ثوبه

لغت نامه دهخدا

( ثوبة ) ثوبة. [ ث َ ب َ ] ( اِخ ) ابن جُمیر. صاحب لیلی اخیلیه است و او را دیوانی است.

ثوبة. [ ث َ ب َ ] ( اِخ ) ابن نمر بسی. مکنی به ابومحجن قاضی مصر. از قبیله بس بطنی از حمیر.

فرهنگ فارسی

ابن نمر بسی مکنی به ابو محجن قاضی مصر از قبیله بس بطنی از حمیر

پیشنهاد کاربران

بپرس