جمع و تفرقه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جمع و تفرقه ، زوج اصطلاحی در ادبیات صوفیه است .
جمع در لغت به معنی گرد آوردن ، فراهم آوردن ، و تفرقه در گروه اول معنایی عبارت است از پراکندن ، جداجداکردن و پراکنده شدن و در گروه دوم معنایی بر امتیاز و تشخیص و جدایی نهادن میان دوچیز دلالت دارد.
معنای اصطلاحی هر دو واژه جمع و تفرقه با معنای لغوی آن ها مناسبت کامل و نزدیک دارد.
معنای اصطلاح جمع و تفرقه
این زوج ـ اصطلاح جمع / جمعیت ، و تفرقه / فرق در اقوال نقل شده از مشایخ صدر تصوف نیز سابقه داشته و با تعابیر متفاوت از آن ها سخن رفته است .
در مقایسه با زوج ــ اصطلاح های پر کاربرد دیگری چون فنا و بقا یا سکر و صحو، اجزای این زوج جمع و تفرقه ــ از استقلال کمتری برخوردارند و معمولاً در متونِ اصطلاح شناختیِ صوفیه ، تعریفِ هریک از این دو عمیقاً به تعریف دیگری وابسته است .
عام ترین تعریف برای این زوج اصطلاح ، مفهومی است که از اقوال مشاهیرِ صوفیه برمی آید و بر اساس آن ، جمع / جمعیت عبارت از آن است که سالک ، همه همت و توجه خود را مصروف واحد متعال سازد و به دیگری نپردازد، و تفرقه بر خلاف آن ، پراکندگی خاطرِ سالک در نتیجه توجه به ماسوی الله و اشتغالات مربوط بدان است .
بدین ترتیب جمع و تفرقه ، ذیل گفتمان اصلی صوفیه ــ توحید مندرج می شود و با اندیشه افرادِ واحد، پیوندی تام مییابد.
با این حال ، تعابیر و تفاصیلِ صوفیه در باره این دو واژه ، مختلف افتاده و گاه صورتی نامنسجم یافته است .
برخی همچون ابوالحسین نوری (متوفی ۲۹۵) با سادگیِ معمول در اقوال مشایخِ صدر تصوف ، جمع با حق را تفرقه از غیر، و تفرقه از غیر را جمع با حق یا چون ابوبکر واسطی (متوفی ۳۳۰) نظر بر پروردگار داشتن را جمع ، و نظر بر خود داشتن را تفرقه دانسته اند.
← تعریف های مختلف ازاین اصطلاح
(۱) حیدربن علی آملی، جامع الاسرار و منبع الانوار، چاپ هانری کوربن و عثمان اسماعیل یحیی، تهران ۱۳۶۸ ش .
(۲) ابن عربی، الفتوحات المکیة، بیروت : دارصادر.
(۳) ابن عربی، فصوص الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰ ش .
(۴) ابونصر سراج ، کتاب اللُّمَع فی التصوف ، چاپ رینولد آلن نیکلسون ، لیدن ۱۹۱۴، چاپ افست تهران .
(۵) عبدالله بن محمد انصاری، مجموعه رسائل فارسی خواجه عبدالله انصاری، چاپ محمد سرور مولایی، رساله ۲: صد میدان ، تهران ۱۳۷۲ ش .
(۶) عبدالرحمان بن احمد جامی، اشعة اللمعات فی شرح اللمعات ، در گنجینه عرفان ، چاپ حامد ربانی، تهران : کتابخانه علمیه حامدی،) ۱۳۵۲ش (.
(۷) علیبن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
(۸) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح : تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت .
(۹) چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش .
(۱۰) محسن جهانگیری، محیی الدین ابن عربی: چهره برجسته عرفان اسلامی، تهران ۱۳۷۵ ش .
(۱۱) سعاد حکیم ، المعجم الصوفی، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۱۲) خلیل بن احمد، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
(۱۳) دهخدا.
(۱۴) روزبهان بقلی، شرح شطحیات، چاپ هانری کوربن ، تهران ۱۳۶۰ ش .
(۱۵) عبدالحسین زرین کوب ، جستجو در تصوف ایران ، تهران ۱۳۶۹ ش الف .
(۱۶) عبدالحسین زرین کوب ، دنباله جستجو در تصوف ایران ، تهران ۱۳۶۹ ش ب .
(۱۷) محمدبن حسین سلمی، طبقات الصوفیة، چاپ نورالدین شریبه ، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۸) عمربن محمد سهروردی، کتاب عوارف المعارف ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۹) عمربن محمد سهروردی ، ترجمه ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی، چاپ قاسم انصاری، تهران ۱۳۶۴ ش .
(۲۰) منصوربن اردشیر عبّادی، صوفینامه : التصفیة فی احوال المتصوفة، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ ش .
(۲۱) عبدالرزاق کاشی، شرح منازل السائرین، چاپ محسن بیدارفر، قم ۱۳۷۲ ش .
(۲۲) محمودبن علی عزالدین کاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، چاپ جلال الدین همایی، تهران ۱۳۶۷ ش .
(۲۳) محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء، چاپ محمد استعلامی، تهران ۱۳۴۶ ش .
(۲۴) عبدالکریم بن هوازن قشیری، الرسالة القشیریه، چاپ معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲۵) محمدبن یحیی لاهیجی، مفتاح الاعجاز فی شرح گلشن راز، چاپ محمدرضا برزگر خالقی و عفت کرباسی، تهران ۱۳۷۴ ش .
(۲۶) اسماعیل بن محمد مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف ، چاپ محمد روشن ، تهران ۱۳۶۳ـ ۱۳۶۶ ش .
(۲۷) احمدبن عمر نجم الدین کبری، فوائح الجمال و فواتح الجلال، چاپ یوسف زیدان ، کویت ۱۹۹۳.
(۲۸) عزیزالدین بن محمد نسفی، مجموعه رسائل مشهور به کتاب الانسان الکامل، چاپ ماریژان موله ، تهران ۱۳۴۱ ش .
(۲۹) علی بن عثمان هجویری، کشف المحجوب ، چاپ وژوکوفسکی، لنینگراد ۱۹۲۶، چاپ افست تهران ۱۳۵۸ ش .

دانشنامه آزاد فارسی

(جمع در لغت به معنی گردآوردن و تفرقه در لغت به معنی پراکنده و جداجداکردن) جمع در عرفان شهود خداوند است بی واسطه و از آخرین منازل سالکان است، و تفرقه پراکندگی اندیشه از توجه به جهان غیب در سایۀ پرداختن به امور دنیا است. این دو اصطلاح، در مفهوم، مخالف یکدیگرند، اما معمولاً با هم به کار می روند. حالت جمع، آغاز لطف و احسانی است که از سوی خداوند انجام می گیرد و هرگاه در مقابل چشمان سالک حجابی قرار گیرد و روحش به جهان محسوسات بازگردد، آن حالت را تفرقه گویند. از این رو، وصول به مقام جمع، بدون گذر از تفرقه و سیر در منازلِ متعددِ پیش از منازل جمع، ممکن نیست. جمع اصل است و تفرقه فرع. اگر سالک همۀ اعمال را از جانب خود ببیند، این تفرقه است و اگر همه چیز را از سوی خداوند بداند، این جمع است. بسیاری از مشایخ طریقت معتقدند که جمع و تفرقه هر دو برای سالک لازم است، زیرا اگر سالک در تفرقه بماند، به امور دنیا مشغول می شود و از حق بازمی ماند و اگر در جمع بماند، از مشاهدۀ جلوه های پروردگار محروم می شود و در تعطیل می افتد.

پیشنهاد کاربران

بپرس