جاماسب

/jAmAsb/

فرهنگ اسم ها

اسم: جاماسب (پسر) (پهلوی، اوستایی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: jāmāsb) (فارسی: جاماسب) (انگلیسی: jamasb)
معنی: دارای اسب درخشان، jāmāspa )، به معنای دارای اسب درخشان، ( اَعلام ) نام برادر قباد شاهنشاه ساسانی و فرزند فیروز ( پیروز )، [جاماسب در ادبیات ایران و عرب به لقب فرزانه و حکیم خوانده شد و پیش گویی هایی به او نسبت داده اند که ذکر آنها در رساله ی پهلوی «یادگار زریران»، «گشتاسب نامه ی دقیقی» و «جاماسب نامه» آمده است، ( نقل از حاشیه ی برهان به اهتمام دکتر معین ص ) ]، جاماسپ، از شخصیتهای شاهنامه، نام خردمندی ایرانی، وزیر و راهنمای لهراسپ و گشتاسپ پادشاهان کیانی
برچسب ها: اسم، اسم با ج، اسم پسر، اسم پهلوی، اسم اوستایی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

جاماسب. ( اِخ ) جزو دوم این کلمه همان اسب است ولی جزو اول آن معلوم نیست ، و ربطی به «جام » = یام که مغولی است ندارد. ( برهان قاطع چ معین ج 4 پایان کتاب ص بیست و دوم ). و در سنت زرتشتیان جاماسب از خاندان هوگوه در اوستا و برادر فرشوشتر بود و هر دو وزیر کی گشتاسب بودند. جاماسب با دختر زرتشت بنام پوروچیست ازدواج کرد. ( مزدیسنا ص 77 - 78 ). جاماسب در ادبیات ایران و عرب «فرزانه »و «حکیم » خوانده شده است و بدو پیشگوئیهائی نسبت داده اند که ذکر آنها در رساله پهلوی «یادگار زریران » و«گشتاسب نامه دقیقی » و «جاماسب نامه » آمده. رجوع به مزدیسنا ص 353 ببعد و ص 362 و 363 و یادنامه پورداود ج 2 ص 56 شود. ( حاشیه برهان چ معین ). نام حکیمی که وزیر گشتاسب شاه بود. ( شرفنامه منیری ). نام حکیمی ستاره شمر بوده و گویند ترجمه این نام به عربی مطابق نصراﷲ خواهد بود. وی برادر گشتاسب شاه بود که پدر اسفندیار است چون گشتاسب آئین زردشت پسندید جاماسب و پشوتن و اسپندیار نیز به زرتشت گرویده به کیش او درآمدند. اسپندیار به تسخیر بلاد و ترویج آئین زردشت و بنای آتشکده ها در ایران و غیر ایران مأمور شده از راه آذربایگان به ولایت روم و اروپا رفته جده مادری خود را در ایتالیا ملاقات کرده وجاماسب به نشر علوم نجوم و حکمت پرداخت و از آثار کواکب استحضار زیاد حاصل کرد. ( آنندراج ) :
ستاره شناسی گرانمایه بود
ابا او بدانش گران پایه بود.
فردوسی.
یکی از حکمای ایرانی که در صنعت کیمیا بحث کرده و گویند عمل اکسیر تام را دریافته بود. از اوست : کتاب جاماسب فی الصنعة. ( الفهرست ابن الندیم ). جاماسب نامه ازمصنفات اوست. ( شرفنامه منیری ). نامه ای از او دیده شده که بپارسی قدیم است و نام آن فرهنگ ملوک و اسرارعجم است و عنوان آن بنام گشتاسب شاه است و نظرات کواکب را به رمز بیان نموده و مقارنات اختران را طالع وقت نهاده و بر آن زایچه حکم نموده. گویند پنج هزار سال از روزگار آینده را باز نموده از سلاطین و انبیاءخبر داده ، در آنجا حضرت موسی سرخ شبان باهودار و حضرت مسیح را پیغمبر خرنشین که او را بنام مادر بازخوانند و از حضرت رسول عربی ( ص ) به مهرآزما تعبیر کرده و بعضی سخنان وی موافق روزگار گذشته است و برخی مخالف ، واﷲ اعلم بالصواب. ( آنندراج ). او را جاماس نیز خوانده اند. ( شرفنامه منیری ) ( آنندراج ). جاماسپ. ( آنندراج ). جاماسف. ( شرفنامه منیری ). رجوع به جاماس و جاماسپ و جاماسف شود : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. کوهستانی و سرد سیر است و ۲۱۵ تن سکنه دارد . محصول غلات حبوبات صیفی میوه توتون و لبنیات .
ابن فیروز

گویش مازنی

/jaamaasb/ فرزند فیروز، برادر بلاش و کواذ ساسانی، که سر سلسله و بنیادگذار گاو بارگان بوده است

پیشنهاد کاربران

جاما به معنی جومه یا تن پوش است و جامسپا به معنی اولین کسی که تن پوش، جامه، پیراهن و یا شاید زره را اختراع کرده است
جاماسب نام جانشین زرتشت پیامبر که با سومین دختر ش به نام پرو چیستا ازدواج کرد

اسب جام آور، اسب برنده، اسبی که در میدان رقابت جام قهرمانی را از آن خود می کند.
جاماسب : بخش اول واژه ی جاماسب با واژه های ژام ، ژامک =برابر با جامک که از دو بخش : جام ( =بلور ) / اک ( =پسوند ) تشکیل شده در فرهنگ ها به معنی آینه دانسته شده است . ولی معنای عالی و نفیس نیز می تواند
...
[مشاهده متن کامل]
داشته باشد زیرا در لغت نامه سغدی برای لغت ژام žām معانی :نفیس ، دلپسند و بدیع نیز آورده شده است . بنابر این جاماسب می تواند معنی دارنده اسب نفیس و دلپسند و عالی و گران قیمت هم داشته باشد .

دارنده اسب درخشان ( جاماسپ )
جاماسب ، یاماسب ، نام وزیر گستاسب که با پور چیست دختر زرتشت ازدواج کرد.
دارنده اسب درخشان، نام وزیری دانا در زمان اشو زرتشت که با کوچکترین دختر این پیامبر ایران زمین به نام پوروچستا یا پورچست ازدواج می کند .

بپرس