جهانبان


معنی انگلیسی:
keeper of the world, powerful monarch

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

جهانبان. [ ج َ هام ْ ] ( ص مرکب ) نگهبان جهان. نگهدارنده جهان :
چون ز من اهل خراسان همه عنقا بینند
من سلیمان جهانبان بخراسان یابم.
خاقانی.
کیخسرو آرش کمان شاه جهانبان چون پدر
اسکندر آتش سنان خضر نهان دان چون پدر.
خاقانی.
جهانبان و دین پرور و دادگر
نیامد چو بوبکر بعد از عمر.
سعدی.
|| کنایه از خدای تعالی :
سر نامه نام جهانبان نوشت
خدایی که او ساخت هر خوب و زشت.
اسدی.

فرهنگ فارسی

نگهبان جهان، نگاهدارنده جهان، صفت پادشاه بزرگ
( صفت ) نگاهبان عالم نگهدارند. جهان . توضیح صفتی است برای پادشاهان بزرگ .

فرهنگ معین

( ~. ) (ص مر. ) خداوند.

فرهنگ عمید

۱. پادشاه بزرگ.
۲. خداوند.

پیشنهاد کاربران

بان که پسونداست , بمعنی نگاهبان و دارنده . پس میشود نگاهبان جهان , جهاندار , فردی که حواسش به امور جهانی است , معنی استعاری اش هم , ناظر بر امور بین الملل و فراتر از آن . حافظ جهان , نگهدارنده جهان , حاکم و خدای جهان

بپرس