جدوی

لغت نامه دهخدا

جدوی. [ ج َدْ وا ] ( ع اِ ) باران عام. || باران بسیار و بیحد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || عطا. دهش. ( منتهی الارب ). بخشش. ( آنندراج ). عَطیَّه. جَدا. ( منتهی الارب ). || فائده. ( آنندراج ). نفع. سود. ثمره. هده. حاصل. بهره. نتیجه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

۳( اسم ) ۱- بخشش عطا. ۲- سود.- باران عام باران بسیار و بیحد.

فرهنگ معین

(جَ دْ وا ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - بخشش و عطا. ۲ - فایده ، سود. ۳ - پیشکش ، هدیه .

پیشنهاد کاربران

بپرس