[ویکی اهل البیت] کلید واژه: سید عباس خاتم یزدی، آثار سید عباس خاتم یزدی، نهضت امام خمینی، تبعید امام خمینی به نجف،
سیدعباس در سال 1309 ش در خانواده ای روحانی در شهرستان یزد (محله تَل) دیده به جهان گشود. در دوران کودکی طبق معمول و رسوم محلی آن زمان، روخوانی قرآن کریم و نیز اشعار سعدی و حافظ را در مدت کوتاهی فراگرفت و در ضمن، به کار و کسب مختصری نیز جهت امرار معاش اشتغال داشت.
پدر بزرگوار وی مرحوم سید یحیی احمدآبادی معروف به «آقا سید یحیی بزرگ» فرزند سید حیدر، از روحانیان مورد توجه یزد بود. سید یحیی در جوانی برای تحصیل از احمدآباد به یزد هجرت کرد و سپس به اصفهان رفت و پس از مدتی عازم نجف اشرف گردید. وی پس از کسب مدارج بالای علمی و نیل به درجه اجتهاد به یزد بازگشت.
زمان حضور وی در یزد مصادف با اختناق رضاخانی و مسئله کشف حجاب و تعویض اجباری لباس روحانیان بود. غیرت فوق العاده او موجب شد تا بی حجابی زنان و حضور روحانیان را با کلاه پهلوی تحمل نکند؛ به این جهت مجبور شد چندین سال از یزد دور بماند و در یکی از روستاهای مهریز به نام «دره» رحل اقامت افکند و همان جا به تبلیغ و سخنرانی و ارشاد مردم بپردازد.
سید عباس، در حالی که بیش از نه سال از عمرش نمی گذشت، 29 بهمن 1317 ش پدر بزرگوارش را از دست داد و غبار یتیمی بر چهره اش نشست. بیشتر اجداد وی مؤمنانی باسواد و در سلک روحانیت بودند. او درباره جد هفتم خود می گوید: «او مردی عالم و عارف و صاحب کرامت بود و در احمدآباد زندگی می کرد. وی علاوه بر انجام وظایف روحانیت کاتب قرآن نیز بود. و معروف است چهل قرآن را به خط خود نگاشت».
بی بی هاجر مادر حاج سید عباس نیز زنی مؤمن، عفیف و باسواد و از خانواده مذهبی و روحانی بود. وی علاوه بر آموزش قرآن کریم، اشعار حافظ، گلستان و بوستان سعدی را هم تدریس می کرد. پدر بی بی هاجر حاج ملا غلامرضا، به جهت علاقه ای که به مراتب فضل و کمال علمی سید یحیی داشت، دخترش را به عقد ایشان درآورد و نه تنها چیزی از وی دریافت نکرد، بلکه به دلیل تمکن مالی خود، خانه ای را با لوازم مورد نیاز و دو دانگ آب و زمین زراعتی را در اختیار دامادش قرار داد. ثمره این ازدواج مبارک، پنج دختر و دو پسر بود. بی بی هاجر نیز در حالی دارفانی را وداع گفت که سید عباس هنوز در سنین جوانی بود.
سیدعباس در سال 1309 ش در خانواده ای روحانی در شهرستان یزد (محله تَل) دیده به جهان گشود. در دوران کودکی طبق معمول و رسوم محلی آن زمان، روخوانی قرآن کریم و نیز اشعار سعدی و حافظ را در مدت کوتاهی فراگرفت و در ضمن، به کار و کسب مختصری نیز جهت امرار معاش اشتغال داشت.
پدر بزرگوار وی مرحوم سید یحیی احمدآبادی معروف به «آقا سید یحیی بزرگ» فرزند سید حیدر، از روحانیان مورد توجه یزد بود. سید یحیی در جوانی برای تحصیل از احمدآباد به یزد هجرت کرد و سپس به اصفهان رفت و پس از مدتی عازم نجف اشرف گردید. وی پس از کسب مدارج بالای علمی و نیل به درجه اجتهاد به یزد بازگشت.
زمان حضور وی در یزد مصادف با اختناق رضاخانی و مسئله کشف حجاب و تعویض اجباری لباس روحانیان بود. غیرت فوق العاده او موجب شد تا بی حجابی زنان و حضور روحانیان را با کلاه پهلوی تحمل نکند؛ به این جهت مجبور شد چندین سال از یزد دور بماند و در یکی از روستاهای مهریز به نام «دره» رحل اقامت افکند و همان جا به تبلیغ و سخنرانی و ارشاد مردم بپردازد.
سید عباس، در حالی که بیش از نه سال از عمرش نمی گذشت، 29 بهمن 1317 ش پدر بزرگوارش را از دست داد و غبار یتیمی بر چهره اش نشست. بیشتر اجداد وی مؤمنانی باسواد و در سلک روحانیت بودند. او درباره جد هفتم خود می گوید: «او مردی عالم و عارف و صاحب کرامت بود و در احمدآباد زندگی می کرد. وی علاوه بر انجام وظایف روحانیت کاتب قرآن نیز بود. و معروف است چهل قرآن را به خط خود نگاشت».
بی بی هاجر مادر حاج سید عباس نیز زنی مؤمن، عفیف و باسواد و از خانواده مذهبی و روحانی بود. وی علاوه بر آموزش قرآن کریم، اشعار حافظ، گلستان و بوستان سعدی را هم تدریس می کرد. پدر بی بی هاجر حاج ملا غلامرضا، به جهت علاقه ای که به مراتب فضل و کمال علمی سید یحیی داشت، دخترش را به عقد ایشان درآورد و نه تنها چیزی از وی دریافت نکرد، بلکه به دلیل تمکن مالی خود، خانه ای را با لوازم مورد نیاز و دو دانگ آب و زمین زراعتی را در اختیار دامادش قرار داد. ثمره این ازدواج مبارک، پنج دختر و دو پسر بود. بی بی هاجر نیز در حالی دارفانی را وداع گفت که سید عباس هنوز در سنین جوانی بود.
wikiahlb: حاج_سید_عباس_خاتم_یزدی