جانور

/jAnevar/

مترادف جانور: جاندار، حیوان، دابه، دد، سبع، وحش، جاندار

متضاد جانور: آدمی، انسان

معنی انگلیسی:
animal, beast, zoo-, monster, vermin

لغت نامه دهخدا

جانور. [ ن َ / ن ِ / ن ْ وَ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) مرکب از جان + پسوند اتصاف ور. در پهلوی جانور حیوان زنده. حیوان جانور گویا. حیوان ناطق. ( دانشنامه ص 5 س 5 ) ( حاشیه برهان چ معین ). مطلق حیوان. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). زنده. حی. حیوان. ( ناظم الاطباء ). صاحب جان. دارای جان. باجان. جان آور. ( شرفنامه منیری ). جاناور. ذوحیات :
پس اهریمن بدکنش رای کرد
به دل کشتن جانور جای کرد
ز هرگونه از مرغ و از چارپای
خورش کرد و آورد یک یک بجای.
فردوسی.
نزایدبجز مرگ را جانور
اگر مزد خواهی غم من مخور.
فردوسی.
بدان دژ یکی جانور درنماند
بدان بوم وبر خار و خاور نماند.
فردوسی.
هر که با شمشیر تیز او بجنگ اندر شود
جانور بیرون نیاید گر هزارش جان شود.
عنصری.
سنگ و سیم ار نه جانور باشند
چون تو سنگین دلی و سیمین بر.
عنصری ( دیوان ص 71 ).
بهیچگاه نیارم بخانه کرد مقام
از آنکه خانه پر از اسپغول جانور است.
بهرامی.
تن نالانش از شادی دگر شد
تو گفتی مرده بود و جانور شد.
( ویس و رامین ).
بباغ اندر ندیدند ایچ جانور
مگر بر شاخ مرغان نواگر.
( ویس و رامین ).
یکی جانور کوه پر جنگ و جوش
که هر کش بدیدی برفتی ز هوش.
( گرشاسب نامه ).
همی تا خورد جانور بیشتر
نه او سیرگردد نه کم جانور.
( گرشاسب نامه ).
بسان کهی جانور تیزپوی
چو کوهی خروشنده و رزمجوی.
( گرشاسب نامه ).
زمین است هر جانور را پناه
تن زنده و مرده را جایگاه.
اسدی.
از چه میترسد بشب هر جانور
از بداین دهر پرمکر و محن.
ناصرخسرو.
بهترین جانور همه مردم
بهترین مردمان امام زمان.
ناصرخسرو.
جانور گردد همی از راستی
چون درآمیزد طبایع به اعتدال.
ناصرخسرو.
نیستم فرزند او زیرا که من زو بهترم
جانور فرزند ناید هرگز از بیجان پدر.
ناصرخسرو.
ناجانور بدیع یکی شخص پرهنر
گه خامش است و گاهی گویا چو جانور.
مسعودسعد.
آنرا که جانور بود از قوتی
چاره نباشد ایدون پندارم.
مسعودسعد.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

جاندار، ذیروح، موجودزنده که قادربرحرکت ارادی، باشد، بیشتردرباره حیوان اطلاق میشود
( صفت اسم ) ۱- جان دار ذوحیات . ۲- حیوان . جمع جانوران .

فرهنگ معین

(نِ وَ ) (اِص . ) ۱ - زنده ، جاندار. ۲ - حیوان . ، جک و ~ جانوران گوناگون به ویژه حشرات موذی .

فرهنگ عمید

۱. موجود زنده که قادر بر حرکت ارادی باشد، جاندار، ذی روح: جانور از نطفه می کند، شکر از نِی / برگِ تر از چوبِ خشک و چشمه ز خارا (سعدی۲: ۳۰۳ ).
۲. کِرم روده.
۳. حشره، به ویژه حشرۀ موذی و گزنده.
۴. حیوان: نمانَد جانور از وحش و طیر و ماهی و مور / که بر فلک نشد از بی مرادی افغانش (سعدی: ۱۱۳ ).
۵. [مجاز] شخص ستمگر، بی ادب، موذی، یا بدجنس.
۶. [قدیمی، مجاز] انسان: گفتم که جانور ز جهان خود نهایت است / گفتا پیمبر است نهایت ز جانور (ناصرخسرو۱: ۲۷۲ ).
* جانور گویا: [مجاز] حیوان ناطق، انسان، آدمی.
* جانور دوپا: [مجاز] حیوان ناطق، انسان، آدمی.

گویش مازنی

/jaanever/ جانور – جانوران گوشت خوار و گربه سانان چون شیر و پلنگ - درنده

واژه نامه بختیاریکا

جُهما

دانشنامه عمومی

جانور (فیلم ۱۹۶۵). جانور یا حیوان ( به هندی: Janwar ) فیلمی هندی محصول سال ۱۹۶۵ و به کارگردانی باپی سونی است. در این فیلم بازیگرانی همچون شامی کاپور، راجشری، پریتویراج کاپور، رحمان، شیاما و آچالا ساچدف ایفای نقش کرده اند.
عکس جانور (فیلم ۱۹۶۵)

جانور (فیلم ۱۹۹۹). جانور ( انگلیسی: Jaanwar ) فیلمی در ژانر درام است که در سال ۱۹۹۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به آکشی کومار، کاریسما کاپور، موهنیش باهل و شیلپا شتی اشاره کرد.
عکس جانور (فیلم ۱۹۹۹)

جانور (فیلم ۲۰۱۴). جانور ( انگلیسی: Animal ) فیلمی در ژانر ترسناک است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
آمائوری نولاسکو
الیزابت گیلیس
جرمی سومپتر
جوی لورن آدامز
کیکه پلامر
• پارکر یونگ
عکس جانور (فیلم ۲۰۱۴)

جانور (فیلم هندی ۲۰۲۲). جانور ( انگلیسی: Beast ) فیلم کمدی اکشن هندی تامیل - زبان، محصول سال ۲۰۲۲ است که نویسندگی و کارگردانی آن را نلسون دیلیپ کومار انجام داده است. بازیگران اصلی فیلم ویجای، پوجا هگده و سلواراگاوان ( Selvaraghavan ) هستند.
فیلمبرداری اصلی در ماه آوریل ۲۰۲۱ شروع شد و با فیلمبرداری در مناطقی از چنای، دهلی و گرجستان در ماه دسامبر خاتمه یافت. فیلم در روز ۱۳ آوریل ۲۰۲۲، اکران شد که نقدهای مختلف منتقدان را در پی داشت. [ ۳] علیرغم نقدهایی که بر آن انجام گرفت، فیلم با فروشی بالغ بر ۲۱۷–۳۰۰ کرور روپیه در سراسر جهان، [ ب] یک فیلم موفق تجاری شناخته شد و به یکی از پرفروش ترین فیلم های تامیل در تمام دوران تبدیل گشت. [ ۸]
↑ While Moneycontrol reported that Beast was made on a budget of ₹130 crore, [ ۲] ایندیا تودی stated that the film cost its makers ₹150 crore to produce. [ ۳] ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ According to Moneycontrol, Beast grossed ₹217 crore worldwide. [ ۲] India Today reported that the film earned ₹227 crore in its lifetime. [ ۳] Pinkvilla stated that the film made ₹236. 90 crore. [ ۴] The Indian Express reported that the film grossed ₹240 crore worldwide. [ ۵] The Times of India published that the film grossed ₹250 crore. [ ۶] In stark contrast, Puthiya Thalaimurai stated that Beast grossed ₹300 crore worldwide. [ ۷]
عکس جانور (فیلم هندی ۲۰۲۲)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

جانور (animal)
هر عضو از سلسله جانوران و یکی از گروه های اصلی موجودات زنده. به علم مطالعه و بررسی آن جانورشناسی می گویند. جانوران همه پریاخته ای۱ و دگرخوار یا هتروتروف۲ اند. انرژی خود را از موادی آلی به دست می آورند که سایر موجودات تولید کرده اند. یاخته های یوکاریوت۳ دارند و بر خلاف گیاهان که دیوارۀ یاخته ای ضخیم دارند، یاخته با یک غشای یاخته ای نازک احاطه شده است. اغلب جانوران حداقل در قسمتی از چرخۀ زندگی شان قادر به حرکت اند. در گذشته، متداول بود که پیش زیان۴ تک یاخته۵ را جزو جانوران قرار می دادند، اما امروزه آن ها را به همراه گیاهان تک یاخته ای جزو آغازیان۶ طبقه بندی می کنند. بنابراین، همۀ جانوران پریاخته اند. سن قدیمی ترین جانوران خشکی شناسایی شده به ۴۴۰ میلیون سال قبل برمی گردد. بقایای قدیمی ترین جانوران در ماسه سنگی نزدیک لادلو۷، واقع در شراپشر۸ بریتانیا، یافت شد (۱۹۹۰) و شامل قطعات دو صدپا۹ به طول چند سانتی متر و یک عنکبوت ابتدایی با طولی حدود یک میلی متر بود.تغذیه. جانوران را می توان ازنظر تغذیه۱۰ به سه نوع تقسیم کرد. گیاه خواران۱۱ که گیاه و محصولات گیاهی می خورند، گوشت خواران۱۲ که جانوران دیگر را می خورند، و همه چیز خواران۱۳ که هر دو نوع را می خورند. از آن جایی که تعداد کمی از جانوران قادر به هضم سلولزند، در لولۀ گوارش جانوران گیاه خوار باکتری و پیش زیان هم زیستی برای هضم سلولز وجود دارد و جانور دارای مکانیسم خُردکردن، نظیر دندان های پهن و بزرگی است که پروتوپلاسم گیاه را از یاخته های دارای دیواره سلولزی جدا می کند. گوشت خواران با اندام های حسی پیشرفته، عکس العمل های سریع، و سلاح هایی نظیر دندان های نیش تیز، و چنگال برای شکار و گوشت خواری سازگاری یافته اند. همه چیزخواران هرچه بیابند، و اغلب باقی ماندۀ شکار گوشت خواران، را می خورند. به سبب تنوع غذایی، تنوع دندان و لولۀ گوارش این نوع بیشتر از گیاه خواران و گوشت خواران است. بسیاری از جانوران برای زندگی انگلی سازش یافته اند، روی جانوران یا گیاهان دیگر زندگی می کنند، و صرفاً با جذب مایعات از میزبانشان زندگی می کنند. برخی از جانوران غذا را مستقیماً با یاخته های بدنشان جذب می کنند و بعضی دیگر دستگاه گوارشی دارند که غذا را در بافت های بدن آمادۀ جذب می کند.
حرکت. مکانیسم هایی که موجودات زنده با آن ها حرکت۱۴ می کنند، از پروتوپلاسم روان آمیب تا حرکات پیچیدۀ عضله و استخوان بال پرندۀ در حال پرواز، متفاوت است. حرکت کرم وار، خزیدن، شنا، و جریان داخلی مایعات اغلب با کمک اندامک های یاخته ای کوچکی (مژه۱۵) صورت می گیرد که ضربانی با الگوی منظم دارند. اغلب جانوران بافت های انقباض پذیری دارند که حرکت را تسهیل می کند. افزایش پیچیدگی در دستگاه عضلانی جانوران عالی و اسکلت سخت آن ها قابلیت انعطاف در حرکت را افزایش می دهد.
گردش مواد. عضلات برای انقباض به انرژی نیاز دارند و انرژی با شکست قند حاصل از هضم غذا، معمولاً بر اثر ترکیب قند با اکسیژن، به دست می آید (← تنفس). در جانوران پست (ساده)، قند و اکسیژن از طریق انتشار در بدن به بافت های منقبض شونده می روند. در جانوران عالی، این مواد با دستگاه گردش۱۶ خون و به وسیلۀ عمل تلمبه ای قلب به عضلات منتقل می شوند. در حشرات، اکسیژن از طریق لوله های ظریف پر از هوایی با نام تِراشه (نای)۱۷ منتقل می شود.
دفع. دستگاه گردش خون۱۸ مواد زاید را نیز از یاخته ها دور می کند. این مواد در کلیۀ جانوران عالی از خون جدا می شوند و با غذای هضم نشده دفع۱۹ می شوند. دستگاه های دفعی۲۰ جانوران آبزی نیز مسئول حفظ تعادل مناسب مایعات در این جانوران است. این امر مخصوصاً در موجودات آب های شیرین که با خاصیت اسمزی تمایل به جذب آب دارند، اهمیت دارد.
دستگاه عصبی. حرکت و رفتار جانوران را دستگاه عصبی۲۱ کنترل می کند. تکانه ها از مراکز کنترل، که اغلب به شکل مغز متمرکز شده اند، به ماهیچه ها و غدد گوناگون می روند. همچنان که جانوران تکامل یافته اند، مغزشان پیچیده تر و کنترل عصبی آن ها کامل تر شده است. رفتار۲۲ عکس العمل های ساده تا رفتارهای پیچیدۀ عالی، مثل یادگیری و رفتار هوشمندانه در نخستیان عالی، را دربرمی گیرد. در بسیاری از جانوران، الگوی رفتاری خاص بخش اصلی رفتار جفت یابی۲۳ را تشکیل می دهد.
رنگ و استتار. اغلب جانوران رنگی اند. غالباً رنگ حالتی دفاعی دارد و جانور را استتار۲۴ می کند یا آن را به شکل جانور دیگری که احتمالاً بدمزه یا سمی است درمی آورد. رنگ ممکن است برای ترساندن دشمنان یا رقبا باشد و نقش مهمی در تشخیص جفت دارد. برخی جانوران، نظیر آفتاب پرست، می توانند رنگشان را برای هم رنگ شدن با محیط، به کمک تغییر اندازۀ لکه های رنگی متفاوت در پوست تغییر دهند.multi-cellular heterotrophs eukaryotic protozoa single-cell protists Ludlow Shropshire Centipedes carnivores movement cilia trachea excretory system behaviour courtship

جدول کلمات

حیوان

مترادف ها

beast (اسم)
چهارپا، حیوان، جانور، عنتر

animal (اسم)
حیوان، جانوری، جانور

brute (اسم)
حیوان، جانور، مخلوق، ادم بیشعور و کودن یا شهوانی

creature (اسم)
جانور، موجود، افریده، مخلوق، سرشت

فارسی به عربی

حیوان , عنیف , مخلوق , وحش

پیشنهاد کاربران

جانور = جان ور
ور یعنی دارنده، صاحب
جانور= دارای جان
موجود زنده
معمولا به حیوانات وحشی جانور گفته میشود.
مثلا سخنور یعنی صاحب سخن
در پاسخ به کاربر محترم، پسوندهای "ور" و "وار" و "واره" با واژه های "بر" و "بار" و بُنواژه ی "بردن[باردن]" همگی از یک ریشه نیستند.
در مورد بر و بار این دو به معنای بالا و بلند است. ر ک توضیحات جامع بنده در قسمت بار
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین پسوند ور در واژه های جانور، دانشور، هنرور، سخنور، تاجور، سرور، بارور، پیشه ور، نامور، ، داور ( دادور ) ، پهناور و. . . همیشه صفت ساز نیست بعضا در قالب فرمول تشخیص صفت قرار نمی گیرد
در این فرمول مثلا برای تشخیص صفت زیبا در ترکیب موصوفی " گل زیبا" می گوییم ۱ - گل زیباتر ۲ - گل زیبا زیبا است در هر دو فرمول معنی دارد
ولی در مورد پیشه ور یا پیله ور نمی توانیم بگوئیم پیشه ور تر یا پیله ور تر
ور در این دو کلمه ارتباط با صفت ندارد بلکه قید است قید حالت یعنی کسی که کارو پیش مرتبط دارد پیش در هنر پیشه یعنی کسی که کارش هنر است
وار در واژه های استوار، امیدوار صفت ساز است ولی در کلمه خروار خر یعنی بزرگ و خروار یک مقیاس وضعی ماخوذ از خر ( بزرگ ) است ، ، پسوند وار در کلمه دشوار یعنی گونه دِِش در دِشوار و دِشمن و دِشنه و دژ یعنی سرسختی و دشوار یعنی سخت گونه ولی نمیتوانیم بگوییم امیدوار هم یعنی امید گونه
یک جاهایی مثل، امیدوار و استوار صفت ساز هست ولی

در زبان ترکی به گرگ میگن جنه وار ولی در قدیم به تمام موجودات زنده بغیر از انسان در زبان ترکی گفته میشد جنه وار ( canavar ) ، که ترکیب این واژه به این صورت است در ترکی مالکیت یا داشتن چیزی با کلمه ی ( وار
...
[مشاهده متن کامل]
) مشخص میشود مثلا بخواهیم بگیم شخصی پولدار هست میگیم پولی وار بخواهیم بگوییم چیزی جان دار است میگوییم ( جانی وار ) و کلمه ی جانور نیز از آن ساخته شده است به معنی موجود زنده . جانی وار بعدا به جنه وار و سپس در فارسی به صورت جانور استفاده شده است. ریشه زبان ترکی میباشد.

درود
در پاسخ به کاربر عطار
واژه ی جانور یک واژه ی نوساز و امروزی نیست که گرته برداشته از [ذات الحیات] تازی باشد.
واژه ی جانور خودش واژه ای کهن است که پیشینه در زبان پهلوی داشته و به ریخت جانَوَر آوایِش می شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

از نگاه چمی ( معنایی ) ، واژه های جانور و ذات الحیات یکسره همچم نیستند، ذات الحیات به چم جاندار است که از ریززیها ( میکروبها ) تا گیاهان و جانوران را دربرمی گیرد لیک جانور به یک جاندار پُریاخته ایِ دگرخوار گفته می شود.
هرآینه شیوه ی ساخت این دو واژه نیز همانند هم نیست، واژه ی جانور از نام پسوند ساخته شده از سویی واژه ی ذات الحیات از آمیختگی دو نام پدید آمده است.
جدای از این، در شهرآیینی کهن ایران، پارسی زبانان نیازی نداشتند که از زبان بیابانگردان واژه ای گرته برداری کنند، پارسی میانه یا پهلوی و نیز پارسیِ کنونی به آن اندازه پربار و توانمند بوده و هستند که نیازهای خود را درونسازی کنند.
واژه ی ذات ( =سرشت، گوهر ) گفته شده که از "زاد" پارسی گرفته شده.
زبان تازی برای واژه ی جان برابرواژه ی درستی ندارد گاهی آن را به حیات ( =زندگی ) برگردان می کند گاهی به روح ( =روان ) و گاهی به نفس ( =خود ) و واژه ی جداگانه ای برای آن نمی تواند در خودش بیابد.

درود
بازنمود و روشنگری درباره ی پسوند "وَر":
پسوندهای "ور" و "وار" و "واره" با واژه های "بر" و "بار" و بُنواژه ی "بردن[باردن]" همگی از یک ریشه و دارای دیرینگی در زبانهای اوستایی و پهلوی و از ریشه آریواروپایی [bhre] هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

پسوند ور در واژه های جانور، دانشور، هنرور، سخنور، تاجور، سرور، گنجور، بارور، مزدوَر، پیشه ور، نامور، شادوَر، داور ( دادور ) ، پهناور و. . . زابَنده ( زابساز، صفتساز ) است.
وار در واژه های استوار، امیدوار، خروار، شتروار، سوار ( اسوار، اسب بار ) ، پشتوار ( پشتواره ) ، دلوار، دشوار، هموار، بزرگوار، خانوار ( خانه وار ) ، سبزه وار، گوشواره، ماهواره، دستواره و. . .
زابنده ( صفت ساز ) است نیز به ریخت بار در واژه هایی مانند سبکبار، گرانبار، شتربار ( و اشتربار ) ، پیلبار، کوله بار، سربار، خشکبار، تره بار، زنگبار، رودبار و. . .
پسوند وار گاهی بندواژه ( قید ) ساز است در آمیزواژه هایی مانند دیوانه وار، پروانه وار، فرشته وار، آدم وار و. . .
در همگی این واژگان، پسوند به هرگونه ای که است، همانا چم و معنای بار و باردن را داراست.
برای نمونه: جانور - جان بر - جان بار = موجودی که بارِ جان دارد.
وَر و وار در جایگاه ریشه ی کارواژه ای ( واردن یا باردن ) :
در پروَر و پروار ( پروردن، پرورش ) ریشه ی کارواژه ای است همراه با پیشوند پر، هُزواردن و هزوارش ( پیشوند هز بنواژه ی واردن ) ، فراوردن، فراورش، فراورده ( پیشوند فرا وردن ) ، آوردن ( پیشوند آ که ناینده=منفی ساز است وردن ) : آوردن#بردن.
کارواژه ی وار در ترکی نیز به گمان بسیار از بار و وار و واردن در زبانهای ایرانی مانند پهلوی ریشه می گیرد که در زمانی نه چندان دور در آذربایگان روامند بوده و زبان نیاکان مردم آن سامان بود.

ترکی جاناوار گفته میشود که از جان وار ترکی به معنای داشتن و بودن چیزی درست شده هست. الف بعد جان با توجه به قانون هماهنگی اوایی زبان ترکی اضافه شده هست. کلمه ترکی هست. باید دقت شود تمامی کلماتی که از زبانهای
...
[مشاهده متن کامل]
دیگر وارد فارسی میشوند تغیر تلفظ پیدا میکنند تا با زبان مقصد هماهنگ شوند. لیکن جاناوار به جانور تبدیل شده هست. یعنی چیزی که جان دارد. وار به معنی بودن یکی از پسوندهای رایج زبان ترکی هست. مثل خانوار دقت کنید اینجا تغیر فرمت کلمه رو نداریم وگرنه باید میگفت خانور

جانِوَر - یادآوری از واژه میش:
در اوستا: اَنومایا ( anumaya )
اَنو: پیشوند منفی ساز
مایا: از ریشه مَشی ( mašya: مَرد، انسان )
معنی: نا انسان ( غیر انسان ) ، جانور، حیوان، چارپا، بهیمه!
پس واژه انگلیسی "animal" هم از این واژه وام گرفته است!
منابع• https://abadis.ir/fatofa/میش/
ر. ک جوان
جانور از جاناوار در زبان تورکی قشقایی گرفته شده استچ
واژه جانور
معادل ابجد 260
تعداد حروف 5
تلفظ jānevar
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: ĵānavar] ‹جاناور›
مختصات ( نِ وَ ) ( اِص . )
آواشناسی jAnevar
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه ی جانِور در بنیاد خود [جان آور / جاناور] بوده به چم باشنده ی جاندار و زنده، واژه ای ست که کاربرد در زبان پهلوی نیز داشته است.
واژگانی مانند دانشور، هنرور، سخنور و. . . یعنی کسی که آورنده و دارنده دانش، هنر یا سخن و. . . است.
جالب است که هم در زبان های هند و اروپایی، مانند فارسی، انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی، هم در زبان سامی مانند عربی، ریشه واژه جانور از زندگی و حیات گرفته شده است؛ به شرح زیر:
حیوان ( معادل عربی جانور ) از حی و حیات
animal از animar در زبان های هند و اروپایی
جان در فارسی
جانور = دارای جان
جان = گیان = زنده، هستی، حیات و حی در عربی
واژه های گیاه و جهان و کیهان و زندگی از این واژه گرفته شده
ور = پسوند دارنده
جانور
جانور = جان، ور
جان = جان
ور = در، دروازه
در دوران خورشید پرستی همه چیز را دروازه یک ( راز ) میدانستند به همانگونه برای زنده جانان ( جانور ) میگفتند که معنی ( راز جان ) میداد.
...
[مشاهده متن کامل]

خاور
مهور/محور
خورشید
مادر
پدر
برادر
این ( در ) از همان ( ور ) گرفته شده است.

جاندار، حیوان، دابه، دد، سبع، وحش
جانور: هر یک از افراد گروهی از موجودات زنده که برخلاف رستنی ها قادر به حرکت خود به خود هستند و در مقابل محرک های داخلی یا خارجی واکنش از خود نشان می دهند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس