف اشرف هجرت کرد و به مدت پنج سال، از محضر بزرگان و علمای آن جا استفاده کرد و در درس خارج حضرت آیت الله عبدالهادی شیرازی، آیت الله ابوالقاسم خوئی، آیت الله سید حسن بجنوردی، آیت الله حاج سید یحیی مدرس یزدی، آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی و آیت الله علی محمد بروجردی حضور یافت. وی در میان اساتید فقه و اصولش، با آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی و آیت الله علی محمد بروجردی ارتباط نزدیکتری داشت و از شاگردان خصوصی آن ها بشمار می آمد. همچنین این دو از اساتید اخلاق وی بوده اند. وی در مدتی که در نجف به تحصیل مشغول بود، از تدریس هم غافل نبود و کتب مقدمات و سطح حوزه را تدریس می کرد.
آیت الله فقیهی در سال 1330 ش. از نجف اشرف به مشهد مقدس عزیمت کرد و به مدت یک سال در جوار مرقد منور امام رضا علیه السلام به تحصیل و تدریس علوم حوزوی اشتغال داشت. ایشان همان ابتدای سکونتش در مشهد، در حرم مطهر امام رضا علیه السلام دو حاجت از امام می خواهد که هر دو برآورده شد. اولین حاجت این بود که درخواست نمود خداوند علم استخاره را به او تعلیم دهد. وی پس از مدتی، استخاره های عجیبی می کرد؛ به عنوان نمونه، در سال 1343 ش. که حضرت امام خمینی قدس سره از سوی رژیم پهلوی از ایران به خارج از کشور تبعید شد، ایشان در این باره تفأّلی به قرآن می زند و می گوید: امام خمینی برمی گردد و در ایران حکومت خواهد کرد. و در توضیح استخاره فرمود: آیه درباره حضرت یوسف علیه السلام است که اول به زندان افتاد؛ ولی سرانجام عزیز مصر شد.
دومین حاجت ایشان این بود که زندگی اش از وجوه شرعی تأمین نشود، که این حاجت هم برآورده شد؛ به طوری که تا آخر عمر، از وجوهات استفاده نکرد و از همان مقدار ارث پدری که به وی رسیده بود، امرار معاش می کرد.
ایشان بعد از اقامت یک ساله در مشهد، تصمیم گرفت به شهر مقدس قم برگردد. وقتی آیت الله میلانی از سفر وی باخبر می شود بسیار اصرار می ورزد که او در مشهد بماند؛ ولی ایشان قبول نمی کند و به قم مراجعت می کند. پس از هجرت مجدد به قم، فلسفه و حکمت را از محضر علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، فرامی گیرد. در درس عرفان مرحوم خندق آبادی شرکت می جوید. همچنین در علوم غریبه مطالعات و تحقیقات فراوانی انجام می دهد؛ ولی هرگز از آن استفاده نمی کند.
عبدالله در سن هفت سالگی وارد دبستان شد و دوره ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. پس از اتمام دوره ابتدایی، پدرش با توجه به علاقه وی به دروس حوزوی و استعداد ذاتی، تصمیم گرفت وی را به مدرسه علمیه بفرستد. عبدالله در سن دوازده سالگی وارد مدرسه حضرت ولی عصر علیه السلام بروجرد شد و در آن جا مقدمات حوزوی را فراگرفت. از دوستان و همشاگردی های ایشان در این مدرسه، می توان به آیت الله نیری بروجردی و دکتر سید جعفر شهیدی اشاره کرد.
عبدالله پس از چند سال تحصیل و تکمیل مقدمات در بروجرد، به همراه طلبه ای دیگر به نام میرزا عبدالله به قم هجرت کرد تا به تحصیل سطح عالی حوزه بپردازد. پس از ورود به قم، خدمت حضرت آیت الله بروجردی، مرجع جهان تشیع، می رسد و می گوید: «آقا! تصمیم داریم برای ادامه تحصیل علوم حوزوی، در قم بمانیم. نظر شما چیست»؟ آیت الله بروجردی که پدر عبدالله را می شناخت، نگاهی به وی انداخت و گفت: «تو بمان؛ ولی دوستت در این جا نماند و برگردد».
آیت الله فقیهی بعدها هنگام نقل خاطرات دوران تحصیل برای پسرش، می گفت: میرزا عبدالله بعد از مدتی جزو عوامل ساواک شد. این مطلب، تیزبینی زعیم حوزه علمیه قم را می رساند که با یک نگاه می فهمد میرزا عبدالله به درد طلبگی نمی خورد. آیت الله فقیهی پس از استقرار در قم، کفایة الاصول مرحوم آخوند خراسانی را نزد حضرت آیت الله گلپایگانی فراگرفت و پس از تکمیل سطح حوزه، در درس خارج حضرت آیت الله بروجردی، آیت الله محمدتقی خوانساری و آیت الله عبدالنبی عراقی شرکت کرد. همچنین در کنار تحصیل فقه و اصول، در درس حکمت و کلام مرحوم میرزا مهدی مازندرانی شرکت جست.
شیخ عبدالله در سال 1325 ش. به حوزه هزار ساله نجف اشرف هجرت کرد و به مدت پنج سال، از محضر بزرگان و علمای آن جا استفاده کرد و در درس خارج حضرت آیت الله عبدالهادی شیرازی، آیت الله ابوالقاسم خوئی، آیت الله سید حسن بجنوردی، آیت الله حاج سید یحیی مدرس یزدی، آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی و آیت الله علی محمد بروجردی حضور یافت. وی در میان اساتید فقه و اصولش، با آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی و آیت الله علی محمد بروجردی ارتباط نزدیکتری داشت و از شاگردان خصوصی آن ها بشمار می آمد. همچنین این دو از اساتید اخلاق وی بوده اند. وی در مدتی که در نجف به تحصیل مشغول بود، از تدریس هم غافل نبود و کتب مقدمات و سطح حوزه را تدریس می کرد.
آیت الله فقیهی در سال 1330 ش. از نجف اشرف به مشهد مقدس عزیمت کرد و به مدت یک سال در جوار مرقد منور امام رضا علیه السلام به تحصیل و تدریس علوم حوزوی اشتغال داشت. ایشان همان ابتدای سکونتش در مشهد، در حرم مطهر امام رضا علیه السلام دو حاجت از امام می خواهد که هر دو برآورده شد. اولین حاجت این بود که درخواست نمود خداوند علم استخاره را به او تعلیم دهد. وی پس از مدتی، استخاره های عجیبی می کرد؛ به عنوان نمونه، در سال 1343 ش. که حضرت امام خمینی قدس سره از سوی رژیم پهلوی از ایران به خارج از کشور تبعید شد، ایشان در این باره تفأّلی به قرآن می زند و می گوید: امام خمینی برمی گردد و در ایران حکومت خواهد کرد. و در توضیح استخاره فرمود: آیه درباره حضرت یوسف علیه السلام است که اول به زندان افتاد؛ ولی سرانجام عزیز مصر شد.
دومین حاجت ایشان این بود که زندگی اش از وجوه شرعی تأمین نشود، که این حاجت هم برآورده شد؛ به طوری که تا آخر عمر، از وجوهات استفاده نکرد و از همان مقدار ارث پدری که به وی رسیده بود، امرار معاش می کرد.
ایشان بعد از اقامت یک ساله در مشهد، تصمیم گرفت به شهر مقدس قم برگردد. وقتی آیت الله میلانی از سفر وی باخبر می شود بسیار اصرار می ورزد که او در مشهد بماند؛ ولی ایشان قبول نمی کند و به قم مراجعت می کند. پس از هجرت مجدد به قم، فلسفه و حکمت را از محضر علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، فرامی گیرد. در درس عرفان مرحوم خندق آبادی شرکت می جوید. همچنین در علوم غریبه مطالعات و تحقیقات فراوانی انجام می دهد؛ ولی هرگز از آن استفاده نمی کند.
wikiahlb: حاج_شیخ_عبدالله_مجد_فقیهی_بروجردی