[ویکی فقه] جهر در دو معنا استعمال شده معنای اولی مقابل اخفات است ومعنای دومی از اصطلاحات علم تجوید است.
از جهر به معنای اوّل در بابهای صلات،
حج و
دیات سخن رفته است.
۱-آشکار کردن جوهر صدا، مقابل اخفات.
۲-عدم جریان نفَس هنگام تلفظ حرف، از اصطلاحات علم تجوید.
جهر واجب
جهر در
قرائت حمد و سوره
نماز صبح و دو
رکعت اوّل
نماز مغرب و
عشا بنابر مشهور، بلکه بر آن ادّعای
اجماع شده، بر مرد
واجب است. از برخی
قدما استحباب آن نقل شده است.
حدّ جهر
کلمات
فقها در پایینترین حدّ جهر قرائت مختلف است. بسیاری گفتهاند: کمترین حدّ جهر آن است که شخصِ نزدیک نمازگزار، قرائت او را بشنود؛ لیکن محقق ثانی و فقهای پس از وی، قیدی را به آن افزوده و گفتهاند:
جوهر صدا نیز باید آشکار گردد و بدون آن جهر تحقق نمییابد هرچند فرد نزدیک
نمازگزار قرائت او را بشنود.
بالاترین حدّ جهر بنابر تصریح بسیاری آن است که به حدّ
افراط (خارج از حدّ متعارف)، مانند فریاد زدن نرسد.
کسی که وظیفهاش جهر قرائت است اگر به
عمد آهسته بخواند نمازش
باطل است؛ لیکن در فرض
جهل یا فراموشی نمازش صحیح است و نیازی به
اعاده قرائت نیست. بسیاری، جهر خارج از حدّ متعارف- مانند فریاد زدن- را موجب
بطلان نماز دانستهاند. در مقابل، برخی آن را مبطل نمیدانند.
جهر مستحب
...
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام است
آشکار کردن جوهر صدا، مقابل اخفات/ آشکارکردن (آشکار)/ عدم جریان نفَس هنگام تلفظ حرف، از اصطلاحات علم تجوید (تجوید).
از جهر به معنای اول در باب های صلات، حج و دیات سخن رفته است.
جهر در قرائت حمد و سوره نماز صبح و دو رکعت اول نماز مغرب و عشا بنابر
مشهور بلکه بر آن ادعای اجماع شده، بر مرد واجب است. از برخی قدما استحباب آن نقل شده است.
کلمات فقها در پایین ترین حد جهر قرائت مختلف است. بسیاری گفته اند: کمترین حد جهر آن است که شخصِ نزدیک نمازگزار، قرائت او را بشنود؛ لیکن محقق ثانی و فقهای پس از وی، قیدی را به آن افزوده و گفته اند:
جوهر صدا نیز باید آشکار گردد و بدون آن جهر تحقق نمی یابد هر چند فرد نزدیک نمازگزار قرائت او را بشنود.
بالاترین حد جهر بنابر تصریح بسیاری آن است که به حد افراط (خارج از حد متعارف)، مانند فریاد زدن نرسد.
کسی که وظیفه اش جهر قرائت است اگر به عمد آهسته بخواند نمازش باطل است؛ لیکن در فرض جهل یا فراموشی نمازش صحیح است و نیازی به اعاده قرائت نیست. بسیاری، جهر خارج از حدّ متعارف - مانند فریاد زدن - را موجب بطلان نماز دانسته اند. در مقابل، برخی آن را مبطل نمی دانند.
[ویکی الکتاب] معنی
جَهْرَ: ظهور هر چیزی در حد کمال برای یکی ازحواس آدمی -آشکاری
تکرار در قرآن: ۱۶(بار)
آشکار شدن و آشکار کردن اعمّ از آنکه به وسیله دیدن باشد یا شنیدن مثل که بوسیله دیدن است و مثل که به وسیله شنیدن است پس جهر هم قولی است و هم فعلی . به نظر میآیدکه جهر قولی، آشکار شدن معمولی نیست بلکه شبیه به فریاد است. درباره دعوت حضرت نوح هست مقابله جهار با اعلان مبیّن بودن جهار به معنی فریاد است یعنی آنها را با صدای بلند و علنی و پنهانی دعوت کردم. و از کریمه نیز این معنی استفاده میشود و چون میان خود با صدای بلند سخن میگفتند از اینکه با حضرت رسول «صلی اللّه علیه و آله و سلم» آن طور سخن گویند، نهی شدند در مجمع ذیل فرموده: جهار را نیز در سوره نوح فریاد گفته است در اقرب آمده «جَهَرَ الصُّوتَ جَهَراً وَ جَهاراً:اَعلاهُ» . و اگر از این سخن تنزّل کنیم باید بگوئیم که «جهر» مطلق و به هر یک از صدای بلند و صدای عادی شامل است و با موارد و قرائن میتوان پی برد که آیا صدای بلند و فریاد مراد است یا صدای عادی مثلاً در آیه صدای عادی و در آیات فوق صدای بلند مراد است. * خفوت به معنی آرامی است در صحاح گوید: «خَفَتِ الصَّوْتُ خُفُوتاً: سَکَنَ» در نهج البلاغه خطبه 147 هست: «لیعظکم هُدُوِّی وَ خُفُتُ اِطْراقی و سکون اطرلفی» تا نصیحت کند شما را بی حرکت بودنم وآرامی اطرافم که به نقل محمد عبده مراد از اطراف چشمهای آن حضرت است علی هذاخفوت در کلام آهستگی شدید است و با این قریته میشود فهمید که مراد از «لا تَجْهَرْ» صدای بلند است و معنی آیه این میشود: نمازت را با صدای بلند و با صدای بسیار آهسته مخوان میان صدای بلند و آهسته شدید، مراتب بسیار است لذا در فهم موارد جهر و اخفات در نمازها احتیاج به روایات داریم و «وَابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سِبیلاً» مجمل است و اگر روایات نبود از آن تخییر مستفاد میشد ولی جهر و اخفات در نماز چنانکه فقها گفتهاند عزیمت است . خدا آشکار کردن گفتار بد را دوست نمیدارد مگر از کسی که ستم دیده است . آیه دلیل آنست که مظلوم حق دارد از خود دفاع کند و ظلم ظالم را اظهار نماید و آن از موارد غیبت و اشاعه فحشلء نیست . جهرة اسم است به معنی آشکار شده (اقرب الموارد) هرگز به تو ایمان نیاوردیم تا خدا را آشکارا ببینیم طبرسی در ذیل آیه گوید رؤیت ممکن است در خواب و یا با قلب باشد و چون فرموده «جهرة» فقط دیدن با چشم است یعنی یهود میگفتند: باید خدا را مانند یک چیز مادّی ببینیم.