جوان سیون یا جوان سون یا جوان سو یا گوان سو ( به چینی ساده شده: 顼 颛؛ به چینی سنتی: 顼 颛؛ به پین یین: Zhuānxū ) ، که همچنین گاهی با عنوان گائویانگ ( 高 阳 ) نیز، شناخته می شود، نام یک پادشاه افسانه ای در چین باستان می باشد.
جوان سیون که نوه امپراتور زرد به شمار می آمد، مهاجرت قبیله شی را به سمت شرق و به جایی که امروزه شاندونگ نامیده می شود، هدایت و رهبری کرد. در این مکان، اعضای قبیلهٔ مهاجرت کننده با قبیله دونگیی Dongyi متحد شدند، که این امر ضمن پدید آوردن قبیله ای بزرگ به تقویت نفوذ قبیله ای آنان منجر گردید. جوان سیون در سن ۲۰ سالگی، مستقلاً به فرمانروایی رسید و برای مدت ۷۸ سال، یعنی تا زمان مرگش، حکومت نمود.
وی در ایجاد یک تقویم یکسان، اجرای بررسی های اخترشناسانه و طالع بینی، انجام اصلاحات دینی در مخالفت با جادوگری یا شمنیسم دارای نقش و سهم عمده ای بود، و در مخالفت با شیوهٔ ماتریارکال یا مادرسالاری که از قبل إعمال می شد، به تایید سیستم پاتریارکال یا مردسالاری ( پدرسالاری ) پرداخت. وی همچنین، ازدواج با خویشاوندان نزدیک را منع نمود. بسیاری از افراد، جوان سیون را یکی از پنج امپراتور معروف در تاریخ اساطیری چین دانسته اند.
جوان سیو، توسط پسر پسر عموی خودش، که کو Ku نام داشت، موفقیت هایی کسب کرد. در کتاب شیجی، وی یکی از پسران خویش را بدین علت که آدم کودن و نفهمی بوده، مورد انتقاد قرار داده است. امّا از آنجا که تنها از دو پسر وی نام برده شده است، آن پسر ممکن است یا گان باشد که پدر یوی بزرگ محسوب می شود یا احتمالاً می تواند کیونگ چان باشد که جد شون است. یاو نیز از گان بدین خاطر که فردی بی لیاقت و ویرانگر و خانمان برانداز بود، انتقاد کرده است. در کتاب شیجی نیز، به کیونگ چان برچسب روستایی ناچیز زده شده و از وی بعنوان یک آدم عادی و عامی نام برده شده است، هرچند که در این کتاب اشاره ای به این نکته که وی چگونه از مقام و مزتبهٔ والای خود سقوط کرده، نمی شود. او همچنین دارای ۸ پسر بوده که گرچه نامشان ذکر نشده است، امّا همهٔ آنها، بعدها با شهرتی نیک برای شون کار می کرده اند.
در اساطیر نیز جوان سیون به عنوان ایزد ستاره قطبی و پدر تائو یا بلوک، شناخته می شود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفجوان سیون که نوه امپراتور زرد به شمار می آمد، مهاجرت قبیله شی را به سمت شرق و به جایی که امروزه شاندونگ نامیده می شود، هدایت و رهبری کرد. در این مکان، اعضای قبیلهٔ مهاجرت کننده با قبیله دونگیی Dongyi متحد شدند، که این امر ضمن پدید آوردن قبیله ای بزرگ به تقویت نفوذ قبیله ای آنان منجر گردید. جوان سیون در سن ۲۰ سالگی، مستقلاً به فرمانروایی رسید و برای مدت ۷۸ سال، یعنی تا زمان مرگش، حکومت نمود.
وی در ایجاد یک تقویم یکسان، اجرای بررسی های اخترشناسانه و طالع بینی، انجام اصلاحات دینی در مخالفت با جادوگری یا شمنیسم دارای نقش و سهم عمده ای بود، و در مخالفت با شیوهٔ ماتریارکال یا مادرسالاری که از قبل إعمال می شد، به تایید سیستم پاتریارکال یا مردسالاری ( پدرسالاری ) پرداخت. وی همچنین، ازدواج با خویشاوندان نزدیک را منع نمود. بسیاری از افراد، جوان سیون را یکی از پنج امپراتور معروف در تاریخ اساطیری چین دانسته اند.
جوان سیو، توسط پسر پسر عموی خودش، که کو Ku نام داشت، موفقیت هایی کسب کرد. در کتاب شیجی، وی یکی از پسران خویش را بدین علت که آدم کودن و نفهمی بوده، مورد انتقاد قرار داده است. امّا از آنجا که تنها از دو پسر وی نام برده شده است، آن پسر ممکن است یا گان باشد که پدر یوی بزرگ محسوب می شود یا احتمالاً می تواند کیونگ چان باشد که جد شون است. یاو نیز از گان بدین خاطر که فردی بی لیاقت و ویرانگر و خانمان برانداز بود، انتقاد کرده است. در کتاب شیجی نیز، به کیونگ چان برچسب روستایی ناچیز زده شده و از وی بعنوان یک آدم عادی و عامی نام برده شده است، هرچند که در این کتاب اشاره ای به این نکته که وی چگونه از مقام و مزتبهٔ والای خود سقوط کرده، نمی شود. او همچنین دارای ۸ پسر بوده که گرچه نامشان ذکر نشده است، امّا همهٔ آنها، بعدها با شهرتی نیک برای شون کار می کرده اند.
در اساطیر نیز جوان سیون به عنوان ایزد ستاره قطبی و پدر تائو یا بلوک، شناخته می شود.
wiki: جوان سیون