جغرافیای اجتماعی ( به انگلیسی:Social geography ) شاخه ای از جغرافیای انسانی است که به روابط بین جامعه و فضا علاقه مند است و بیشترین ارتباط را با نظریه اجتماعی به طور عام و جامعه شناسی به طور خاص دارد و به رابطه پدیده های اجتماعی و اجزای فضایی آن می پردازد. اگرچه خود این اصطلاح بیش از ۱۰۰ سال سنت دارد، [ ۱] دربارهٔ محتوای صریح آن اتفاق نظر وجود ندارد. [ ۲] در سال ۱۹۶۸ میلادی، آن بوتیمر[ یادداشت ۱] خاطرنشان کرد که «به استثنای برخی استثناهای قابل توجه، ( . . . ) جغرافیای اجتماعی را می توان حوزه ای در نظر گرفت که توسط تعدادی از دانش پژوهان ایجاد و پرورش یافته است تا یک سنت آکادمیک که در مدارس خاص ایجاد شده باشد. »[ ۳] از آن زمان تا به حال و علی رغم برخی فراخوان ها و درخواست ها[ ۴] برای ایجاد نوعی هم گرایی با محوریت بحث ساختار و عاملیت، [ ۵] تنوع روش شناختی، نظری و موضوعی جغرافیای اجتماعی بیش از پیش گسترش یافته و به تعاریف متعددی از جغرافیای اجتماعی[ ۶] در محققان معاصر منجر شده است. [ ۷] با این حال، همان طور که بنو ورلن[ یادداشت ۲] بیان می کند، [ ۸] این برداشت های متفاوت چیزی نیست جز پاسخ های متفاوت به دو ( مجموعه ) سؤال یکسان، که به ساختار فضایی جامعه از یک سو، و به بیان فضایی فرآیندهای اجتماعی از سوی دیگر اشاره دارد. [ ۹] [ یادداشت ۳]
مفاهیم مختلف جغرافیای اجتماعی نیز با سایر زیر شاخه های جغرافیا و تا حدی جامعه شناسی همپوشانی داشته است. هنگامی که این واژه در طول دهه ۱۹۶۰ میلادی در سنت انگلیسی - آمریکایی ظهور کرد، اساساً به عنوان مترادفی برای جستجوی الگوها در توزیع گروه های اجتماعی به کار رفت، بنابراین جغرافیای اجتماعی ارتباط نزدیکی با جغرافیای شهری و جامعه شناسی شهری داشت. [ ۱۰] در دهه ۱۹۷۰ میلادی، تمرکز بحث در جغرافیای انسانی آمریکا بر فرآیندهای اقتصادی سیاسی بود ( اگرچه تعداد قابل توجهی از گزارشات[ ۱۱] برای دیدگاه پدیدارشناسانه در مورد جغرافیای اجتماعی وجود داشت ) ، [ ۱۲] در حالی که در دهه ۱۹۹۰ میلادی، تفکر جغرافیایی به شدت تحت تأثیر «چرخش فرهنگی» قرار گرفت. همان طور که نیل اسمیت[ یادداشت ۴] اشاره می کند، هر دو بار، این رویکردها «ادعای اقتدار بر اجتماع» را داشتند. [ ۱۳] در سنت آمریکایی، مفهوم جغرافیای فرهنگی تاریخچه بسیار برجسته تری نسبت به جغرافیای اجتماعی دارد و حوزه های تحقیقاتی را در بر می گیرد که در جای دیگر ممکن است به عنوان «اجتماعی» مفهوم سازی می شوند. [ ۱۴] در مقابل، در برخی از سنت های اروپای قاره ای، جغرافیای اجتماعی رویکردی به جغرافیای انسانی تلقی می شود و هنوز هم به جای یک رشته فرعی، [ ۱۵] یا حتی به طور کلی با جغرافیای انسانی یکسان است. [ ۱۶]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمفاهیم مختلف جغرافیای اجتماعی نیز با سایر زیر شاخه های جغرافیا و تا حدی جامعه شناسی همپوشانی داشته است. هنگامی که این واژه در طول دهه ۱۹۶۰ میلادی در سنت انگلیسی - آمریکایی ظهور کرد، اساساً به عنوان مترادفی برای جستجوی الگوها در توزیع گروه های اجتماعی به کار رفت، بنابراین جغرافیای اجتماعی ارتباط نزدیکی با جغرافیای شهری و جامعه شناسی شهری داشت. [ ۱۰] در دهه ۱۹۷۰ میلادی، تمرکز بحث در جغرافیای انسانی آمریکا بر فرآیندهای اقتصادی سیاسی بود ( اگرچه تعداد قابل توجهی از گزارشات[ ۱۱] برای دیدگاه پدیدارشناسانه در مورد جغرافیای اجتماعی وجود داشت ) ، [ ۱۲] در حالی که در دهه ۱۹۹۰ میلادی، تفکر جغرافیایی به شدت تحت تأثیر «چرخش فرهنگی» قرار گرفت. همان طور که نیل اسمیت[ یادداشت ۴] اشاره می کند، هر دو بار، این رویکردها «ادعای اقتدار بر اجتماع» را داشتند. [ ۱۳] در سنت آمریکایی، مفهوم جغرافیای فرهنگی تاریخچه بسیار برجسته تری نسبت به جغرافیای اجتماعی دارد و حوزه های تحقیقاتی را در بر می گیرد که در جای دیگر ممکن است به عنوان «اجتماعی» مفهوم سازی می شوند. [ ۱۴] در مقابل، در برخی از سنت های اروپای قاره ای، جغرافیای اجتماعی رویکردی به جغرافیای انسانی تلقی می شود و هنوز هم به جای یک رشته فرعی، [ ۱۵] یا حتی به طور کلی با جغرافیای انسانی یکسان است. [ ۱۶]
wiki: جغرافیای اجتماعی