جان بلاط

لغت نامه دهخدا

جانبلاط. [ جام ْ ب ُ ] ( اِخ ) لقب جنبلاط بود که یکی از خاندانهای دروزی لبنان و منتسب به جان بولاد کردی است. رجوع به جنبلاط شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جان بُلاط، ابوالنصرجان بلاط مِن یَشْبَک اشرفی ناصری، دولتمرد و سلطان مملوکی بُرجیة (چِراکَسة) مصر (حک: ۲ ذیحجة ۹۰۵ـ ۱۸ جمادی الا´خره ۹۰۶). نام او را به صورتهای جانْبُولاط و جان بولاد نیز آورده اند.
اصل این نام ترکیبی از دو واژه فارسی جان و پولاد است که در عربی به صورت «بولاد» نیز آمده است. با توجه به مرگ جان بلاط در ۹۰۶ در حدود چهل سالگی، تاریخ تولد او را می توان حدود ۸۶۶ تخمین زد. وی با خاندان جان بلاط کردی ـ دُروزی ارتباطی ندارد، زیرا در اصل چِرْکَسی بود. امیر یَشْبَک مِن مهدی چرکسی (متوفی ۸۸۵) او را خرید، از این رو وی به جان بلاط مِنْ یشبک شهرت یافت. واژة مِنْ، نسبت مملوکیتِ جان بلاط را به امیر یشبک می رساند و در صحت این که بعضی او را فرزند عبداللّه یا عبدالملک دانسته اند تردید وجود دارد. جان بلاط مدتی نزدِ امیر یشبک بود، سپس امیر یشبک او را با دیگر مملوکان به ملک اشرف قایِتْبای (حک: ۸۷۲ ـ۹۰۱) تقدیم کرد. در این مدت وی قرآن را حفظ کرد و حساب و تیراندازی آموخت. قایتبای که از خدمت جان بلاط راضی بود، پس از آن که وی دورة تعلیم نظامی را طی کرد، او را آزاد، و از محافظان خود کرد. جان بلاط سپس به مقام ممالیک جمداریه و خاصکی دوادار (دواتدار) رسید و در این مقام، بارها به عنوان امیرْحاجْ رَکَبِ اول، کاروان حجاج را سرپرستی کرد، چندی بعد ارتقا یافت و در ۸۹۳ کاروان بزرگ حج را با عنوان امیرْ رَکَبِالْمَحْمِل رهبری کرد. وی در صفر ۸۹۴ به رتبة امیرعَشَرة رسید و به نظارت خانقاه منصوب شد.
سفیر صلح
پس از سالها اختلاف بین عثمانی و مصر ، بایزید دوم سفیری نزد ممالیک مصر فرستاد و قایتبای نیز در رجب ۸۹۶ جان بلاط را به عنوان سفیر صلح با عثمانی بر گزید. جان بلاط باشکوه و هدایای بسیار به عثمانی رفت؛ و در ربیع الاول ۸۹۷ به دمشق بازگشت. حاصل این سفر امنیت و صلح برای مردم بود. وی در آن هنگام امیر طبلخانه و تاجرالممالیک بود. به سبب اهمیت تجارتِ مملوک برای دولت ممالیک، منصب تاجرالممالیک شأن او را ارتقا بخشید ؛ وی در رجب ۸۹۷ به رتبة مُقَدَّمِ اَلْف (امیر هزار سواره نظام مملوک) ترقی یافت و تا زمان مرگ قایتبای (۹۰۱) این سِمت را حفظ کرد. پس از جلوس محمدبن قایتبای ، ملقب به ناصر (حک: ۹۰۱ـ۹۰۴)، جان بلاط «دوادار کبیر» شد.
جان بلاط نایب حلب
در ۹۰۳ جان بلاط نایب (حاکم) حلب گردید. در ربیع الاول ۹۰۴ قانْصوهِ غوری به سلطنت مصر رسید و جان بلاط را نایب خود در شام (دمشق) کرد ولی به سبب عصیانِ برخی امیران، خواستار بازگشت او به مصر گردید و به جای وی، قَصْرَوَه را به حکومت شام منصوب کرد و قانصوه در شوال ۹۰۴ جان بلاط را اتابک عسکر و امیرکبیر سرزمین مصر کرد و بدین ترتیب وی تا عالی ترین مقام حکومتی پیش رفت.
شورش قصروه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس