[ویکی فقه] در فلسفه و کلام اسلامی ، جود عبارت است از اعطا و افاده امری شایسته به چیزی یا کسی که سزاوار آن فایده باشد، نه برای عوض و غرضی.
این تعریف از سه مؤلفه تشکیل شده است :اول ، فایده رساندن به دیگری ؛دوم ، سزاوار و درخور بودنِ آن فایده برای کسی یا چیزی که آن را دریافت کرده است ، مثلاً اگر کسی چاقویی به فرد خلاف کاری بدهد و او با آن مظلومی را بکشد، این عملْ جود نیست ؛سوم اینکه فایده رساندن برای دریافت عوض نباشد، زیرا اگر کسی فایده ای برساند تا به جای آن عوض بگیرد، سوداگر است نه اهل جود. منظور از عوض صرفاً چیزها و امور مادّی نیست بلکه طلب برخی امور غیرمادّی را نیز می توان عوض به شمار آورد، نظیر سپاس ، ستایش ، شهرت ، شادمانی ، رهایی از سرزنش ، نیل به حالتی بهتر و نیکوتر و رفع رذیله های نفسانی .
رساندن فایده با غرض طلب چیزی
اما کسی که در فایده رساندن غرضی دارد و چیزی را می دهد تا چیزی برتر و نیکوتر از آن را به دست آورد، به طوری که اگر آن کار را انجام ندهد کمالی حاصل نخواهد کرد، چنین موجودی در حد ذات خود ناقص است و چون کمالش وابسته به امری است محتاج است ، اگرچه آن امر به کمال رساندن دیگری یا برطرف کردن فقر او یا رساندن خیر به او باشد. در اغلب متون فلسفی و کلامی ، تعریف مذکور با همان سه مؤلفه پذیرفته شده است ، اگرچه برخی از آن انتقاد هم کرده اند. (برای نمونه انتقادهای فخر رازی و پاسخ های خواجه نصیرالدین طوسی ).
جود در مبحث غایت افعال
در متون فلسفی بحث از جود در مبحث غایت افعال مطرح می شود. اگر فاعل از ناحیه غایت کمالی به دست نیاورد و از آن غایت یا توابع آن نیز منفعل نگردد، آن غایت را جود می نامند. چنانچه فاعل از غایت منفعل شود و کمالی برای او حاصل گردد، این غایت نسبت به آن فاعل ، خیر نامیده می شود.
← دیدگاه ابن سینا
...
این تعریف از سه مؤلفه تشکیل شده است :اول ، فایده رساندن به دیگری ؛دوم ، سزاوار و درخور بودنِ آن فایده برای کسی یا چیزی که آن را دریافت کرده است ، مثلاً اگر کسی چاقویی به فرد خلاف کاری بدهد و او با آن مظلومی را بکشد، این عملْ جود نیست ؛سوم اینکه فایده رساندن برای دریافت عوض نباشد، زیرا اگر کسی فایده ای برساند تا به جای آن عوض بگیرد، سوداگر است نه اهل جود. منظور از عوض صرفاً چیزها و امور مادّی نیست بلکه طلب برخی امور غیرمادّی را نیز می توان عوض به شمار آورد، نظیر سپاس ، ستایش ، شهرت ، شادمانی ، رهایی از سرزنش ، نیل به حالتی بهتر و نیکوتر و رفع رذیله های نفسانی .
رساندن فایده با غرض طلب چیزی
اما کسی که در فایده رساندن غرضی دارد و چیزی را می دهد تا چیزی برتر و نیکوتر از آن را به دست آورد، به طوری که اگر آن کار را انجام ندهد کمالی حاصل نخواهد کرد، چنین موجودی در حد ذات خود ناقص است و چون کمالش وابسته به امری است محتاج است ، اگرچه آن امر به کمال رساندن دیگری یا برطرف کردن فقر او یا رساندن خیر به او باشد. در اغلب متون فلسفی و کلامی ، تعریف مذکور با همان سه مؤلفه پذیرفته شده است ، اگرچه برخی از آن انتقاد هم کرده اند. (برای نمونه انتقادهای فخر رازی و پاسخ های خواجه نصیرالدین طوسی ).
جود در مبحث غایت افعال
در متون فلسفی بحث از جود در مبحث غایت افعال مطرح می شود. اگر فاعل از ناحیه غایت کمالی به دست نیاورد و از آن غایت یا توابع آن نیز منفعل نگردد، آن غایت را جود می نامند. چنانچه فاعل از غایت منفعل شود و کمالی برای او حاصل گردد، این غایت نسبت به آن فاعل ، خیر نامیده می شود.
← دیدگاه ابن سینا
...
wikifeqh: جود_در_فلسفه_و_کلام