ثمثمه

لغت نامه دهخدا

( ثمثمة ) ثمثمة. [ ث َ ث َ م َ ] ( ع مص ) پوشیدن سر آوند. || بازماندن و بحال خود گذاشتن. ترویح قلیل ، یقال : ثمثموا بنا ساعة. || نیکو ناکرده شدن کار. || آویختن مشک را از ستون تا شیر در آن ریزند. || دو تا شدن و برگردیدن. یقال : هذا سیف ٌ لایثمثم فَصله ؛ أی لاینثنی اذا ضُرب َ به و لایرتد. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس