جان افروز
فرهنگ اسم ها
معنی: فروزنده جان، تازه کننده جان، روشن کننده جان، ( به مجاز ) آسایش بخش روان، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از سرداران بهرام چوبین
برچسب ها: اسم، اسم با ج، اسم دختر، اسم پسر، اسم فارسی
لغت نامه دهخدا
بهشت جاودان آنروز بینم
که آن رخسار جان افروز بینم.
( ویس و رامین ).
که بگو ای امیر جان افروزکه شب تیره به بود یا روز.
سنایی.
ز آنکه اقبال خویش را دیدم با رخ دلگشای جان افروز.
انوری.
جان خاقانی فدای روی جان افروز تست گرچه خصم اوست جانان یار جانان جان تو.
خاقانی.
هنوز آن مهر بر درج رحم داشت که جان افروز گوهر گشت پیدا.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 27 ).
تا حسن جانفروز تو بینند عاشقان بردار یکدم از رخ خود این نقابها.
اسیری ( ازبهار عجم ).
جز لقای روی جان افروز دوست درد ما را نیست درمان ای طبیب.
اسیری لاهیجی ( از بهار عجم ).
رجوع بجان افروختن شود.فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
جانافروز : /jān afruz/ جانافروز ( به مجاز ) آسایش بخش روان. اسم جانافروز مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .