جنگ سالار به کسانی گفته می شود که کنترل بخشی از یک کشور را بدون تبعیت از حکومتی مرکزی، در اختیار دارند. جنگ سالاری در دولت های ناکام که در آن حکومت مرکزی و قدرت اولیای امور در سراسر کشور از هم می پاشد یا به شکل رسمی اما ضعیف و بدون کنترل واقعی روی قلمرو کشور به حیات خویش ادامه می دهد به وجود می آید.
جنگ سالاری در اروپا معمولاً رابطه دارد با گروه های مختلف دسته های سرباز مزدور و سردسته های آنها که عموماً قدرت را در مناطق سکونتشان در اختیار داشتند. چنین شرکتهای آزادی در صورتی رشد خواهند نمود که قدرت مرکزی از هم بپاشد. نظیر دورهٔ فترت در تاریخ آلمان بین سالهای ۱۲۵۴ و ۱۲۷۸ یا جنگ های صد سالهٔ فرانسه. سربازهای اجیر و سر دستهای آنها مانند جان هاوک وود، راجر دفلور یا هاک کالولیو بسیاری از سربازهای اجیر دیگر در ایتالیا هم می توانند به عنوان جنگ سالار خوانده شوند.
در اغلب سالهای قرن ۱۶ قبل از عصر توکوگاوا، ژاپن زجر زیادی از جنگ های مکرر بین جنگ سالاران رقیب کشید. هر جنگ سالار یا فرمانده نظامی چندین قلعه جنگی، زمین، رعایا و جنک جویان سامورایی را در اختیار داشتند.
معروفترین جنگ سالارهای ژاپن:
• اودا نوبونوگا
• یوسوگی کنشین
• تاکیدا شینگن
• هوجو شوآن
• تویوتومی هیدیوشی
• سانادا یوکیمورا
جنگ سالارها در تاریخ چین در دوره های مختلف مخصوصاً بعد از کشته شدن یوآن شیکای در دورهٔ انقلاب ۱۹۱۱ چین که تعداد زیادی از استان ها شورش نموده و استقلال خود را از سلسهٔ کینگ در سال ۱۹۱۱ اعلام نمودند تا اردوکشی شمال در سال ۱۹۲۷ توسط چریک های کمونیست چین که برای تسریع روند انقلاب و از هم پاشاندن فئودالیسم و امپریالیسم، قدرت زیادی را در اختیار داشتند. این دوره در تاریخ چین به دورهٔ جنگ سالاران شهرت یافته که در این دوره برای اولین بار واژه جنگ سالار پدیدار گردید. با وجود اتحاد ظاهری چین در سال ۱۹۲۷ جنگ سالاری تا پیروزی حزب کمونیست چین در سال ۱۹۴۹ همچنان به عنوان یک مشکل باقی مانده بود.
این واژه اولین بار در افغانستان توسط برخی رسانه های غیر افغان، به ویژه مطبوعات پاکستان در دوره مقاومت در اشاره به مخالفین طالبان استفاده می شد[ نیازمند منبع] . با توجه به این که پاکستان حکومت طالبان را به عنوان حکومت مرکزی افغانستان به رسمیت می شناخت بطبع مخالفین طالبان و حتی دولت اسلامی افغانستان نزد پاکستان جنگسالار خوانده می شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفجنگ سالاری در اروپا معمولاً رابطه دارد با گروه های مختلف دسته های سرباز مزدور و سردسته های آنها که عموماً قدرت را در مناطق سکونتشان در اختیار داشتند. چنین شرکتهای آزادی در صورتی رشد خواهند نمود که قدرت مرکزی از هم بپاشد. نظیر دورهٔ فترت در تاریخ آلمان بین سالهای ۱۲۵۴ و ۱۲۷۸ یا جنگ های صد سالهٔ فرانسه. سربازهای اجیر و سر دستهای آنها مانند جان هاوک وود، راجر دفلور یا هاک کالولیو بسیاری از سربازهای اجیر دیگر در ایتالیا هم می توانند به عنوان جنگ سالار خوانده شوند.
در اغلب سالهای قرن ۱۶ قبل از عصر توکوگاوا، ژاپن زجر زیادی از جنگ های مکرر بین جنگ سالاران رقیب کشید. هر جنگ سالار یا فرمانده نظامی چندین قلعه جنگی، زمین، رعایا و جنک جویان سامورایی را در اختیار داشتند.
معروفترین جنگ سالارهای ژاپن:
• اودا نوبونوگا
• یوسوگی کنشین
• تاکیدا شینگن
• هوجو شوآن
• تویوتومی هیدیوشی
• سانادا یوکیمورا
جنگ سالارها در تاریخ چین در دوره های مختلف مخصوصاً بعد از کشته شدن یوآن شیکای در دورهٔ انقلاب ۱۹۱۱ چین که تعداد زیادی از استان ها شورش نموده و استقلال خود را از سلسهٔ کینگ در سال ۱۹۱۱ اعلام نمودند تا اردوکشی شمال در سال ۱۹۲۷ توسط چریک های کمونیست چین که برای تسریع روند انقلاب و از هم پاشاندن فئودالیسم و امپریالیسم، قدرت زیادی را در اختیار داشتند. این دوره در تاریخ چین به دورهٔ جنگ سالاران شهرت یافته که در این دوره برای اولین بار واژه جنگ سالار پدیدار گردید. با وجود اتحاد ظاهری چین در سال ۱۹۲۷ جنگ سالاری تا پیروزی حزب کمونیست چین در سال ۱۹۴۹ همچنان به عنوان یک مشکل باقی مانده بود.
این واژه اولین بار در افغانستان توسط برخی رسانه های غیر افغان، به ویژه مطبوعات پاکستان در دوره مقاومت در اشاره به مخالفین طالبان استفاده می شد[ نیازمند منبع] . با توجه به این که پاکستان حکومت طالبان را به عنوان حکومت مرکزی افغانستان به رسمیت می شناخت بطبع مخالفین طالبان و حتی دولت اسلامی افغانستان نزد پاکستان جنگسالار خوانده می شد.
wiki: جنگ سالار