جعفر شوشتری
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] شیخ جعفر شوشتری در سال ۱۲۳۰ ه.ق در شهر شوشتر متولد شد. این تاریخ، از نوشته میرزا محمد همدانی بر می آید که قدیمی ترین شرح حال او را به نام (غنیمة السفر) نوشته است وی در این کتاب، که در ۱۳۰۳ ه.ق نوشته عمر آن مرحوم را هفتاد و سه سال بیان می کند.
شیخ، در اوان عمر برای تحصیل علم، همراه پدرش به نجف اشرف رفت. این سفر، در زمانی بود که شیخ مرتضی انصاری در رأس حوزه علمیه نجف اشرف بود. در سال ۱۲۵۵ ه.ق به شوشتر بازگشت، رساله عملیه منهج الرشاد را نوشت، و حسینیه ای در شوشتر بنا کرد.
اساتید
اساتید شیخ که در کتب رجال و تاریخ به آنها اشاره شده عبارت است.
۱. شیخ اسماعیل کاظم ی، فرزند صاحب مقابیس.
۲. شیخ محمد حسن صاحب جواهر.
۳. شیخ مرتضی انصاری.
۴. شیخ علی بن جعفر کاشف الغطا.
۵. شیخ حسن بن جعفر کاشف الغطا، صاحب انوار الفقاهه.
۶. شیخ راضی نجفی.
۷. شیخ محمد حسین صاحب فصول.
شاگردان
فقها ی بسیاری از محضر با برکت شیخ کسب فیض نموده اند که برای تبرک و تیمن اسم چند نفر از آنان را ذکر می کنیم.
۱. میرزا محمد همدانی.
۲. مرحوم سید عبدالصمد جزایری.
۳. آقا میرزا ابراهیم.
۴. آخوند ملا احمد نراقی.
۵. مرحوم شیخ علی بن رضا کاشف الغطا.
تألیفات
...
شیخ، در اوان عمر برای تحصیل علم، همراه پدرش به نجف اشرف رفت. این سفر، در زمانی بود که شیخ مرتضی انصاری در رأس حوزه علمیه نجف اشرف بود. در سال ۱۲۵۵ ه.ق به شوشتر بازگشت، رساله عملیه منهج الرشاد را نوشت، و حسینیه ای در شوشتر بنا کرد.
اساتید
اساتید شیخ که در کتب رجال و تاریخ به آنها اشاره شده عبارت است.
۱. شیخ اسماعیل کاظم ی، فرزند صاحب مقابیس.
۲. شیخ محمد حسن صاحب جواهر.
۳. شیخ مرتضی انصاری.
۴. شیخ علی بن جعفر کاشف الغطا.
۵. شیخ حسن بن جعفر کاشف الغطا، صاحب انوار الفقاهه.
۶. شیخ راضی نجفی.
۷. شیخ محمد حسین صاحب فصول.
شاگردان
فقها ی بسیاری از محضر با برکت شیخ کسب فیض نموده اند که برای تبرک و تیمن اسم چند نفر از آنان را ذکر می کنیم.
۱. میرزا محمد همدانی.
۲. مرحوم سید عبدالصمد جزایری.
۳. آقا میرزا ابراهیم.
۴. آخوند ملا احمد نراقی.
۵. مرحوم شیخ علی بن رضا کاشف الغطا.
تألیفات
...
wikifeqh: آیة_اللّه_شیخ_جعفر_شوشتری
[ویکی شیعه] شیخ جعفر شوشتری از مجتهدان و منبریان مشهور قرن ۱۳ و ۱۴ قمری در ایران و نویسنده کتاب الخصائص الحسینیه.
شیخ جعفر در سال ۱۲۳۰ قمری در شهر شوشتر به دنیا آمد. پس از خواندن مقدمات و ادبیات در زادگاهش به همراه پدرش به شهرهای نجف و کربلا مهاجرت کرد و پس از خواندن دروس حوزوی نزد اساتید آن زمان، از جمله صاحب فصول و شریف العلمای مازندرانی، در سال ۱۲۵۵ق به شوشتر بازگشت و مدتی را در آن شهر باقی ماند. پس از آن مجددا به نجف بازگشت و از درس شیخ انصاری استفاده کرد و به درجه اجتهاد رسید. پس از مدتی به شوشتر بازگشت و تا آخر عمر در آن دیار مقیم بود.
شیخ جعفر مسافرتی به تهران داشت و با علمای آن شهر مانند ملاعلی کنی و همچنین با ناصرالدین شاه قاجار دیدار کرد. پس از آن به مشهد رفت و از آنجا به سمت نجف رهسپار شد. وی در ۲۸ صفر سال ۱۳۰۳ق در نزدیکی کرمانشاه درگذشت، پیکرش را در نجف به خاک سپردند.
شیخ جعفر در سال ۱۲۳۰ قمری در شهر شوشتر به دنیا آمد. پس از خواندن مقدمات و ادبیات در زادگاهش به همراه پدرش به شهرهای نجف و کربلا مهاجرت کرد و پس از خواندن دروس حوزوی نزد اساتید آن زمان، از جمله صاحب فصول و شریف العلمای مازندرانی، در سال ۱۲۵۵ق به شوشتر بازگشت و مدتی را در آن شهر باقی ماند. پس از آن مجددا به نجف بازگشت و از درس شیخ انصاری استفاده کرد و به درجه اجتهاد رسید. پس از مدتی به شوشتر بازگشت و تا آخر عمر در آن دیار مقیم بود.
شیخ جعفر مسافرتی به تهران داشت و با علمای آن شهر مانند ملاعلی کنی و همچنین با ناصرالدین شاه قاجار دیدار کرد. پس از آن به مشهد رفت و از آنجا به سمت نجف رهسپار شد. وی در ۲۸ صفر سال ۱۳۰۳ق در نزدیکی کرمانشاه درگذشت، پیکرش را در نجف به خاک سپردند.
wikishia: جعفر_شوشتری
پیشنهاد کاربران
شیخ جعفر بن حسین بن علی شوشتری ( ۱۲۲۰ ( قمری ) - ۲۸ صفر ۱۳۰۳ ) یکی از فقهای مشهور شیعه از شهر شوشتر بود.
او در سال ۱۲۲۰ ( قمری ) در شهر شوشتر متولد شد. نسب پدری او به عالم شیعه علی بن حسین نجار می رسد. پدر او مدتی در شهر کاظمین عراق سکونت داشت و او نیز مدتی به همراه پدر در این شهر ساکن بود. شیخ جعفر در اوایل هم مباحثهٔ علامه شیخ محمدآل یاسین بود، که در محضر شیخ عبدالنبی کاظمی و شیخ اسماعیل بن اسدالله کاظمی شاگردی نمود. او در ایام طاعون به شوشتر مراجعت کرد و پس از چندی به کربلا بازگشت و مدتی از تدریس شیخ محمدحسین اصفهانی، صاحب «فصول» و شریف العلماء استفاده کرد. سپس برای تحصیل علم به همراه پدرش به نجف رفت و این در زمانی بود که شیخ انصاری در رأس حوزه علمیه نجف بود. در سال ۱۲۵۵ به شوشتر بازگشت. رساله علمیه منهج الرشاد را نوشت و حسینیه ای در شوشتر بنا کرد. در سال ۱۲۸۷ مقبره دانیال نبی در شهر شوش به دستور شیخ جعفر شوشتری و به دست ملا حسن معمار ترمیم شد. مجدداً در سال ۱۲۹۱ قمری با خانواده اش به کربلا بازگشت و در سال ۱۳۰۲ یک سفر تاریخی به ایران داشت که از مسیر نجف، کربلا، بغداد به قصد زیارت علی بن موسی الرضا حرکت کرد و در حالی که سیزده روز از ماه رمضان باقی مانده بود به شهر ری در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم وارد شد، پس از ورود به آنجا عده ای از علمای بزرگ تهران و امنای ناصرالدین شاه قاجار و سایر طبقات مردم به دیدار او رفتند و درخواست کردند که به تهران بیایند، او هم قبول کرد و به تهران آمد و در تهران در مسجد مروی به اقامه نماز جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت.
... [مشاهده متن کامل]
شیخ جعفر یک خطیب توانا با بیانی رسا و بلیغ بود. موعظه ها و سخنان او آنچنان به او شهرت داده بود که فقاهت او را تحت الشعاع قرار داده بود. پس از مدتی چون مسجد مروی گنجایش جمعیت زیاد را نداشت ایشان به پیشنهاد شاه، به مسجد سپهسالار اقامه نماز و خطابه می کردند، به گفته یکی از شاگردان او، چهل هزار نفر در این جماعت شرکت می کردند. گفته می شود که ناصرالدین شاه غالباً با لباس مبدل در جلسات او حاضر می شد تا به خطبه های او گوش دهد. او در اوایل ماه شوال همان سال به طرف خراسان رفت در آنجا مریض شد، با این حال در نماز جماعت شرکت می کرد و مردم را موعظه می نمود، اثر موعظه های او به نحوی بود که علما و مجتهدین و مستمعین معمولاً مانند مجلس روضه، گریه و ناله می کردند. اقامت او در خراسان یک ماه هم کمتر شد، دوباره به تهران برگشت. از همان دهه اول و چند روز از دهه دوم محرم آن سال در تهران منبر رفت. در این ایام صدر اعظم و بسیاری از مردم به دیدار او رفتند. روزی هم ناصرالدین شاه به دیدار او رفت و به او پیشنهاد کرد که در تهران بمانند اما شیخ گفت که دوست دارم این مشت استخوان در جوار حضرت ابوتراب، به تیره تراب سپرده شود. سه فرزند پسر او بنام های ابراهیم، اسماعیل و محمدعلی بودند.
او در سال ۱۲۲۰ ( قمری ) در شهر شوشتر متولد شد. نسب پدری او به عالم شیعه علی بن حسین نجار می رسد. پدر او مدتی در شهر کاظمین عراق سکونت داشت و او نیز مدتی به همراه پدر در این شهر ساکن بود. شیخ جعفر در اوایل هم مباحثهٔ علامه شیخ محمدآل یاسین بود، که در محضر شیخ عبدالنبی کاظمی و شیخ اسماعیل بن اسدالله کاظمی شاگردی نمود. او در ایام طاعون به شوشتر مراجعت کرد و پس از چندی به کربلا بازگشت و مدتی از تدریس شیخ محمدحسین اصفهانی، صاحب «فصول» و شریف العلماء استفاده کرد. سپس برای تحصیل علم به همراه پدرش به نجف رفت و این در زمانی بود که شیخ انصاری در رأس حوزه علمیه نجف بود. در سال ۱۲۵۵ به شوشتر بازگشت. رساله علمیه منهج الرشاد را نوشت و حسینیه ای در شوشتر بنا کرد. در سال ۱۲۸۷ مقبره دانیال نبی در شهر شوش به دستور شیخ جعفر شوشتری و به دست ملا حسن معمار ترمیم شد. مجدداً در سال ۱۲۹۱ قمری با خانواده اش به کربلا بازگشت و در سال ۱۳۰۲ یک سفر تاریخی به ایران داشت که از مسیر نجف، کربلا، بغداد به قصد زیارت علی بن موسی الرضا حرکت کرد و در حالی که سیزده روز از ماه رمضان باقی مانده بود به شهر ری در جوار مرقد حضرت عبدالعظیم وارد شد، پس از ورود به آنجا عده ای از علمای بزرگ تهران و امنای ناصرالدین شاه قاجار و سایر طبقات مردم به دیدار او رفتند و درخواست کردند که به تهران بیایند، او هم قبول کرد و به تهران آمد و در تهران در مسجد مروی به اقامه نماز جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت.
... [مشاهده متن کامل]
شیخ جعفر یک خطیب توانا با بیانی رسا و بلیغ بود. موعظه ها و سخنان او آنچنان به او شهرت داده بود که فقاهت او را تحت الشعاع قرار داده بود. پس از مدتی چون مسجد مروی گنجایش جمعیت زیاد را نداشت ایشان به پیشنهاد شاه، به مسجد سپهسالار اقامه نماز و خطابه می کردند، به گفته یکی از شاگردان او، چهل هزار نفر در این جماعت شرکت می کردند. گفته می شود که ناصرالدین شاه غالباً با لباس مبدل در جلسات او حاضر می شد تا به خطبه های او گوش دهد. او در اوایل ماه شوال همان سال به طرف خراسان رفت در آنجا مریض شد، با این حال در نماز جماعت شرکت می کرد و مردم را موعظه می نمود، اثر موعظه های او به نحوی بود که علما و مجتهدین و مستمعین معمولاً مانند مجلس روضه، گریه و ناله می کردند. اقامت او در خراسان یک ماه هم کمتر شد، دوباره به تهران برگشت. از همان دهه اول و چند روز از دهه دوم محرم آن سال در تهران منبر رفت. در این ایام صدر اعظم و بسیاری از مردم به دیدار او رفتند. روزی هم ناصرالدین شاه به دیدار او رفت و به او پیشنهاد کرد که در تهران بمانند اما شیخ گفت که دوست دارم این مشت استخوان در جوار حضرت ابوتراب، به تیره تراب سپرده شود. سه فرزند پسر او بنام های ابراهیم، اسماعیل و محمدعلی بودند.