جهوریان

پیشنهاد کاربران

جَهْوَریان ، نخستین خاندان حکومتگر در قرطبه پس از سقوط دولت امویان در اندلس . بنی جمهور از اصیل ترین موالی اندلس بودند، هر چند مورخان در باره نسب مؤسس این خاندان اختلاف نظر دارند ( برای اطلاع از آرای آنان رجوع کنید به حمیدی ، ص 27، 188؛ ابن بشکوال ، ج 1، ص 121؛ ابن سعید مغربی ، همانجا؛ ابن عذاری ، ج 3، ص 185؛ ابن ابّار، ج 1، ص 245؛ ابن خطیب ، ص 147 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

در مورد نیای اعلای جهوریان ، که در ربع اول سده دوم وارد اندلس شد، دو روایت وجود دارد. براساس یک روایت ، او ابوالحجاج یوسف بن بُخْت فارسی بود که نژاد ایرانی داشت و پدرش ، از موالی عبدالملک بن مروان اموی بود که به همراه سپاهیان بَلْج بن بِشْرقُشَیری به اندلس پاگذاشت ( رجوع کنید به ابن ابّار، ج2، ص 375؛ ابن عذاری ، ج 3، ص 185ـ186؛ ابن خطیب ، همانجا ) .
در روایت دیگر، جد آنان ، حسّان بن مالک بن عبداللّه بن جابر از موالی هشام بن عبدالملک اموی معرفی شده است که در 113 به این سرزمین آمد و از حامیان بزرگ عبدالرحمان اول اموی ، مؤسس دولت امویان اندلس ، گردید ( رجوع کنید به ابن قوطیه ، ص 45؛ ابن ابّار، ج 1، ص 245ـ 246 ) . وی پرده داری و وزارت و سرداری سپاه عبدالرحمان را بر عهده گرفت و آنگاه به مدت پنج سال حاکم اشبیلیه ( سویل ) در جنوب غربی اندلس شد و در همانجا وفات یافت ( ابن قوطیه ، ص 78؛ ابن ابّار، ج 1، ص 246، ج 2، ص 375 ) . پس از او، پسرش ابوامیه عبدالغافر، جانشین او شد و وزارت و حجابت سه تن از امیران اموی ، یعنی عبدالرحمان اول و هشام اول و فرزند وی حکم اول ، را بر عهده گرفت ( ابن ابّار، ج 1، ص 245ـ247، ج 2، ص 30 ) .
در پی مرگ عبدالغافر، پسرانش یکی پس از دیگری به مدت دو قرن در دربار امویان متصدی مقامهای مهمی چون وزارت ، پرده داری ، کتابت و سرداری سپاه شدند ( ابن بسّام ، ج 2، قسم 1، ص 605؛ ابن ابّار، همانجا؛ عنان ، عصر 2، ص 21 ) .
1 ) ابوالحزم جَهوربن محمدبن جَهوَر. وی که سرسلسله خاندان جهوریان بود در 364 به دنیا آمد ( ابن بشکوال ، ج 1، ص 122 ) . پدرش ، ابوالولید محمد، در دوران منصوربن ابی عامر مدتی منصب وزارت داشت . ابوالحزم نیز در 399 متصدی کتابت و دبیری عبدالرحمان بن منصور شد ( عنان ، همانجا ) . وی در اوایل سده پنجم وزیر علی بن حَمّود، مؤسس دولت حمودیان *، شد، اما اندکی بعد مورد خشم وی قرار گرفت و زندانی و اموالش مصادره شد ( همانجا ) . در 417 در رأس مردم قرطبه ــ که خواستار بازگرداندن خلافت اندلس به امویان بودند ــ قرار گرفت و پس از مشورت با سران قبایل اندلسی و کوشش بسیار، توانست هشام بن محمدبن عبدالملک بن عبدالرحمان ناصر، ملقب به المعتدباللّه ، را حاکم قرطبه کند. مردم قرطبه در ربیع الاول 418 با خلیفه جدید اموی بیعت کردند ( ابن حزم ، ص 101ـ102؛ حمیدی ، ص 27ـ 28؛ دزی ، ص 585؛ قس ابن عذاری ، ج 3، ص 145، 185 ) .
چون سپاهیان اندلس در اواخر 422 المعتدباللّه ، آخرین خلیفه اموی ، را خلع کردند و خلافت امویان در قرطبه منقرض گردید، اهالی این شهر حکومت را به ابوالحزم سپردند. ابوالحزم نیز از این اوضاع استفاده کرد و در 15 ذیحجه 422 نخستین حکومت ملوک الطوایفی اندلس را، پس از سقوط دولت امویان ، در قرطبه بر پا کرد ( ابن حزم ، ص 102؛ حمیدی ، ص 28؛ ابن بسّام ، ج 2، قسم 1، ص 602؛ ابن اثیر، ج 9، ص 282ـ284 ) . این حکومت ، در تاریخ اسلام منحصر به فرد بود و یک «حکومت جماعت » که در آن گروهی از سران قبایل مخالف و موافق مناطق مختلف قرطبه گرد آمده بودند. ابوالحزم نیز رئیس و «امین » این شورای حکومتی بود ( ابن بسّام ، ج 2، قسم 1، ص 602ـ603؛ عنان ، عصر 2، ص 22؛ دزی ، ص 596؛ اشباخ ، ج 1، ص 38ـ39 ) .
وی در مسائل مهم حکومتی با اعضای آن مشورت می کرد ولی اقدامات خوب را به خود نسبت می داد، در برابر، انتظارات مردم یا پیش آمدهای ناخوشایند را به تصمیم و نظر شورا موکول و از خود سلب مسئولیت می کرد ( اشباخ ، ج 1، ص 39 ) .
او اموال دولت را، پس از بخشش به لشکریان ، با نظارت شورای جماعت ، به عنوان سرمایه در اختیار بازاریان قرار داد تا با آن کار کنند و سود آن را عادلانه میان دو طرف تقسیم می کرد و سرمایه اصلی همچنان به جای می ماند. آنگاه میان بازاریان اسلحه تقسیم کرد تا بتوانند از اموالشان محافظت و دفاع کنند ( حمیدی ، ص 28ـ29؛ ابن ابّار، ج 2، ص 31ـ33 ) .
ابوالحزم که در امور سیاست کهنه کار و با درایت و تجربه بود، خود را امیر خطاب نکرد و به کاخ خلفای اموی نرفت و اعلام کرد که قصد وی فقط سامان دادن به اوضاع قرطبه است تا زمانی که شخصی مناسب و مقبول همگان یافت شود و حکومت را به وی بسپارد ( حمیدی ، ص 28؛ ابن اثیر، ج 9، ص 284 ) . وی به اصلاحات اداری ، اجتماعی ، اقتصادی و نظامی اقدام و قرطبه را به بهترین وجه اداره کرد. از نتایج اقدامات وی بود: رونق یافتن تجارت ، ارزانی کالاها، رفاه عمومی ، روی آوردن مردم اندلس به قرطبه و در نتیجه گران شدن املاک ، اصلاح دستگاه قضایی و تعیین قاضیان پرهیزگار، ایجاد امنیت و آرامش در شهر، و بهبود روابط سیاسی قرطبه با ممالک مسیحی همجوار ( ابن خاقان ، 1302، ص 14ـ15؛ ابن بسّام ، ج 2، قسم 1، ص 602ـ604؛ ضبّی ، ص 35؛ ابن سعید مغربی ، ج 1، ص 56 ) .
در دوران حکومت ابوالحزم ، قرطبه برای تبعیدیان و مخالفان دیگر خاندانهای حکومتگر اندلس پناهگاهی امن به شمار می آمد ( حمیدی ، ص 29؛ ابن سعید مغربی ، همانجا ) . وی نزد تمام سران دولتهای ملوک الطوایفی مقبولیت داشت و توانست میان سران قبایل و امیران مناطق مختلف اندلس صلح و آشتی برقرار کند ( رجوع کنید به ابن عذاری ، ج 3، ص 212ـ213؛ ابن خطیب ، ص 151 ) . در 435 در قرطبه وفات یافت و همانجا مدفون شد ( رجوع کنید به حمیدی ، همانجا؛ قس ابن بسّام ، ج 2، قسم 1، ص 604؛ ابن بشکوال ، ج 1، ص 122 ) .
2 ) ابوالولید محمدبن جَهوَربن محمد، ملقب به الرشید ( ابن عذاری ، ج 3، ص 232 ) ، در ذیقعده 391 به دنیا آمد ( ابن بشکوال ، ج 1، ص 429 ) و پس از مرگ پدرش ، ابوالحزم ، به حکومت قرطبه رسید و همان شیوه و . . .

بپرس