جنبش مردان[ الف] یک جنبش اجتماعی است که در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی در کشورهای غربی ظهور کرد و متشکل از گروه ها و مؤسسات مردان و متحدین آن ها است که روی مسائل جنسیت تمرکز داشته و فعالیت های شان از خودیاری تا لابی گری و کنشگری را شامل می شود. [ ۱]
جنبش مردان از چندین حرکت دیگر با اهداف متفاوت و اغلب متضاد تشکیل شده است. اجزای عمده جنبش مردان شامل جنبش آزادی خواهی مردان، ماسکولیسم، جنبش مردان طرفدار فمینیسم، جنبش مردان اسطوره ی، جنبش حقوق مردان و جنبش مردان مسیحی است که به طور قابل ملاحظه توسط «پرامیس کیپرز»[ ب] نمایندگی می شوند. [ ۱]
جنبش مردان متشکل از «شبکه های مردانی است که به صورت خودآگاه در فعالیت های مرتبط با مردان و جندر دخیل هستند. این جنبش در اواخر دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، در کنار و اغلب در واکنش به جنبش زنان و فیمینیسم در جوامع غربی ظهور کرد». [ ۱] گروه های جنبش مردان در حالی که بسیاری از ویژگی های گروه های درمان گر و خود کمک کننده را دارند، به صورت فزایندهٔ رشد شخصی و روابط بهتر با سایر مردان را «بدون تغییر در روابط اجتماعی و ایدیولوژی های که از راه های مختلف مرد بودن را حمایت یا به حاشیه می رانند، بی فایده» می دانند. آن عده فعالین جنبش مردان که موافق با مواضع فیمینیستی هستند، بسیار نگران تخریب هویت مردان و مردانگی بوده اند. اعضای جنبش آزادی خواهی مردان با ایما/اشاره کردن با حرکات چشم و ابرو یا دست گرفتن از فیمینیست های قدیم که نقش سنتی جنسیتی زنان را مورد انتقاد قرار دادند، از زبان نظری نقش جنسیت استفاده کرده و استدلال می کنند که نقش جنسیت مردان به طور مشابه ممانعت کننده و مخرب مردان است. [ ۲] [ ۳] برخی از آزادی خواهان مردان، روابط جندر را بی ربط ساخته و استدلال می کنند که چون نقش جنسیت به هر دو جنس آسیب رسانیده است، مردان و زنان به صورت یک سان تحت ستم قرار گرفته اند. [ ۱] [ ۲]
جامعه شناس مایکل میسنر در اواخر دهه ۱۹۷۰ چنین می نویسد:
آزادی خواهی مردان وجود ندارد. شاخه های محافظه کار و معتدل آزادی خواهی مردان با استفاده از زبان نقش جنسیت، به جنبش حقوق مردان آنتی فیمینیست تغییر یافته اند. شاخه فعلی آزادی خواهی مردان، زبان نقش جنسیت را رها کرده و یک جنبش طرف دار فیمینیست را بر مبنای زبان روابط و قدرت جنسیت، شکل داده اند. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفجنبش مردان از چندین حرکت دیگر با اهداف متفاوت و اغلب متضاد تشکیل شده است. اجزای عمده جنبش مردان شامل جنبش آزادی خواهی مردان، ماسکولیسم، جنبش مردان طرفدار فمینیسم، جنبش مردان اسطوره ی، جنبش حقوق مردان و جنبش مردان مسیحی است که به طور قابل ملاحظه توسط «پرامیس کیپرز»[ ب] نمایندگی می شوند. [ ۱]
جنبش مردان متشکل از «شبکه های مردانی است که به صورت خودآگاه در فعالیت های مرتبط با مردان و جندر دخیل هستند. این جنبش در اواخر دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، در کنار و اغلب در واکنش به جنبش زنان و فیمینیسم در جوامع غربی ظهور کرد». [ ۱] گروه های جنبش مردان در حالی که بسیاری از ویژگی های گروه های درمان گر و خود کمک کننده را دارند، به صورت فزایندهٔ رشد شخصی و روابط بهتر با سایر مردان را «بدون تغییر در روابط اجتماعی و ایدیولوژی های که از راه های مختلف مرد بودن را حمایت یا به حاشیه می رانند، بی فایده» می دانند. آن عده فعالین جنبش مردان که موافق با مواضع فیمینیستی هستند، بسیار نگران تخریب هویت مردان و مردانگی بوده اند. اعضای جنبش آزادی خواهی مردان با ایما/اشاره کردن با حرکات چشم و ابرو یا دست گرفتن از فیمینیست های قدیم که نقش سنتی جنسیتی زنان را مورد انتقاد قرار دادند، از زبان نظری نقش جنسیت استفاده کرده و استدلال می کنند که نقش جنسیت مردان به طور مشابه ممانعت کننده و مخرب مردان است. [ ۲] [ ۳] برخی از آزادی خواهان مردان، روابط جندر را بی ربط ساخته و استدلال می کنند که چون نقش جنسیت به هر دو جنس آسیب رسانیده است، مردان و زنان به صورت یک سان تحت ستم قرار گرفته اند. [ ۱] [ ۲]
جامعه شناس مایکل میسنر در اواخر دهه ۱۹۷۰ چنین می نویسد:
آزادی خواهی مردان وجود ندارد. شاخه های محافظه کار و معتدل آزادی خواهی مردان با استفاده از زبان نقش جنسیت، به جنبش حقوق مردان آنتی فیمینیست تغییر یافته اند. شاخه فعلی آزادی خواهی مردان، زبان نقش جنسیت را رها کرده و یک جنبش طرف دار فیمینیست را بر مبنای زبان روابط و قدرت جنسیت، شکل داده اند. [ ۲]
wiki: جنبش مردان