جرعه افشانی

پیشنهاد کاربران

جرعه افشانی
اگر شراب خوری، جرعه ای فشان بر خاک
از دوران بسیار قدیم �عهد باستان� مـردم رسم داشتند پیش از مراسم قربانی، عبادت، یا یادآوری مردگان خود و یا به احترام خدایان، شراب، شیر، روغن، عسل، آب به روی معبدها و مجسمه های مورد پرستش خود بریزند و به آن جرعه افشانی می گفتند.
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا ً قرن ها پیش از میلاد مسیح �قوم یهود� هنگام عبادت �یهوه� و حتی هنگام زیارت مزار مرده گان خود جرعه افشانی می کردند.
آشوری ها بر مقابر پـدران و اجداد خویش و نیز هندوهابرای تطهیر بت های خود رسم جرعه افشانی داشتند.
اعراب خون قربانی را بر بت ها و مقابر اجداد خود می ریختند.
فینیقی ها به جای خون از �شیر� و بعدها از شراب ـ که آن را �خون انگور� می دانستند، استفاده می کردند.
در نمایشنامه ای از �ایسو خوس� شاعر یونانی به نام �پارس ها�، خنیاگران به مادر خشایارشاه سفارش می کنند که به یاد ارواح مرده گان بر خاک �جرعه افشانی� کند.
سقراط هم هنگامی که در زندان �جام شوکران� را به دستش می دهند، از زندانبان اجازه می خواهد تا قبل از نوشیدن برای یکی از خدایان از آن جام جرعه افشانی کند و پس از کسب اجازه، جام را کج می کند و چند قطره ی آن را بر خاک می ریزد.
رسم �جرعه افشانی� از آغاز جنبه ی مذهبی داشته و در رده ی باورمندی های اقوام و ملل مختلف بوده است و اگر چه در آغاز از مشروبات و مایعات مختلف استفاده می شده، اما به تـدریج منحصر به �شراب� گشته و آنان که شراب را حرام می دانستند، از �گلاب� استفاده می کردند.
زنده یاد دکتر معین بر این باور است که رسم � جرعه افشانی� از فرهنگ یونانی وارد فرهنگ ایرانی شده
باید تـوجه داشت که یـونـانـیـان درخت انگور ( رز، تاک، مـو ) را درختی آسمانی می دانستند که به زمین آمده و در زمین ریشه دوانده و مـیـوه دار شده تا لطیف ترین شیره ی جان خود ( شـراب ) را به خاک نشینان بـدهد. از این رو خاکیان نیز باید به هنگام نوشیدن شراب جرعه ای بر خاک بریزند تـا این هدیه نصیب خاک هم بشود.
رسم زیبای جرعه افشانی در ادبیات و شعر نیز وارد شده که به چندی از این اشاره ها میهمان می شویم :
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی
بخواه جـام و گــلابی بــه خــــاک آدم ریـز
حافظ
از جرعه ی تو خاک زمین درّ و لعل یافت
بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم
حافظ
اگر شراب خوری ، جرعه ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر، چه باک؟
حافظ
یک قدح می نـوش کن بر یـاد من
گرهمی خواهی که بــدهی داد من
یا بـه یـاد ایـن فـتـاده یْ خـــــاک بـیـز،
چون که خوردی جرعه ای بر خاک ریـز
مولانا جلال الدین، مثنوی کبیر، داستان طوطی و بازرگان
ناجوانمردی بسیار بـود ، چون نـبـود،
خاک را از قـدح مرد جوانـمرد نصیب
منوچهری
و این بیت از �وعوای دمشقی:
شَربـْنـٰـا وَ اَهرقـنٰـا عَـلـَی الارضِ جـُرعة
وَ لـِـلارضِ مِـن کـَأسِ الـْکـَرامَــــــةِ نـَصیبٌ
ترجمه ی بیت: شراب نوشیدیم و جرعه ای بر خاک ریختیم زیرا که خاک هم از جام کرامت سهم و بهره ای دارد.
پیرایه یغمایی

جرعه افشانی

بپرس