جنداب

لغت نامه دهخدا

( جندآب ) جندآب. [ ج َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان پائین رخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه در 25هزارگزی شمال باختری کدکن و 2هزارگزی شمال مالرو عمومی کدکن به شهر کهنه. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنه آن 556 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. راه مالرو دارد و از تلخ بخش میتوان ماشین برد. مزرعه محبت جزء این ده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

جندآب. [ ج َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ماذول بخش حومه شهرستان نیشابور در 12هزارگزی شمال نیشابور. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنه آن 22 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
جنداب. [ ج َ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان راهجرد بخش دستجرد خلجستان شهرستان قم واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری دستجرد و 5هزارگزی شمال راه شوسه اراک. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است. سکنه 541 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. راه ماشین رو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

( جند آب ) ده کوچکی است از دهستان ماذول بخش حومه شهرستان نیشابور در ۱۲ هزار گزی شمال نیشابور موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه آن ۲۲ تن آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است .

پیشنهاد کاربران

بپرس