جرجیر

لغت نامه دهخدا

جرجیر. [ ج ِ ] ( ع اِ ) تره تیزک. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( شرح قاموس ) ( منتهی الارب ). جِرجِر. ( شرح قاموس ) ( منتهی الارب ). گیاهی است. ( از اقرب الموارد ). گیاه معروفی است از شاخه چلیپاییان که بطور طبیعی میروید و در طب بکارمیرود و همچنین مطبوخ آن خورده میشود و در جبل عامل آنرا قرة و قرة العین گویند. جَرجَر و جِرجِر نیز گویند. ( از متن اللغة ). مؤلف بحر الجواهر آرد: بعضی گویند انداوست در میان تخم کان حاصل میشود و بعضی گویند که سپندان سفید است وبعضی گویند تر تیزک است و صاحب اختیارات گفته که حب الرشاد را گویند، بپارسی تخم سپندان و ترتیزک گویندو در آخر گفته بدل وی خردل و تخم ترتیزک یا تخم جرجیر است و از اینجا معلوم میشود آنکه بعضی گفته اند که جرجیر ترتیزک است غلط است و بدل وی تودری است یا تخم گندنا. ( بحر الجواهر ). مؤلف برهان در ذیل انداو آرد: تره تیزک باشد و آن سبزیی است خوردنی و آن را اهل سیستان تره میوه و عربان جرجیر خوانند و بعضی گویندجرجیر صحرایی است که ایهقان باشد. ( برهان قاطع ). معرب گیگر. ( یادداشت مؤلف ). حکیم مؤمن آرد: به فارسی تره تیزک نامند و برّی او ایهقان است و دو قسم میباشد یکی ساقدار و برگش از برگ ترب ریزه تر و گلش زرد و بسیار تند و او را خردل بری گویند و یکی بی ساق و برگ او نرم و کم حدت و گلش سرخ و بستانی و او سه قسم میباشد یکی شبیه به ترب و ساقدار و برگش با خشونت و درمازندران شاهتره و کوله تره و در تنکابن خاصه تره نامند و تخم او سفید و حرف بابلی عبارت از اوست و قسمتی را رشاد و به فارسی تره تیزک شاهی گویند برگش بزرگ وگلش سرخ و تخمش مایل بسرخی و طولانی و قسم دیگر ریزه برگ و تخمش ریزه تر ازحب الرشاد است و مراد از مطلق او قسم اخیر است. بری او در سیم گرم و در آخر دویم خشک و بستانی او در دویم گرم و در اول خشک است. قدر شربت از بستانی تا پنج درهم و از بری او تاسه درهم و بدلش مثل آن تودری است یا تخم زردک یا تخم پیاز و هرگاه درخت انار ترش را با آب تره تیزک سقایت کنند انار شیرین گردد. ( از تحفه حکیم مؤمن ). و رجوع به اختیارات بدیعی و فهرست مخزن الادویه و ترجمه صیدنه و تذکره داود ضریر انطاکی شود. || نخود و باقلا. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). جِرجِر. ( منتهی الارب ). || شتر بسیارآواز. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). جِرجِر. ( منتهی الارب ). رجوع به جرجر شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( اسم ) شاهی آبی
ملک افریقیه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جرجیر نام نوعی گیاه خوراکی می باشد و از آن به مناسبت در باب اطعمه و اشربه نام برده اند.
به معنای تره تیزک (شاهی) می باشد.
بیان لفظ جرجیر
جرجیر گیاهی خوراکی است که طعمی تند و طبعی گرم دارد .
احکام در بحث جرجیر
در روایاتی چند از خوردن جرجیر، بویژه در شب نهی، و از آن به سبزی بنی امیه یاد شده است. از این رو، خوردن آن مکروه شمرده شده است.


پیشنهاد کاربران

بپرس