جامعه شناسی صنعتی ( به انگلیسی: Industrial sociology ) تا همین اواخر یک حوزه مهم پژوهشی در زمینه جامعه شناسی کار می آمد و به بررسی جهت و پیامدهای روند تغییر فناوری، جهانی شدن، بازارهای کار، سازمان کار، شیوه های مدیریت و روابط استخدامی تا حدی که این گرایش ها به طور تنگاتنگی با تغییر الگوهای نابرابری در جوامع مدرن و تجربیات متغیر افراد و خانواده در ارتباط با شیوه هایی مرتبط است که کارگران به چالش می کشند، مقاومت می کنند و مشارکت خود را در الگوی کار و شکل گیری موسسات کاری انجام می دهند. [ ۱]
یکی از شاخه های جامعه شناسی صنعتی نظریه فرایند کار ( LPT ) است. در سال ۱۹۷۴، هری براورمن کتاب «نیروی کار و سرمایه انحصاری» را نوشت که در آن مدیریت علمی را بررسی انتقادی و روابط سرمایه داری مولد را از دیدگاه مارکسیستی تجزیه و تحلیل کرده است. [ ۲] به دنبال کارل مارکس، براورمن استدلال کرد کار در سازمان های سرمایه داری استثمارگر و بیگانه کننده است و بنابراین کارگران باید به بندگی وادار شوند. برای براورمن، پیگیری منافع سرمایه داری در طول زمان در نهایت منجر به خلع سلاح و هنجار ی سازی کارگر می شود. تیلوریست طراحی کار تجسم نهایی این گرایش است.
براورمن چنین مکانیسم کنترل را در نیروی کار یقه آبی و معنوی یقه سفید نشان داد. سهم کلیدی وی تز "deskilling" اوست. براورمن استدلال می کرد صاحبان سرمایه و مدیران سرمایه داری به طور مداوم به دنبال کاهش نیروی کار برای کاهش هزینه های تولید هستند. [ ۳] و بهره وری بالاتر را تضمین می کند. نیروی کار ماهر ارزان است و به دلیل عدم مشارکت مستقیم کارگران در فرایند تولید ، کنترل آنها آسان است. [ ۴] به نوبه خود کار از نظر فکری یا احساسی ناتمام است. عدم وابستگی سرمایه داران به مهارت های انسانی نیاز کارفرمایان به پاداش کارگران را به هر نحوی جز در حداقل روش اقتصادی کاهش می دهد.
سهم براورمن در جامعه شناسی کار و صنعت ( به عنوان مثال، جامعه شناسی صنعتی ) مهم بوده است و نظریه های او در مورد روند کار همچنان به آموزش و پژوهش کمک می کند. با این حال، اندرو فریدمن در کتاب «صنعت و کار» ( ۱۹۷۷ ) تز براورمن را مورد اعتراض قرار داده است. [ ۵] در آن، فریدمن پیشنهاد می کند در حالی که کنترل مستقیم کار برای سرمایه دار تحت شرایط خاصی مفید است، می توان درجه ای از «خودمختاری مسئولانه» را به کارگران عضو اتحادیه یا «اصلی» اعطا کرد. به منظور استفاده از مهارت خود در شرایط کنترل شده همچنین، ریچارد ادواردز در سال ۱۹۷۹ نشان داد اگرچه سلسله مراتب در سازمان ها ثابت مانده است ولی برای به دست آوردن علایق، اشکال دیگری از کنترل ( مانند کنترل فنی از طریق نظارت بر ایمیل، نظارت بر تماس ، کنترل بروکراتیک از طریق مراحل مرخصی، بیماری و غیره ) اضافه شده است. طبقه سرمایه دار در برابر کارگران. دانکن گالی[ ۶] نشان داده است آگاهی از پرسش مهارت از منظر طبقه اجتماعی چقدر مهم است. در مطالعه خود، اکثر کارگران غیردستی، میانی و ماهر باورمند بودند کار آنها نیاز به مهارت بالاتری دارد ولی اکثر کارگران دستی احساس می کردند مسئولیت و مهارت مورد نیاز در کار آنها یا ثابت مانده یا رد شده است این بدان معناست که ادعاهای براورمن نمی تواند برای همه طبقات اجتماعی اعمال شود.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفیکی از شاخه های جامعه شناسی صنعتی نظریه فرایند کار ( LPT ) است. در سال ۱۹۷۴، هری براورمن کتاب «نیروی کار و سرمایه انحصاری» را نوشت که در آن مدیریت علمی را بررسی انتقادی و روابط سرمایه داری مولد را از دیدگاه مارکسیستی تجزیه و تحلیل کرده است. [ ۲] به دنبال کارل مارکس، براورمن استدلال کرد کار در سازمان های سرمایه داری استثمارگر و بیگانه کننده است و بنابراین کارگران باید به بندگی وادار شوند. برای براورمن، پیگیری منافع سرمایه داری در طول زمان در نهایت منجر به خلع سلاح و هنجار ی سازی کارگر می شود. تیلوریست طراحی کار تجسم نهایی این گرایش است.
براورمن چنین مکانیسم کنترل را در نیروی کار یقه آبی و معنوی یقه سفید نشان داد. سهم کلیدی وی تز "deskilling" اوست. براورمن استدلال می کرد صاحبان سرمایه و مدیران سرمایه داری به طور مداوم به دنبال کاهش نیروی کار برای کاهش هزینه های تولید هستند. [ ۳] و بهره وری بالاتر را تضمین می کند. نیروی کار ماهر ارزان است و به دلیل عدم مشارکت مستقیم کارگران در فرایند تولید ، کنترل آنها آسان است. [ ۴] به نوبه خود کار از نظر فکری یا احساسی ناتمام است. عدم وابستگی سرمایه داران به مهارت های انسانی نیاز کارفرمایان به پاداش کارگران را به هر نحوی جز در حداقل روش اقتصادی کاهش می دهد.
سهم براورمن در جامعه شناسی کار و صنعت ( به عنوان مثال، جامعه شناسی صنعتی ) مهم بوده است و نظریه های او در مورد روند کار همچنان به آموزش و پژوهش کمک می کند. با این حال، اندرو فریدمن در کتاب «صنعت و کار» ( ۱۹۷۷ ) تز براورمن را مورد اعتراض قرار داده است. [ ۵] در آن، فریدمن پیشنهاد می کند در حالی که کنترل مستقیم کار برای سرمایه دار تحت شرایط خاصی مفید است، می توان درجه ای از «خودمختاری مسئولانه» را به کارگران عضو اتحادیه یا «اصلی» اعطا کرد. به منظور استفاده از مهارت خود در شرایط کنترل شده همچنین، ریچارد ادواردز در سال ۱۹۷۹ نشان داد اگرچه سلسله مراتب در سازمان ها ثابت مانده است ولی برای به دست آوردن علایق، اشکال دیگری از کنترل ( مانند کنترل فنی از طریق نظارت بر ایمیل، نظارت بر تماس ، کنترل بروکراتیک از طریق مراحل مرخصی، بیماری و غیره ) اضافه شده است. طبقه سرمایه دار در برابر کارگران. دانکن گالی[ ۶] نشان داده است آگاهی از پرسش مهارت از منظر طبقه اجتماعی چقدر مهم است. در مطالعه خود، اکثر کارگران غیردستی، میانی و ماهر باورمند بودند کار آنها نیاز به مهارت بالاتری دارد ولی اکثر کارگران دستی احساس می کردند مسئولیت و مهارت مورد نیاز در کار آنها یا ثابت مانده یا رد شده است این بدان معناست که ادعاهای براورمن نمی تواند برای همه طبقات اجتماعی اعمال شود.
wiki: جامعه شناسی صنعتی