جویا

/juyA/

مترادف جویا: جوینده، متجسس، متفحص

معنی انگلیسی:
inquiring, searching, aspirant, student, wooer

فرهنگ اسم ها

اسم: جویا (پسر) (فارسی) (تلفظ: juyā) (فارسی: جويا) (انگلیسی: juya)
معنی: جستجو کننده، جوینده، آن که برای یافتن چیزی یا کسی یا آگاه شدن از چیزی تلاش و جستجو می کند، جستجوگر
برچسب ها: اسم، اسم با ج، اسم پسر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

جویا. ( نف ) از جستن ( جوییدن ). جوینده. ( آنندراج ). جویان. جستجوکننده. ( فرهنگ فارسی معین ). طالب. طلب کننده :
دلا از جان و جان تا کی یکی جویای جانان شو
چو سلطان اوست بر جانها غلام خاص سلطان شو.
خاقانی.
نبینی که با گرز سام آمده ست
جوان است و جویای نام آمده ست.
فردوسی.
پرستنده آز و جویای کین
به گیتی ز کس نشنود آفرین.
فردوسی.
- جویا شدن ؛ پرسیدن.
- || جستن.
- جویا کردن :
گر تو اندر چرخ گردان بنگری فعلش ترا
گرچه جویا نیستی مر علم را جویا کند.
ناصرخسرو.
- جویا گشتن :
پیموده شد از گنبد بر من چهل ودو
جویای خرد گشت مرا نفس سخنور.
ناصرخسرو.

جویا. ( اِخ ) نام پهلوانی مازندرانی که بدست رستم بقتل رسید. ( از آنندراج ) ( شرفنامه منیری ) :
یکی نامداری ز مازندران
بگردن برآورده گرز گران
که جویا بدش نام و جوینده بود
گراینده گرز وکوبنده بود.
فردوسی.

جویا. ( اِخ ) میرزا دارا یا میرزا داراب بیک. یکی از شاعران که در کشمیر بدنیا آمد و در تبریز نشو ونما یافت و بسال 1110 یا 1118 هَ.ق. درگذشت. دیوانش مشتمل بر دیباچه نثری و رباعیات و قصاید و غزلیات و چند مثنوی کوچک است. از اشعار اوست :
اسیر ساده دلیهای زاهدم جویا
غم زمانه بخوردو شراب ناب نخورد.
مگر بگذشت دل آواره ناشاد زین صحرا
که همچون آه دردآلود خیزد باد زین صحرا.
اگر در گریه خودداری کنم چشمم خطر دارد
ز ضبط اشک ترسم این جراحت آب بردارد
نگاه او چو خونریز است از پهلوی مژگانش
چو ماهی با خود این خنجر هزاران نیشتر دارد.
( از ریحانة الادب ج 1 ص 289 ).

فرهنگ فارسی

جویان، جستن
( صفت ) جوینده جویان جستجو کننده .
میرزا دارا یا میرزا داراب بیک یکی از شاعران که در کشمیر بدنیا آمد و در تبریز نشو و نما یافت .

فرهنگ معین

(ص فا. ) جوینده ، جستجو کننده .

فرهنگ عمید

جستجوکننده، جوینده.

گویش مازنی

/jooyaa/ حساسیت و برآمدن موی بدن

دانشنامه عمومی

جویا ( به اسپانیایی: Juyá ) یک منطقهٔ مسکونی در اسپانیا است که در ژیرونس واقع شده است. [ ۲] جویا ۸٫۴ کیلومتر مربع مساحت دارد.
عکس جویاعکس جویاعکس جویاعکس جویا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

aspirant (اسم)
داوطلب کار یا مقام، جویا، معین نایب

seeker (اسم)
جویا، جستجو کننده

فارسی به عربی

طامح

پیشنهاد کاربران

میتونه مانند جوی هم معنی بده چون آ پسوند نسبت محسوب میشه
جویا=جوینده
جوینده جستجو کننده
جویا:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " جویا" می نویسد : ( ( جویا در پهلوی جویاگ joyag بوده است . ) )
( ( نه گویا زبان و نه جویا خرد
ز خاک و ز خاشاک تن پرورد. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 195 )

جویا : تخلص میرزا داراب بیگ کشمیری ، از شاعران پارسی گوی قرن دوازدهم هجری است . در تبریز ساکن بود و به جویای تبریزی شهرت داشت . دیوان شعری از او به جای مانده است . وی در سال ۱۱۱۸ ه. ق. درگذشت . ( ریحانه الادب ج۱ ص ۴۴۲ )

بپرس