فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
جنگ سرد به دوره ای از رقابت، تنش و کشمکش ژئوپلیتیکی بین اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش ( بلوک شرق ) و ایالات متحده آمریکا و متحدانش ( بلوک غرب ) بعد از جنگ جهانی دوم گفته می شود. به طور کلی دوره زمانی جنگ سرد از ۱۹۴۷ و آغاز دکترین ترومن تا فروپاشی شوروی در ۱۹۹۱ در نظر گرفته می شود. به دلیل آن که در این دوران هرگز درگیری نظامی مستقیم میان نیروهای ایالات متحده و شوروی به وجود نیامد اما گسترش قدرت نظامی و کشمکش های سیاسی منجر به جنگ های نیابتی و درگیری های مهم بین کشورهای پیرو و هم پیمانان این دو ابرقدرت شد، از واژه سرد برای توصیف این جنگ استفاده می شود. ریشه های جنگ سرد به پیروزی متفقین در جنگ جهانی دوم و پایان اتحاد موقت آمریکا و شوروی علیه آلمان نازی و در ادامه درگیری ایدئولوژیک و ژئوپلتیک دو کشور برای گسترش نفوذ جهانی بازمی گردد. [ ۱] ترس از دکترین نابودی حتمی طرفین باعث شد تا هیچ یک از دو طرف حمله پیشگیرانه اتمی را آغاز نکنند. به غیر از مسابقه تسلیحات هسته ای و استقرارهای مرسوم نیروهای نظامی دو طرف از راه های دیگر همچون جنگ روانی، کارزارهای تبلیغات سیاسی، جاسوسی، تحریم های اقتصادی گسترده، رقابت در مسابقات ورزشی و فناوری مثل رقابت فضایی برای اثبات برتری خود استفاده کردند.
غرب از سوی آمریکا و کشورهای هم پیمانش که عموماً کشورهای غربی جهان اول و دارای سیستم حکومتی لیبرال دموکراسی بودند رهبری می شد. کشورهای مستعمره پیشین بلوک غرب که عموماً سیستم حکومتی اقتدارگرایی داشتند دیگر کشورهای بلوک غرب بودند. شرق از سوی شوروی رهبری می شد. حزب کمونیست شوروی این کشور را تحت کنترل خود داشت و بر کشورهای هم پیمان شوروی یعنی جهان دوم نیز نفوذ گسترده ای داشت. آمریکا از تغییر رژیم و قیام های دست راستی در سراسر دنیا پشتیبانی می کرد و شوروی حامی احزاب کمونیست و انقلاب های چپ در دنیا بود. در ۱۹۶۰–۱۹۴۵ بسیاری از مستعمره های پیشین استقلال یافتند و جهان سوم را شکل دادند که کنترل و گسترش نفوذ بر جهان سوم یکی از محل های اصلی درگیری آمریکا و شوروی شد.
مرحله نخست جنگ سرد بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۵ آغاز شد؛ آمریکا به دلیل ترس از حمله شوروی در ۱۹۴۹ پیمان اتحاد نظامی، ناتو، را شکل داد و سیاست خارجی با نام سد نفوذ در برابر گسترش نفوذ شوروی را تعریف کرد. شوروی در پاسخ به ناتو و در ۱۹۵۵ پیمان ورشو را شکل داد. محاصره برلین ۴۹–۱۹۴۸، جنگ داخلی چین ۱۹۵۰–۱۹۲۷، جنگ کره ۱۹۵۳–۱۹۵۰، بحران سوئز ۱۹۵۶، بحران برلین ۱۹۶۱ و بحران موشکی کوبا ۱۹۶۱ بحران های اصلی این دوره بودند. در این سال ها آمریکا و شوروی بر سر گسترش نفوذ و کنترل کشورهای آمریکای لاتین، خاورمیانه، کشورهای تازه استقلال یافته آفریقا و کشورهای آسیا رقابت کردند.
غرب از سوی آمریکا و کشورهای هم پیمانش که عموماً کشورهای غربی جهان اول و دارای سیستم حکومتی لیبرال دموکراسی بودند رهبری می شد. کشورهای مستعمره پیشین بلوک غرب که عموماً سیستم حکومتی اقتدارگرایی داشتند دیگر کشورهای بلوک غرب بودند. شرق از سوی شوروی رهبری می شد. حزب کمونیست شوروی این کشور را تحت کنترل خود داشت و بر کشورهای هم پیمان شوروی یعنی جهان دوم نیز نفوذ گسترده ای داشت. آمریکا از تغییر رژیم و قیام های دست راستی در سراسر دنیا پشتیبانی می کرد و شوروی حامی احزاب کمونیست و انقلاب های چپ در دنیا بود. در ۱۹۶۰–۱۹۴۵ بسیاری از مستعمره های پیشین استقلال یافتند و جهان سوم را شکل دادند که کنترل و گسترش نفوذ بر جهان سوم یکی از محل های اصلی درگیری آمریکا و شوروی شد.
مرحله نخست جنگ سرد بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۵ آغاز شد؛ آمریکا به دلیل ترس از حمله شوروی در ۱۹۴۹ پیمان اتحاد نظامی، ناتو، را شکل داد و سیاست خارجی با نام سد نفوذ در برابر گسترش نفوذ شوروی را تعریف کرد. شوروی در پاسخ به ناتو و در ۱۹۵۵ پیمان ورشو را شکل داد. محاصره برلین ۴۹–۱۹۴۸، جنگ داخلی چین ۱۹۵۰–۱۹۲۷، جنگ کره ۱۹۵۳–۱۹۵۰، بحران سوئز ۱۹۵۶، بحران برلین ۱۹۶۱ و بحران موشکی کوبا ۱۹۶۱ بحران های اصلی این دوره بودند. در این سال ها آمریکا و شوروی بر سر گسترش نفوذ و کنترل کشورهای آمریکای لاتین، خاورمیانه، کشورهای تازه استقلال یافته آفریقا و کشورهای آسیا رقابت کردند.
wiki: جنگ سرد
جنگ سرد (اصطلاح). جنگ سرد نوعی درگیری میان ملت هاست که موجب فعالیت نظامی مستقیم نمی شود اما در درجه نخست فعالیت های اقتصادی و سیاسی، تبلیغاتی، اعمال جاسوسی یا جنگ نیابتی را به همراه دارد که توسط جایگزین ها یا نایب هایی انجام می شود. این اصطلاح معمولاً برای اشاره به جنگ سرد ایالات متحده آمریکا و شوروی استفاده می شود. جایگزین ها معمولاً ایالت ها، کشورها یا سازمان هایی اند که دولت تابع کشورهای دشمن هستند، یعنی ملت هایی که تحت نفوذ سیاسی یا متحد با آن ها هستد. مخالفان در جنگ سرد اغلب کمک های اقتصادی یا نظامی مانند سلاح، پشتیبانی تاکتیکی یا مشاوران نظامی را در اختیار کشورهایی که در درگیری کم تری با کشور دشمن هستند، می گذارند.
عبارت «جنگ سرد» پیش از سال ۱۹۴۵ به ندرت کاربرد داشت. برخی نویسندگان معتقدند که دون ژان مانوئل اسپانیایی در قرن چهاردهم، برای نخستین بار آن را ( در زبان اسپانیایی ) هنگام برخورد با درگیری میان مسیحیت و اسلام به عنوان «جنگ سرد» به شکل اصطلاح به کار برد. هرچند او از واژهٔ «خفیف» به جای «سرد» استفاده کرده بود اما واژهٔ «سرد» اولین بار در ترجمه ای اشتباه در قرن نوزدهم پدید آمد. [ ۱]
در پایان جنگ جهانی دوم، جورج اورول از این اصطلاح در مقاله «شما و بمب اتمی» که در ۱۹ اکتبر ۱۹۴۵ در روزنامه بریتانیایی تریبون منتشر شد استفاده کرد. او جهانی را در نظر داشت که در سایه تهدید جنگ هسته ای زندگی می کند، دربارهٔ «صلحی که صلح نیست» هشدار داد که آن را «جنگ سرد» نامید. [ ۲] اورول به مستقیماً به این جنگ به عنوان درگیری ایدئولوژیک بین اتحاد جماهیر شوروی و قدرت های غربی اشاره کرد. [ ۳] علاوه بر این، اورل در ۱۰ مارس ۱۹۴۶ در روزنامهٔ آبزرور نوشت «پس از کنفرانس مسکو در دسامبر گذشته، روسیه شروع به ایجاد «جنگ سرد» در بریتانیا و امپراتوری بریتانیا کرده است. »[ ۴]
پس از جنگ سرد ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی ( ۱۹۷۴–۱۹۹۱ ) ، تعدادی از تنش های جهانی و منطقه ای نیز «جنگ سرد» نامیده شده است.
جنگ سرد دوم[ ۵] [ ۶] که نیز با نام جنگ سرد جدید[ ۷] [ ۸] و جنگ سرد ۲٫۰[ ۹] شناخته می شود، اشاره به تجدید تنش وضعیت سیاسی و نظامی بین قدرت های جغرافیای سیاسی است که در یک جبهه آن روسیه یا چین قرار دارد[ ۱۰] در حالی که رهبری جبهه دیگر با ایالات متحده آمریکا یا ناتو می باشد. این تنش ها شبیه به تنش های دوره جنگ سرد است که در آن بلوک غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا در برابر بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی که اکنون به روسیه تبدیل شده، قرار داشتند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفعبارت «جنگ سرد» پیش از سال ۱۹۴۵ به ندرت کاربرد داشت. برخی نویسندگان معتقدند که دون ژان مانوئل اسپانیایی در قرن چهاردهم، برای نخستین بار آن را ( در زبان اسپانیایی ) هنگام برخورد با درگیری میان مسیحیت و اسلام به عنوان «جنگ سرد» به شکل اصطلاح به کار برد. هرچند او از واژهٔ «خفیف» به جای «سرد» استفاده کرده بود اما واژهٔ «سرد» اولین بار در ترجمه ای اشتباه در قرن نوزدهم پدید آمد. [ ۱]
در پایان جنگ جهانی دوم، جورج اورول از این اصطلاح در مقاله «شما و بمب اتمی» که در ۱۹ اکتبر ۱۹۴۵ در روزنامه بریتانیایی تریبون منتشر شد استفاده کرد. او جهانی را در نظر داشت که در سایه تهدید جنگ هسته ای زندگی می کند، دربارهٔ «صلحی که صلح نیست» هشدار داد که آن را «جنگ سرد» نامید. [ ۲] اورول به مستقیماً به این جنگ به عنوان درگیری ایدئولوژیک بین اتحاد جماهیر شوروی و قدرت های غربی اشاره کرد. [ ۳] علاوه بر این، اورل در ۱۰ مارس ۱۹۴۶ در روزنامهٔ آبزرور نوشت «پس از کنفرانس مسکو در دسامبر گذشته، روسیه شروع به ایجاد «جنگ سرد» در بریتانیا و امپراتوری بریتانیا کرده است. »[ ۴]
پس از جنگ سرد ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی ( ۱۹۷۴–۱۹۹۱ ) ، تعدادی از تنش های جهانی و منطقه ای نیز «جنگ سرد» نامیده شده است.
جنگ سرد دوم[ ۵] [ ۶] که نیز با نام جنگ سرد جدید[ ۷] [ ۸] و جنگ سرد ۲٫۰[ ۹] شناخته می شود، اشاره به تجدید تنش وضعیت سیاسی و نظامی بین قدرت های جغرافیای سیاسی است که در یک جبهه آن روسیه یا چین قرار دارد[ ۱۰] در حالی که رهبری جبهه دیگر با ایالات متحده آمریکا یا ناتو می باشد. این تنش ها شبیه به تنش های دوره جنگ سرد است که در آن بلوک غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا در برابر بلوک شرق به رهبری اتحاد جماهیر شوروی که اکنون به روسیه تبدیل شده، قرار داشتند.
wiki: جنگ سرد (اصطلاح)
دانشنامه آزاد فارسی
جنگ سرد (Cold War)
تنش های ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی موجود میان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و اروپای شرقی از یک سو و ایالات متحدۀ امریکا و اروپای غربی از سوی دیگر، از ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۹. تنور جنگ سرد با تبلیغات، فعالیت مخفی سازمان های اطلاعاتی و مجازات های اقتصادی گرم نگه داشته می شد، و نشانه های درگیری در دیگر نقاط جهان آن را تشدید می کرد. موافقت نامه هایی که ایالات متحدۀ امریکاو اتحاد شوروی در اواخر دهۀ ۱۹۸۰ برای کاهش تسلیحات خود امضا کردند، و کاهش نفوذ شوروی در اروپای شرقی، به ارزیابی دوبارۀ موقعیت طرفین انجامید و جنگ سرد رسماً در دسامبر ۱۹۸۹ پایان یافت. اصطلاح جنگ سرد را نخستین بار برنارد باروخ۱، مشاور ترومن۲، رئیس جمهور ایالات متحده، در سخنرانی خود در آوریل ۱۹۴۷ به کار برد.
خاستگاه ها. ریشۀ بی اعتمادی میان اتحاد شوروی و غرب به انقلاب ۱۹۱۷ روسیه بازمی گشت و به اختلاف نظرهایی انجامید که در جریان جنگ جهانی دوم و پس از آن در ساختار آیندۀ اروپای شرقی بروز کرد. منشور آتلانتیک۳، که در ۱۹۴۱ به امضای ایالات متحده و انگلستان رسید، از حق تعیین سرنوشت ملت ها هواداری می کرد، حال آن که اتحاد شوروی بر حفظ سرزمین هایی اصرار داشت که در نتیجۀ پیمان اوت ۱۹۳۹ هیتلر۴ و استالین به دستش افتاده بود. برلین به کانون تنش های میان غرب و شرق بدل شد، و در ۱۹۶۱ حکومت برلین شرقی برای جلوگیری از سیل مردمی که از شرق به غرب می گریختند احداث دیوار برلین۵ را آغاز کرد.
تشدید تنش ها. شکاف های رو به رشد میان جهان سرمایه داری و جهان کمونیسم با تشکیل اتحادهای نظامی عمیق تر شدند: سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)۶ در ۱۹۴۹ در غرب و پس از آن پیمان ورشو در ۱۹۵۵ در شرق. در طی دو دهۀ بعد تنش های میان دو اردوگاه شرق و غرب در برخی از نقاط به میزان چشمگیری شدت یافت و عوامل دیگری نیز بر شدت آن افزود، ازجمله سرکوب انقلاب های ضدکمونیستی به دست ارتش شوروی ـ انقلاب ۱۹۵۳ آلمان شرقی، قیام ۱۹۵۶ مجارستان، و قیام معروف به بهار پراگ۷ در ۱۹۶۸ در چکسلوواکی ـ و همچنین مشارکت ایالات متحده در جنگ ویتنام۸ (۱۹۶۴ـ۱۹۷۵) و بحران موشکی کوبا۹ در ۱۹۶۲، که طی آن دو ابرقدرت تا آستانۀ جنگ هسته ای پیش رفتند. در دهۀ ۱۹۶۰، جنبش عدم تعهد۱۰ سربرآورد که کشورهای عضو آن در قبال ایالات متحده و اتحاد شوروی بی طرفی سیاسی و استراتژیک در پیش گرفتند. این کشورها ایالات متحده را به تعقیب سیاست امپریالیستی متهم کردند و اتحاد شوروی را نیز دست اندرکار ترویج ایدئولوژی کمونیستی از طریق امپریالیسم شوروی دانستند. در دو دهۀ ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تنش های میان دو اردوگاه باز هم شدیدتر شد؛ نخست به سبب تهاجم شوروی به افغانستان در ۱۹۷۹ و جنگی که در پی آن درگرفت و تا ۱۹۸۷ ادامه یافت، و سپس به سبب سیاست خارجی تهاجمی رونالد ریگان۱۱، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، از ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹. مثلاً، در فاصلۀ ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۱ ایالات متحده از جنبش نوپای اتحادیه های کارگری لهستان موسوم به همبستگی۱۲ پشتیبانی کرد و در ۱۹۸۳ ریگان علناً اتحاد جماهیر شوروی را امپراتوری شیطانی خواند. اما تنش اصلی با تشدید روزافزون مسابقۀ تسلیحاتی بروز کرد که اقتصاد هر دو کشور را زیر فشار سنگینی قرار می داد و با تأکید ریگان بر نظامی کردن فضا از طریق طرح دفاع استراتژیک۱۳، که به جنگ ستارگان معروف بود، سمت وسوی کاملاً تازه ای پیدا کرده بود. از این گذشته، ریگان به سبب پای بندی به برنامۀ جنگ ستارگان، قرارداد پیشنهادی میخائیل گورباچف۱۴، رهبر شوروی، در ۱۹۸۶ را برای خلع سلاح رد کرد. اما در واقع از ۱۹۷۲، با امضای نخستین توافق نامۀ مذاکرات محدودکردن سلاح های استراتژیک (سالت ۱)۱۵، نوعی روند تنش زدایی میان دو ابرقدرت پاگرفته بود. با انعقاد معاهدۀ ۱۹۸۷، که هم ناتو و هم پیمان ورشو را به برچیدن همۀ نیروهای هسته ای میان برد از اروپا موظف می کرد، و سپس با خروج سربازان شوروی از افغانستان در فوریۀ ۱۹۸۹، و عزم گورباچف برای کاهش مؤثر حجم نیروهای متعارف شوروی (۱۹۸۹ـ۱۹۹۰) مناسبات شرق و غرب دوستانه تر شدند. پس از برچیده شدن دیوار برلین در ۱۹۸۹ و سرنگونی رژیم های حاکم بر لهستان، چکسلوواکی، رومانی و مجارستان در همان سال، که همگی منادی آغاز فروپاشی اتحاد شوروی بودند، در دسامبر ۱۹۸۹ در نشست سران در مالت، با حضور گورباچف و جورج بوش۱۶ رئیس جمهور ایالات متحده، پایان جنگ سرد رسماً اعلام شد. در نوامبر ۱۹۹۰ در پاریس، کنفرانس امنیت و همکاری اروپا۱۷، که از ۱۹۹۴ به سازمان امنیت و همکاری اروپا۱۸ تغییر نام داد، برگزار شد و روابط جدید شرق و غرب بنیاد محکم تری یافت.
جنبه های فرهنگی. جنگ سرد بر فرهنگ غرب، به ویژه فرهنگ ایالات متحده، نیز تأثیر بسزایی گذاشت. بسیاری از فیلم های علمی ـ تخیلی امریکایی از دهۀ ۱۹۵۰ به بعد داستان درگیری شهروندان امریکایی با نیروهای نوعی امپراتوری شیطانی فرازمینی بود که بعدها منتقدان آن ها را استعاره ای برای تهدید توخالی توسعه طلبی کمونیستی دانستند. در زمینۀ ادبیات نیز نویسندگانی چون جان لوکار۱۹ ژانر داستان های جاسوسی پرهیجان را پدید آوردند که به ویژه از طریق داستان های بلند ایان فلمینگ۲۰، خالق جیمز باند مأمور سرویس مخفی انگلستان، شهرت بسیار یافتند.Bernard BaruchTrumanAtlantic CharterHitlerBerlin WallNorth Atlantic Treaty Organization (NATO)Prague SpringVietnam WarCuban missile crisisnonaligned movementRonald ReaganSolidarityStrategic Defense InitiativeMikhail GorbachevStrategic Arms Limitation Talks (SALT 1)George BushConference on Security and CooperationOrganization for Security and CooperationJohn Le CarréIan Fleming
تنش های ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی موجود میان اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و اروپای شرقی از یک سو و ایالات متحدۀ امریکا و اروپای غربی از سوی دیگر، از ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۹. تنور جنگ سرد با تبلیغات، فعالیت مخفی سازمان های اطلاعاتی و مجازات های اقتصادی گرم نگه داشته می شد، و نشانه های درگیری در دیگر نقاط جهان آن را تشدید می کرد. موافقت نامه هایی که ایالات متحدۀ امریکاو اتحاد شوروی در اواخر دهۀ ۱۹۸۰ برای کاهش تسلیحات خود امضا کردند، و کاهش نفوذ شوروی در اروپای شرقی، به ارزیابی دوبارۀ موقعیت طرفین انجامید و جنگ سرد رسماً در دسامبر ۱۹۸۹ پایان یافت. اصطلاح جنگ سرد را نخستین بار برنارد باروخ۱، مشاور ترومن۲، رئیس جمهور ایالات متحده، در سخنرانی خود در آوریل ۱۹۴۷ به کار برد.
خاستگاه ها. ریشۀ بی اعتمادی میان اتحاد شوروی و غرب به انقلاب ۱۹۱۷ روسیه بازمی گشت و به اختلاف نظرهایی انجامید که در جریان جنگ جهانی دوم و پس از آن در ساختار آیندۀ اروپای شرقی بروز کرد. منشور آتلانتیک۳، که در ۱۹۴۱ به امضای ایالات متحده و انگلستان رسید، از حق تعیین سرنوشت ملت ها هواداری می کرد، حال آن که اتحاد شوروی بر حفظ سرزمین هایی اصرار داشت که در نتیجۀ پیمان اوت ۱۹۳۹ هیتلر۴ و استالین به دستش افتاده بود. برلین به کانون تنش های میان غرب و شرق بدل شد، و در ۱۹۶۱ حکومت برلین شرقی برای جلوگیری از سیل مردمی که از شرق به غرب می گریختند احداث دیوار برلین۵ را آغاز کرد.
تشدید تنش ها. شکاف های رو به رشد میان جهان سرمایه داری و جهان کمونیسم با تشکیل اتحادهای نظامی عمیق تر شدند: سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)۶ در ۱۹۴۹ در غرب و پس از آن پیمان ورشو در ۱۹۵۵ در شرق. در طی دو دهۀ بعد تنش های میان دو اردوگاه شرق و غرب در برخی از نقاط به میزان چشمگیری شدت یافت و عوامل دیگری نیز بر شدت آن افزود، ازجمله سرکوب انقلاب های ضدکمونیستی به دست ارتش شوروی ـ انقلاب ۱۹۵۳ آلمان شرقی، قیام ۱۹۵۶ مجارستان، و قیام معروف به بهار پراگ۷ در ۱۹۶۸ در چکسلوواکی ـ و همچنین مشارکت ایالات متحده در جنگ ویتنام۸ (۱۹۶۴ـ۱۹۷۵) و بحران موشکی کوبا۹ در ۱۹۶۲، که طی آن دو ابرقدرت تا آستانۀ جنگ هسته ای پیش رفتند. در دهۀ ۱۹۶۰، جنبش عدم تعهد۱۰ سربرآورد که کشورهای عضو آن در قبال ایالات متحده و اتحاد شوروی بی طرفی سیاسی و استراتژیک در پیش گرفتند. این کشورها ایالات متحده را به تعقیب سیاست امپریالیستی متهم کردند و اتحاد شوروی را نیز دست اندرکار ترویج ایدئولوژی کمونیستی از طریق امپریالیسم شوروی دانستند. در دو دهۀ ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تنش های میان دو اردوگاه باز هم شدیدتر شد؛ نخست به سبب تهاجم شوروی به افغانستان در ۱۹۷۹ و جنگی که در پی آن درگرفت و تا ۱۹۸۷ ادامه یافت، و سپس به سبب سیاست خارجی تهاجمی رونالد ریگان۱۱، رئیس جمهور وقت ایالات متحده، از ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹. مثلاً، در فاصلۀ ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۱ ایالات متحده از جنبش نوپای اتحادیه های کارگری لهستان موسوم به همبستگی۱۲ پشتیبانی کرد و در ۱۹۸۳ ریگان علناً اتحاد جماهیر شوروی را امپراتوری شیطانی خواند. اما تنش اصلی با تشدید روزافزون مسابقۀ تسلیحاتی بروز کرد که اقتصاد هر دو کشور را زیر فشار سنگینی قرار می داد و با تأکید ریگان بر نظامی کردن فضا از طریق طرح دفاع استراتژیک۱۳، که به جنگ ستارگان معروف بود، سمت وسوی کاملاً تازه ای پیدا کرده بود. از این گذشته، ریگان به سبب پای بندی به برنامۀ جنگ ستارگان، قرارداد پیشنهادی میخائیل گورباچف۱۴، رهبر شوروی، در ۱۹۸۶ را برای خلع سلاح رد کرد. اما در واقع از ۱۹۷۲، با امضای نخستین توافق نامۀ مذاکرات محدودکردن سلاح های استراتژیک (سالت ۱)۱۵، نوعی روند تنش زدایی میان دو ابرقدرت پاگرفته بود. با انعقاد معاهدۀ ۱۹۸۷، که هم ناتو و هم پیمان ورشو را به برچیدن همۀ نیروهای هسته ای میان برد از اروپا موظف می کرد، و سپس با خروج سربازان شوروی از افغانستان در فوریۀ ۱۹۸۹، و عزم گورباچف برای کاهش مؤثر حجم نیروهای متعارف شوروی (۱۹۸۹ـ۱۹۹۰) مناسبات شرق و غرب دوستانه تر شدند. پس از برچیده شدن دیوار برلین در ۱۹۸۹ و سرنگونی رژیم های حاکم بر لهستان، چکسلوواکی، رومانی و مجارستان در همان سال، که همگی منادی آغاز فروپاشی اتحاد شوروی بودند، در دسامبر ۱۹۸۹ در نشست سران در مالت، با حضور گورباچف و جورج بوش۱۶ رئیس جمهور ایالات متحده، پایان جنگ سرد رسماً اعلام شد. در نوامبر ۱۹۹۰ در پاریس، کنفرانس امنیت و همکاری اروپا۱۷، که از ۱۹۹۴ به سازمان امنیت و همکاری اروپا۱۸ تغییر نام داد، برگزار شد و روابط جدید شرق و غرب بنیاد محکم تری یافت.
جنبه های فرهنگی. جنگ سرد بر فرهنگ غرب، به ویژه فرهنگ ایالات متحده، نیز تأثیر بسزایی گذاشت. بسیاری از فیلم های علمی ـ تخیلی امریکایی از دهۀ ۱۹۵۰ به بعد داستان درگیری شهروندان امریکایی با نیروهای نوعی امپراتوری شیطانی فرازمینی بود که بعدها منتقدان آن ها را استعاره ای برای تهدید توخالی توسعه طلبی کمونیستی دانستند. در زمینۀ ادبیات نیز نویسندگانی چون جان لوکار۱۹ ژانر داستان های جاسوسی پرهیجان را پدید آوردند که به ویژه از طریق داستان های بلند ایان فلمینگ۲۰، خالق جیمز باند مأمور سرویس مخفی انگلستان، شهرت بسیار یافتند.Bernard BaruchTrumanAtlantic CharterHitlerBerlin WallNorth Atlantic Treaty Organization (NATO)Prague SpringVietnam WarCuban missile crisisnonaligned movementRonald ReaganSolidarityStrategic Defense InitiativeMikhail GorbachevStrategic Arms Limitation Talks (SALT 1)George BushConference on Security and CooperationOrganization for Security and CooperationJohn Le CarréIan Fleming
wikijoo: جنگ_سرد
مترادف ها
جنگ سرد، جنگ تبلیغاتی و مطبوعاتی
پیشنهاد کاربران
جنگ سرد ( به لهستانی: "Zimna wojna " ) نام یک فیلم درام لهستانی به کارگردانی پاوو پاولیکوفسکی محصول ۲۰۱۸ است. این فیلم برای رقابت در کسب نخل طلا هفتاد و یکمین جشنواره فیلم کن انتخاب شد.
داستان یک عشق آتشین میان دو نفر با سابقه و خلق و خوی کاملاً متفاوت است که در بحبوحه جنگ سرد در لهستان، برلین، یوگسلاوی و پاریس روایت می شود.
... [مشاهده متن کامل]
• یوانا کولیگ
• آدام فرنتسی
• ژان بالیبار
• توماش کُت
• آگاتا کولشا
• بوریس شیتس
• سیدریک کان
• آدام وُرونوویچ
داستان یک عشق آتشین میان دو نفر با سابقه و خلق و خوی کاملاً متفاوت است که در بحبوحه جنگ سرد در لهستان، برلین، یوگسلاوی و پاریس روایت می شود.
... [مشاهده متن کامل]
• یوانا کولیگ
• آدام فرنتسی
• ژان بالیبار
• توماش کُت
• آگاتا کولشا
• بوریس شیتس
• سیدریک کان
• آدام وُرونوویچ
ایلات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در طی جنگ جهانی دوم با یکدیگر هم پیمان بودند، اما بعد از جنگ راهشان از هم جدا شد. در سال 1949 ایالات متحده پیمان ناتو را برای جلوگیری از گسترش کمونیسم شوروی تشکیل داد.
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
دو ابر قدرت علاوه بر جنگهای واقعی در کره، ویتنام و افغانستان، با یکدیگر جنگ سرد تبلیغاتی، جاسوسی و تهدیدات نظامی نیز داشتند. وجود عامل بازدارنده سلاحهای هسته ای از درگیری نظامی مستقیم، پیشگیری می کرد. دو قدرت به بلوک سرمایه داری و کمونیست نام گذاری شدند.