جنان
فرهنگ اسم ها
معنی: بهشت، باغ ها، دل، قلب، ( اَعلام ) نام یکی از زنان شاعره عرب از عباسیان
برچسب ها: اسم، اسم با ج، اسم دختر، اسم عربی، اسم طبیعت، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
جنان. [ ج ِ ] ( ع اِ ) ج ِجنت. ( دهار ) ( لغت نامه مقامات حریری ). ج ِ جنت ، بمعنی بهشت. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از غیاث اللغات از کشف اللغات و قاموس و منتخب ) :
آن باهنر تویی که ز هر دانشی دلت
آراسته ست همچو ز هر نعمتی جنان.
سوزنی.
مرغزاری سبز مانند جنان سبزه رسته اندر آنجا تا میان.
مولوی.
با تو او چون است من هستم چنان زیر پای مادران باشد جنان.
مولوی.
رجوع به جنت شود.جنان. [ ج ُ ]( ع اِ ) سپر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). تُرْس.
جنان. [ ج َ ] ( اِخ ) کوه یا وادیی است به نجد. ( معجم البلدان ) ( مراصد ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- جمع جنت . ۱- بهشتها فردوسها. ۲- باغهابوستانها.
کوه یا وادیی است بنجد
فرهنگ معین
(جَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - دل ، قلب . ۲ - درون چیزی ، باطن . ۳ - شب ، تاریکی شب ، ج . اجنان .
فرهنگ عمید
۲. [مجاز] درون چیزی، باطن، ضمیر.
۳. جامه.
=جنت
پیشنهاد کاربران
جنان ( از ماده جن بر وزن فن ) به معنی پوشانیدن چیزی است به این خاطر قلب را جنان ( بر وزن زمان ) می گویند چون در میان سینه نهفته است و یا اینکه اسرار انسان را نهفته می دارد .
بهشت . . . .
جنان : بهشتها ، باغها، از اسامی قرانی.
جِنان : جِنان ( عربی ) 1 - بهشت؛ 2 - باغ ها؛ 3 - ( اَعلام ) نام یکی از زنان شاعره عرب از عباسیان. اسم جنان مورد تاییدثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .
جِنان : جِنان ( عربی ) 1 - بهشت؛ 2 - باغ ها؛ 3 - ( اَعلام ) نام یکی از زنان شاعره عرب از عباسیان. اسم جنان مورد تاییدثبت احوال کشور برای نامگذاری دختر است .
( jonan ) به معنی چنان. اما آموختن از وجه ترکیب، جُنان بوذ کی گفته اند. ( هدایة المتعلمین فی طب ص 14 )