[ویکی فقه] بَسوس ، یکی از جنگ های مشهور عرب در دوره جاهلی = ایام العرب بود.
بسوس در اصل نام دختر مُنقِذ تمیمی ، خاله جَسّاس بن مُرّة شیبانی است که اشعار تحریک آمیز وی آتش جنگ و کشمکش طولانی را میان دو ] و تغلب برافروخت . از این رو، بد یمنی وی در میان اعراب به صورت مثل درآمد: اشام من البسوس . این اشعار که خطاب به مردی از قبیله جَرْم به نام سعد بن شمس سروده شده ، به «ابیات فنا» معروف است و سراینده در آن ها از ظلمی که بر افراد قبیله رفته ، سخن می راند تا روح انتقام را در کالبد مخاطبان خود بدمد.
کهن ترین روایت درباره بسوس
کهن ترین روایت درباره جنگ بسوس از آن ِ ابن اسحاق (د ۱۵۱ق / ۷۶۸م ) است . او در کتاب بکر و تغلب ضمن گردآوری حکایات پراکنده ، گزارش های مفصل و جامعی از چگونگی ماجرا تدارک دیده است . نویسندگان تاریخ ادب عربی در سده های متاخرتر تنها به نقل پاره ای اطلاعات مشابه بسنده کرده اند. چون نوبت به ابوالفرج اصفهانی می رسد، در کتاب الاغانی خود با تلفیق آراء راویان مشهور به نقل داستان پرداخته ، به گونه ای که هم حکایات کهن تر را در بر دارد و هم با مقدار قابل توجهی روایت های تازه در آمیخته است . این روایت ها با اشعار دل آویزی در آمیخته ، و فضای حاکم بر آن ها همان فضای نیمه افسانه ای حکایات مربوط به دیگر حوادث دوره جاهلی است .
علت کشمکش چهل ساله
در هر حال ، آنچه به وقوع کشمکشی ۴۰ ساله میان دو قبیله بکر و تغلب که با هم خویشاوندی نزدیک نیز داشتند، انجامید، کشته یا زخمی شدن ناقه ای به نام سراب به دست کُلَیب بن ربیعه بود. وی ریاست قوم ربیعه را که در بلاد نجد، حجاز و اطراف تهامه سکنی داشتند، برعهده داشت . کلیب امیری قدرتمند و سخت گیر بود و در بیرون راندن افراد یا چارپایان دیگر عشیره ها از سرزمین هایی که غصب کرده بود، تردیدی به خود راه نمی داد. درباره او ضرب المثل «اعز من کلیب » در روایات وارد شده است . در پی کشته شدن این ناقه که به بسوس تعلق داشت ، جساس بن مره کلیب را از پا درآورد. چون برادر کلیب به نام مُهَلهِل بن ربیعه از ماجرا آگاهی یافت ، به خون خواهی برخاست . تلاش سران قبیله با پیشنهاد پرداخت دیه برای فرونشاندن آتش فتنه ، چندان سودی نبخشید. از این رو، افراد دو قبیله به نبردی طولانی پرداختند. این نبرد خود شامل جنگ های = ایام متعددی بوده که مشهورترین آنها را ابن قتیبه نام برده است : یوم عُنَیزه ، یوم واردات ، یوم الحِنْو، یوم القُصَیبات ، یوم قِضَه و یوم تحلاق اللِمَم . در این ایام چندین «واقعة» مهم میان دو قبیله به وقوع پیوست که در بیش تر آن ها پیروزی از آن تغلبیان بود. با کشته شدن بُجَیر برادرزاده حارث بن عباد، رئیس قبیله بکر به دست مهلهل ، آتش جنگ شدت یافت . گویا بجیر از سوی پدر به عنوان سفیر صلح نزد مهلهل رفته بود. پس از این ماجرا حارث که پیش تر دامن خود را به جنگ نیالوده بود، با تمام قوا به میدان آمد و با به اسارت گرفتن مهلهل ، تغلبیان را منهزم ساخت . سرانجام ، با کشته شدن جساس بن مره آتش فتنه خاموش شد.
شمار کشته شدگان بسوس
...
بسوس در اصل نام دختر مُنقِذ تمیمی ، خاله جَسّاس بن مُرّة شیبانی است که اشعار تحریک آمیز وی آتش جنگ و کشمکش طولانی را میان دو ] و تغلب برافروخت . از این رو، بد یمنی وی در میان اعراب به صورت مثل درآمد: اشام من البسوس . این اشعار که خطاب به مردی از قبیله جَرْم به نام سعد بن شمس سروده شده ، به «ابیات فنا» معروف است و سراینده در آن ها از ظلمی که بر افراد قبیله رفته ، سخن می راند تا روح انتقام را در کالبد مخاطبان خود بدمد.
کهن ترین روایت درباره بسوس
کهن ترین روایت درباره جنگ بسوس از آن ِ ابن اسحاق (د ۱۵۱ق / ۷۶۸م ) است . او در کتاب بکر و تغلب ضمن گردآوری حکایات پراکنده ، گزارش های مفصل و جامعی از چگونگی ماجرا تدارک دیده است . نویسندگان تاریخ ادب عربی در سده های متاخرتر تنها به نقل پاره ای اطلاعات مشابه بسنده کرده اند. چون نوبت به ابوالفرج اصفهانی می رسد، در کتاب الاغانی خود با تلفیق آراء راویان مشهور به نقل داستان پرداخته ، به گونه ای که هم حکایات کهن تر را در بر دارد و هم با مقدار قابل توجهی روایت های تازه در آمیخته است . این روایت ها با اشعار دل آویزی در آمیخته ، و فضای حاکم بر آن ها همان فضای نیمه افسانه ای حکایات مربوط به دیگر حوادث دوره جاهلی است .
علت کشمکش چهل ساله
در هر حال ، آنچه به وقوع کشمکشی ۴۰ ساله میان دو قبیله بکر و تغلب که با هم خویشاوندی نزدیک نیز داشتند، انجامید، کشته یا زخمی شدن ناقه ای به نام سراب به دست کُلَیب بن ربیعه بود. وی ریاست قوم ربیعه را که در بلاد نجد، حجاز و اطراف تهامه سکنی داشتند، برعهده داشت . کلیب امیری قدرتمند و سخت گیر بود و در بیرون راندن افراد یا چارپایان دیگر عشیره ها از سرزمین هایی که غصب کرده بود، تردیدی به خود راه نمی داد. درباره او ضرب المثل «اعز من کلیب » در روایات وارد شده است . در پی کشته شدن این ناقه که به بسوس تعلق داشت ، جساس بن مره کلیب را از پا درآورد. چون برادر کلیب به نام مُهَلهِل بن ربیعه از ماجرا آگاهی یافت ، به خون خواهی برخاست . تلاش سران قبیله با پیشنهاد پرداخت دیه برای فرونشاندن آتش فتنه ، چندان سودی نبخشید. از این رو، افراد دو قبیله به نبردی طولانی پرداختند. این نبرد خود شامل جنگ های = ایام متعددی بوده که مشهورترین آنها را ابن قتیبه نام برده است : یوم عُنَیزه ، یوم واردات ، یوم الحِنْو، یوم القُصَیبات ، یوم قِضَه و یوم تحلاق اللِمَم . در این ایام چندین «واقعة» مهم میان دو قبیله به وقوع پیوست که در بیش تر آن ها پیروزی از آن تغلبیان بود. با کشته شدن بُجَیر برادرزاده حارث بن عباد، رئیس قبیله بکر به دست مهلهل ، آتش جنگ شدت یافت . گویا بجیر از سوی پدر به عنوان سفیر صلح نزد مهلهل رفته بود. پس از این ماجرا حارث که پیش تر دامن خود را به جنگ نیالوده بود، با تمام قوا به میدان آمد و با به اسارت گرفتن مهلهل ، تغلبیان را منهزم ساخت . سرانجام ، با کشته شدن جساس بن مره آتش فتنه خاموش شد.
شمار کشته شدگان بسوس
...
wikifeqh: جنگ_بسوس