[ویکی فقه] از آغاز دوره صفویه تا هنگامی که ترکان عثمانی کم کم ناتوان شدند، یعنی تا آغاز دوره انقلاب مشروطیت در ایران، سالیان طولانی روابط دو دولت ایران و عثمانی، خصمانه بود و در بعضی اوقات منجر به جنگ شده است.
از آغاز دوره صفویه تا هنگامی که ترکان عثمانی کم کم ناتوان شدند، یعنی تا آغاز دوره انقلاب مشروطیت در ایران، سالیان طولانی روابط دو دولت ایران و عثمانی، خصمانه بود و در بعضی اوقات منجر به جنگ شده است. در مشرق خاک عثمانی، در مرزهای ایران، از زمان های قدیم برخی طوایف ترک به آئین شیعه روی آوردند و هنگامی که اختلافی با دولت عثمانی پیدا می کردند، همسایگان آنها در ایران که با آنها روابط نژادی و زبانی و هم کیشی داشتند، به یاریشان برمی خاستند و جنگ در میان ایران و عثمانی در می گرفت، تا زمانی که امپراطوری روسیه بر گرجستان و ارمنستان چیره نشده بود، ایران و عثمانی هر دو خود را مالک این دو ناحیه می دانستند و این اختلاف نظر به جنگ منجر می شد. اختلاف دیگر بر سر شهرهای «بغداد» و زیارتگاه های شیعه در «نجف» و «کربلا» و «سامره» و «کاظمین» بود که هر کس بغداد را در دست داشت، این زیارتگاه ها نیز زیر فرمان او بود. «کردستان» نیز در میان ایران و عثمانی تقسیم شده بود و هر زمانی که اختلافی در میان دو تیره از کردان در می گرفت، دو دولت نیز در برابر یکدیگر صف آرایی می کردند.
جنگ مریوان
فتحعلیشاه برای حفظ سرحدات غرب از تجاوز قوای عثمانی و سرکوب کردن شورشها و طغیان های محلی، پسر خود "محمدعلی میرزا" (دولتشاه) را با چند تن از سرداران لایق و عده ای سپاه به مغرب فرستاد. دولتشاه در جمادی الاول ۱۲۲۱ه.ق. از راه «قزوین» و «همدان» به طرف «کرمانشاه» حرکت کرد و هنگامی که در «همدان» بود، "علی پاشا" حاکم بغداد با سپاهیانش تا «زهاب» پیش رفت و از آن جا خواهرزاده "سلیمان پاشای کهیا" را با سواران بسیار به شهر «زور» فرستاد. "عبدالرحمان" دست نشانده ایران در شهر «زور» نتوانست مقاومت کند و فرار کرد. "علی پاشا" به پیشروی خود ادامه داد و چون همان موقع لشگری به فرماندهی "نوروزخان میربار" از طرف ایران در «آذربایجان» به طرف «کردستان» در حال حرکت بود. علی پاشا برای آنکه از رسیدن لشگر مزبور به شهر زور جلوگیری کند، راه شمال را پیش گرفت و در کنار رود «سیروان» فرود آمد. بین لشگریان دولتشاه و علی پاشا در کنار رود سیروان جنگ سختی در گرفت و علی پاشا در نهایت شکست خورد. علی پاشا بعد از آن شکست "شیخ محمدجعفر لحساوی" را به شفاعت نزد "محمدعلی میرزا دولتشاه" فرستاد و دولتشاه اسرای عثمانی را بنا به شفاعت "شیخ آزاد" کرد و "شیخ لحساوی" به تهران رفت و آزادی "سلیمان پاشای کهیا" را که در لشگر عثمانی می جنگید را، از شاه خواست، فتحعلیشاه او را بخشید و فرمان حکومت «بین النهرین» را به نام او صادر کرد. به این ترتیب بین دو دولت به مدت پنج سال صلح برقرار بود.
تعرض قوای ایران به بغداد
در سال ۱۲۲۶ه.ق. هیئتی از رجال عثمانی به تهران آمدند و با "میرزا شفیع"، صدراعظم، مذاکراتی به عمل آوردند که به توافق هایی پیرامون چگونگی انتخاب حاکم شهر زور و بغداد و عدم آزار و اذیت زوار ایرانی در کربلا و نجف رسیدند؛ اما مجددا به دلیل اینکه "عبدالله پاشا" حاکم جدید بغداد که بدون موافقت قبلی فتحعلیشاه از طرف سلطان عثمانی به آن سمت منصوب شده بود. در اوائل سال ۱۲۲۷ه.ق. شهر زور را از عبدالرحمان پاشا که دست نشانده ایران بود، گرفت و دلیل دیگر اینکه سلطان عثمانی به هنگام عقد قرارداد صلح با دولت روسیه به هیچ عنوان نامی از ایران نبرده بود و منافع ایران را منظور نکرده بود، همه این دلایل باعث خشم فتحعلیشاه شد. فتحعلیشاه به دولتشاه دستور داد که عبدالرحمان را به حکومت شهر «زور» برقرار سازد و این امر موجب بروز جنگ جدید شد. سپاه ایران در سه ستون به جانب بغداد حمله کرد. "عبدالله پاشا" که توان مقابله را در خود نمی دید، بار دیگر به خدعه متوسل شد و نیرنگ او در ذهن شاهزاده ساده لوح قاجار موثر افتاد. وی "شیخ محمدجعفر نجفی" از علمای شیعه ساکن در نجف را به شفاعت نزد دولتشاه فرستاد و به این ترتیب توانست، با تحریک احساسات مذهبی دولتشاه حمله قوای ایران را خنثی کند.دربار عثمانی که تا حدی به ارزش های نظامی سربازان ایران پی برد، کلیه پیشنهاد های فتحعلیشاه را درباره حکومت شهر زور و بغداد و مسئله زوار ایران و اختلافات سرحدی پذیرفت و به این ترتیب تا مدتی آرامش در سرحدادت غربی به و جود آمد.
انگیزه حمله به عثمانی
...
از آغاز دوره صفویه تا هنگامی که ترکان عثمانی کم کم ناتوان شدند، یعنی تا آغاز دوره انقلاب مشروطیت در ایران، سالیان طولانی روابط دو دولت ایران و عثمانی، خصمانه بود و در بعضی اوقات منجر به جنگ شده است. در مشرق خاک عثمانی، در مرزهای ایران، از زمان های قدیم برخی طوایف ترک به آئین شیعه روی آوردند و هنگامی که اختلافی با دولت عثمانی پیدا می کردند، همسایگان آنها در ایران که با آنها روابط نژادی و زبانی و هم کیشی داشتند، به یاریشان برمی خاستند و جنگ در میان ایران و عثمانی در می گرفت، تا زمانی که امپراطوری روسیه بر گرجستان و ارمنستان چیره نشده بود، ایران و عثمانی هر دو خود را مالک این دو ناحیه می دانستند و این اختلاف نظر به جنگ منجر می شد. اختلاف دیگر بر سر شهرهای «بغداد» و زیارتگاه های شیعه در «نجف» و «کربلا» و «سامره» و «کاظمین» بود که هر کس بغداد را در دست داشت، این زیارتگاه ها نیز زیر فرمان او بود. «کردستان» نیز در میان ایران و عثمانی تقسیم شده بود و هر زمانی که اختلافی در میان دو تیره از کردان در می گرفت، دو دولت نیز در برابر یکدیگر صف آرایی می کردند.
جنگ مریوان
فتحعلیشاه برای حفظ سرحدات غرب از تجاوز قوای عثمانی و سرکوب کردن شورشها و طغیان های محلی، پسر خود "محمدعلی میرزا" (دولتشاه) را با چند تن از سرداران لایق و عده ای سپاه به مغرب فرستاد. دولتشاه در جمادی الاول ۱۲۲۱ه.ق. از راه «قزوین» و «همدان» به طرف «کرمانشاه» حرکت کرد و هنگامی که در «همدان» بود، "علی پاشا" حاکم بغداد با سپاهیانش تا «زهاب» پیش رفت و از آن جا خواهرزاده "سلیمان پاشای کهیا" را با سواران بسیار به شهر «زور» فرستاد. "عبدالرحمان" دست نشانده ایران در شهر «زور» نتوانست مقاومت کند و فرار کرد. "علی پاشا" به پیشروی خود ادامه داد و چون همان موقع لشگری به فرماندهی "نوروزخان میربار" از طرف ایران در «آذربایجان» به طرف «کردستان» در حال حرکت بود. علی پاشا برای آنکه از رسیدن لشگر مزبور به شهر زور جلوگیری کند، راه شمال را پیش گرفت و در کنار رود «سیروان» فرود آمد. بین لشگریان دولتشاه و علی پاشا در کنار رود سیروان جنگ سختی در گرفت و علی پاشا در نهایت شکست خورد. علی پاشا بعد از آن شکست "شیخ محمدجعفر لحساوی" را به شفاعت نزد "محمدعلی میرزا دولتشاه" فرستاد و دولتشاه اسرای عثمانی را بنا به شفاعت "شیخ آزاد" کرد و "شیخ لحساوی" به تهران رفت و آزادی "سلیمان پاشای کهیا" را که در لشگر عثمانی می جنگید را، از شاه خواست، فتحعلیشاه او را بخشید و فرمان حکومت «بین النهرین» را به نام او صادر کرد. به این ترتیب بین دو دولت به مدت پنج سال صلح برقرار بود.
تعرض قوای ایران به بغداد
در سال ۱۲۲۶ه.ق. هیئتی از رجال عثمانی به تهران آمدند و با "میرزا شفیع"، صدراعظم، مذاکراتی به عمل آوردند که به توافق هایی پیرامون چگونگی انتخاب حاکم شهر زور و بغداد و عدم آزار و اذیت زوار ایرانی در کربلا و نجف رسیدند؛ اما مجددا به دلیل اینکه "عبدالله پاشا" حاکم جدید بغداد که بدون موافقت قبلی فتحعلیشاه از طرف سلطان عثمانی به آن سمت منصوب شده بود. در اوائل سال ۱۲۲۷ه.ق. شهر زور را از عبدالرحمان پاشا که دست نشانده ایران بود، گرفت و دلیل دیگر اینکه سلطان عثمانی به هنگام عقد قرارداد صلح با دولت روسیه به هیچ عنوان نامی از ایران نبرده بود و منافع ایران را منظور نکرده بود، همه این دلایل باعث خشم فتحعلیشاه شد. فتحعلیشاه به دولتشاه دستور داد که عبدالرحمان را به حکومت شهر «زور» برقرار سازد و این امر موجب بروز جنگ جدید شد. سپاه ایران در سه ستون به جانب بغداد حمله کرد. "عبدالله پاشا" که توان مقابله را در خود نمی دید، بار دیگر به خدعه متوسل شد و نیرنگ او در ذهن شاهزاده ساده لوح قاجار موثر افتاد. وی "شیخ محمدجعفر نجفی" از علمای شیعه ساکن در نجف را به شفاعت نزد دولتشاه فرستاد و به این ترتیب توانست، با تحریک احساسات مذهبی دولتشاه حمله قوای ایران را خنثی کند.دربار عثمانی که تا حدی به ارزش های نظامی سربازان ایران پی برد، کلیه پیشنهاد های فتحعلیشاه را درباره حکومت شهر زور و بغداد و مسئله زوار ایران و اختلافات سرحدی پذیرفت و به این ترتیب تا مدتی آرامش در سرحدادت غربی به و جود آمد.
انگیزه حمله به عثمانی
...
wikifeqh: جنگ_های_ایران_و_عثمانی