جامعه فراصنعتی ( به انگلیسی: Post - industrial society ) در جامعه شناسی، مرحله ای از توسعه جامعه است که در آن بخش خدمات ثروت بیشتری نسبت به بخش تولید اقتصاد تولید می کند.
این اصطلاح توسط آلن تورن ( زادهٔ ۳ اوت ۱۹۲۵ ) جامعه شناس فرانسوی وضع شد و ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم نظری جامعه شناختی مشابهی مانند پسافوردگرایی، جامعه اطلاعاتی، اقتصاد دانش بنیان، اقتصاد فراصنعتی، مدرنیته متاخر و جامعه شبکه ای دارد. همه آنها می توانند در رشته های اقتصاد یا علوم اجتماعی به عنوان یک پس زمینه نظری کلی در طراحی پژوهش استفاده شوند.
همان طور که از این اصطلاح استفاده شده است، چند موضوع رایج، از جمله موارد زیر شروع به پیدایش کرده اند:
• اقتصاد در حال گذار از تولید کالا به ارائه خدمات است.
• دانش به شکل ارزشمند سرمایه تبدیل می شود. سرمایه انسانی را ببینید.
• تولید ایده اصلی ترین راه رشد اقتصاد است.
• از طریق فرآیندهای جهانی سازی و اتوماسیون، ارزش و اهمیت برای اقتصاد کارگر یقه آبی، کار اتحادیه ای، از جمله کار یدی ( مانند کار در خط مونتاژ ) کاهش می یابد و کارگران حرفه ای ( مانند دانشمندان، متخصصان صنعت خلاق و متخصصان فناوری اطلاعات ) ارزش و اهمیت بیشتری پیدا می کنند.
• علوم و فناوری های رفتاری و اطلاعاتی توسعه و اجرا می شود. ( به عنوان مثال، اقتصاد رفتاری، معماری اطلاعات، سایبرنتیک، نظریه بازی و نظریه اطلاعات. )
دانیل بل این اصطلاح را از طریق اثر خود در سال ۱۹۷۴ پیدایش جامعه پساصنعتی رایج کرد. [ ۲] اگرچه برخی به بل اعتبار این اصطلاح را ابداع کرده اند، [ ۳] جامعه شناس فرانسوی آلن تورن در سال ۱۹۶۹ اولین اثر عمده در مورد جامعه فراصنعتی را منتشر کرد. این اصطلاح همچنین به طور گسترده توسط فیلسوف اجتماعی ایوان ایلیچ در رساله ۱۹۷۳ ابزارهایی برای دلپذیری استفاده شد و گهگاه در متون چپ در اواسط تا اواخر دهه ۱۹۶۰ ظاهر می شد. [ ۴]
این اصطلاح با تبدیل شدن به جریان اصلی رشد و تغییر کرده است. این اصطلاح اکنون توسط بازاریاب هایی مانند ست گودین استفاده می شود، [ ۵] دکترای سیاست عمومی مانند کیت بوکلمن، [ ۶] و جامعه شناسانی مانند نیل فلیگشتاین و اوفر شارون. [ ۷] بیل کلینتون، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، حتی از این اصطلاح برای توصیف رشد چین در میزگردی در شانگهای در سال ۱۹۹۸ استفاده کرد. [ ۸]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین اصطلاح توسط آلن تورن ( زادهٔ ۳ اوت ۱۹۲۵ ) جامعه شناس فرانسوی وضع شد و ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم نظری جامعه شناختی مشابهی مانند پسافوردگرایی، جامعه اطلاعاتی، اقتصاد دانش بنیان، اقتصاد فراصنعتی، مدرنیته متاخر و جامعه شبکه ای دارد. همه آنها می توانند در رشته های اقتصاد یا علوم اجتماعی به عنوان یک پس زمینه نظری کلی در طراحی پژوهش استفاده شوند.
همان طور که از این اصطلاح استفاده شده است، چند موضوع رایج، از جمله موارد زیر شروع به پیدایش کرده اند:
• اقتصاد در حال گذار از تولید کالا به ارائه خدمات است.
• دانش به شکل ارزشمند سرمایه تبدیل می شود. سرمایه انسانی را ببینید.
• تولید ایده اصلی ترین راه رشد اقتصاد است.
• از طریق فرآیندهای جهانی سازی و اتوماسیون، ارزش و اهمیت برای اقتصاد کارگر یقه آبی، کار اتحادیه ای، از جمله کار یدی ( مانند کار در خط مونتاژ ) کاهش می یابد و کارگران حرفه ای ( مانند دانشمندان، متخصصان صنعت خلاق و متخصصان فناوری اطلاعات ) ارزش و اهمیت بیشتری پیدا می کنند.
• علوم و فناوری های رفتاری و اطلاعاتی توسعه و اجرا می شود. ( به عنوان مثال، اقتصاد رفتاری، معماری اطلاعات، سایبرنتیک، نظریه بازی و نظریه اطلاعات. )
دانیل بل این اصطلاح را از طریق اثر خود در سال ۱۹۷۴ پیدایش جامعه پساصنعتی رایج کرد. [ ۲] اگرچه برخی به بل اعتبار این اصطلاح را ابداع کرده اند، [ ۳] جامعه شناس فرانسوی آلن تورن در سال ۱۹۶۹ اولین اثر عمده در مورد جامعه فراصنعتی را منتشر کرد. این اصطلاح همچنین به طور گسترده توسط فیلسوف اجتماعی ایوان ایلیچ در رساله ۱۹۷۳ ابزارهایی برای دلپذیری استفاده شد و گهگاه در متون چپ در اواسط تا اواخر دهه ۱۹۶۰ ظاهر می شد. [ ۴]
این اصطلاح با تبدیل شدن به جریان اصلی رشد و تغییر کرده است. این اصطلاح اکنون توسط بازاریاب هایی مانند ست گودین استفاده می شود، [ ۵] دکترای سیاست عمومی مانند کیت بوکلمن، [ ۶] و جامعه شناسانی مانند نیل فلیگشتاین و اوفر شارون. [ ۷] بیل کلینتون، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، حتی از این اصطلاح برای توصیف رشد چین در میزگردی در شانگهای در سال ۱۹۹۸ استفاده کرد. [ ۸]
wiki: جامعه فراصنعتی