ثروت
/servat/
مترادف ثروت: تمکن، تمول، دارایی، دولت، غنا، مال، مکنت، ملک، منال، نعمت، نوا، هستی
برابر پارسی: دارایی، توانایی، سرمایه
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: دارایی، توانگری، دولت
برچسب ها: اسم، اسم با ث، اسم دختر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
با کرم او الف که هیچ ندارد
در سرش اکنون هوای ثروت شین است.
انوری.
اسلاف او در ایام آل سامان به ثروت تمام و حرمت موفور مشهور بودند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 435 ).این دعا می کرد دایم کای خدا
ثروتی بی رنج روزی کن مرا.
مولوی.
|| بسیاری مردم. بسیار عدد از مردم : انه لذو ثروة من مال و رجال. || شبی که ماه و پروین با هم جمع شوند. || مهتری. ( غیاث اللغة ). || ثروت یا علم ثروت ، علم اقتصاد، علم تولید و تقسیم و مصرف ثروت ، و در این مورد ثروت عبارت است از انواع دارائی آدمی از کالا و خواربار و ابزار و ماشین آلات و راه آهن و غیره.ثروة. [ ث َرْ وَ ] ( ع مص ) بسیار مال شدن. || بسیار عدد شدن. رجوع به ثروت و ثراء شود.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع . ] ۱ - (اِمص . ) دارایی ، توانگری . ۲ - (اِ. ) مال بسیار.
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] در اصطلاح علم اقتصاد مجموع دارایی های واقعی و مالی را «ثروت» می گویند.
«ثروت (Wealth)» به کلیه مواد و اشیایی اطلاق می شود که حاجت های بشر را رفع می نمایند. این ثروت ها یا طبیعی هستند و مستقیم یا غیر مستقیم مورد استفاده واقع می شوند و یا تولید می گردند؛ یعنی به دست بشر، تغییر شکل یافته، مورد استفاده قرار می گیرند. در اقتصاد، مفهوم دیگری به نام «دارایی (Assets)» هم وجود دارد. دارایی به دو دسته «واقعی» و «غیر واقعی» تقسیم می شود.دارایی های واقعی، عبارت اند از: ماشین آلات، زمین ها و ساختمان های تحت مالکیت شرکت ها و همچنین شامل کالاهای مصرفی با دوام، مانند: ماشین لباسشویی، دستگاههای صوتی - تصویری و خانه های مسکونی که در مالکیت خانوارها قرار دارند. این دارایی ها دارای بازدهی اند و با یکدیگر تفاوت دارند. خانه های شخصی افراد در واقع، نوعی بازدهی برای صاحبان آنها هستند و در آنها زندگی می کنند و هیچ گونه اجاره ای نمی پردازند. همین طور، صاحبان دستگاه های صوتی - تصویری بدون پرداخت اجاره از آنها بهره می برند. دارایی هایی از این دست را دارایی واقعی می نامند. در بعضی از کشورهای صنعتی، ارزش دارایی واقعی هر فرد، حدود سی هزار دلار است.نوع دیگر دارایی «دارایی مالی» است که شامل پول، سهام، اوراق قرضه،(در جمهوری اسلامی ایران، اوراق قرضه، اشکال شرعی دارد. لذا به جای آن، اوراق مشارکت وجود دارد.) و یا اوراق مشارکت می شود. مجموع دارایی های واقعی و مالی را «ثروت» می گویند. اگر ادعا کنیم برنامه ریزی اقتصاد غرب بر این استوار شده است که همواره از نظر کمیت بر دارایی افراد افزوده شود و ثروت اشخاص زیاد گردد، گزاف نگفته ایم. بازهم اگر ادعا کنیم که برنامه ریزی عاقلانه (rational) افراد بر این پایه است که استفاده بهینه از این ثروت نمایند بیراهه نرفته ایم. در آن اقتصاد، یک اصل پذیرفته شده است که هر فرد می خواهد از راه حداکثر کردن سود، بر ثروت خویش بیفزاید. ثروت خوب و ثروت بد مفهومی ندارد. هر کاری که منجر به افزایش مجموع دارایی ها شود خوب است؛ اما در اسلام، مباحث به گونه ای دیگر مطرح است. کلمه ثروت در متون دینی ما بسیار کم دیده شده است و در آیات و روایات، به جای ثروت، واژه «مال» آمده است و به شخص ثروتمند، «غنی» گفته می شود که در مقابل آن، واژه «فقیر» قرار می گیرد. در مورد ثروت در اسلام، سؤالاتی مطرح است که این نوشتار، در صدد پاسخ به بعضی از آنهاست.
انگیزه کسب ثروت
اقتصاد دانان در تحلیل رفتارهای اقتصادی افراد، به کنکاش انگیزه ها پرداخته اند. از دیدگاه فیلسوفان اقتصادی غرب، مانند بنتام، هابز، ویلیام جونز و آدام اسمیت، هدف نهایی انسان، دستیابی به لذت فردی است.امام علی (علیه السلام) این هدف نهایی از کسب ثروت و درآمد را نفی می کند و حاکمیت لذت طلبی بر رفتار خود را به شدت، انکار می نماید: «من آفریده نشدم که خوردن خوراکی های پاکیزه، مرا به خود مشغول دارد؛ همچون حیوان پرواری که تمام همتش علف است، و یا همچون حیوان رها شده ای که کارش چریدن و خوردن و پرکردن شکم است و از سرنوشتی که در انتظار اوست بی خبر است. آیا بیهوده یا مهمل و عبث آفریده شده ام؟ هدف اصیل از نگاه اسلام، جلب رضایت خداوند است.
ویژگیهای مثبت ثروت
از آغاز پیدایش حضرت آدم (علیه السلام) که روابط اجتماعی شکل گرفت و این روابط بر اساس نیازها تنظیم گردید، نیاز انسان به خوراک و پوشاک و سرپناهی که او را از سرما و گرما حفظ کند معنا پیدا کرد. تامین این نیازهای فیزیولوژیک هم یا از طریق کالا و یا از طریق پول بوده است. در هر صورت، انسان باید چیزی می داشت تا به رفع این نیازها بپردازد. قبیله ها و طایفه ها یا به واسطه زور و قدرتی که داشتند شکل می گرفتند و یا به واسطه مال و ثروتی که اندوخته بودند. وگرنه فقیرانی که توان اداره خود را نداشتند به تدریج، در معرض زوال قرار می گرفتند و محوری که بر گرد آن جمع شوند وجود نداشت.امروزه نیز که به تدریج، زندگی قبیله ای از بین رفته است شرکت ها و کمپانی های اقتصادی بر اساس میزان سرمایه شرکت٬ها و قدرت مانور در بازارها طبقه بندی می شوند. گرچه امروزه برخلاف دوران قدیم، گروه های علمی و پژوهشی و پارک های تحقیقاتی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردارند. نقطه مشترک قبیله ها و طایفه های قدیم و کمپانی ها و شرکت های جدید این است که اجزا و عناصر آنها باید افراد ثروتمند و متمکن باشند، وگرنه هیچ گاه فقیری را به درون خود راه نداده اند.از نظر اسلام نیز داشتن مال و ثروت، یک ارزش است و برکاتی در آن نهفته است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: ثروت، عیوب انسان را می پوشاند و فقر، عیب او را آشکار می سازد. و در بیان دیگری فرمود: با مال و ثروت، زندگی شیرین می شود. و انسان، به آرامش می رسد. یکی از راویان زمان امام صادق (علیه السلام) مطلبی از قول پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) شنیده بود که باعث تعجب وی شده بود. لذا از جمیل بن دراج صحابی امام صادق (علیه السلام) سؤال می کند که: شنیده ام پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرموده اگر «شریف» از قومی نزد شما آمد، او را احترام کنید. جمیل، این راوی را تصدیق کرد؛ ولی معنای شریف را از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد. حضرت فرمودند: «شریف کسی است که صاحب مال و ثروت است».
پرهیز از انباشت ثروت
...
«ثروت (Wealth)» به کلیه مواد و اشیایی اطلاق می شود که حاجت های بشر را رفع می نمایند. این ثروت ها یا طبیعی هستند و مستقیم یا غیر مستقیم مورد استفاده واقع می شوند و یا تولید می گردند؛ یعنی به دست بشر، تغییر شکل یافته، مورد استفاده قرار می گیرند. در اقتصاد، مفهوم دیگری به نام «دارایی (Assets)» هم وجود دارد. دارایی به دو دسته «واقعی» و «غیر واقعی» تقسیم می شود.دارایی های واقعی، عبارت اند از: ماشین آلات، زمین ها و ساختمان های تحت مالکیت شرکت ها و همچنین شامل کالاهای مصرفی با دوام، مانند: ماشین لباسشویی، دستگاههای صوتی - تصویری و خانه های مسکونی که در مالکیت خانوارها قرار دارند. این دارایی ها دارای بازدهی اند و با یکدیگر تفاوت دارند. خانه های شخصی افراد در واقع، نوعی بازدهی برای صاحبان آنها هستند و در آنها زندگی می کنند و هیچ گونه اجاره ای نمی پردازند. همین طور، صاحبان دستگاه های صوتی - تصویری بدون پرداخت اجاره از آنها بهره می برند. دارایی هایی از این دست را دارایی واقعی می نامند. در بعضی از کشورهای صنعتی، ارزش دارایی واقعی هر فرد، حدود سی هزار دلار است.نوع دیگر دارایی «دارایی مالی» است که شامل پول، سهام، اوراق قرضه،(در جمهوری اسلامی ایران، اوراق قرضه، اشکال شرعی دارد. لذا به جای آن، اوراق مشارکت وجود دارد.) و یا اوراق مشارکت می شود. مجموع دارایی های واقعی و مالی را «ثروت» می گویند. اگر ادعا کنیم برنامه ریزی اقتصاد غرب بر این استوار شده است که همواره از نظر کمیت بر دارایی افراد افزوده شود و ثروت اشخاص زیاد گردد، گزاف نگفته ایم. بازهم اگر ادعا کنیم که برنامه ریزی عاقلانه (rational) افراد بر این پایه است که استفاده بهینه از این ثروت نمایند بیراهه نرفته ایم. در آن اقتصاد، یک اصل پذیرفته شده است که هر فرد می خواهد از راه حداکثر کردن سود، بر ثروت خویش بیفزاید. ثروت خوب و ثروت بد مفهومی ندارد. هر کاری که منجر به افزایش مجموع دارایی ها شود خوب است؛ اما در اسلام، مباحث به گونه ای دیگر مطرح است. کلمه ثروت در متون دینی ما بسیار کم دیده شده است و در آیات و روایات، به جای ثروت، واژه «مال» آمده است و به شخص ثروتمند، «غنی» گفته می شود که در مقابل آن، واژه «فقیر» قرار می گیرد. در مورد ثروت در اسلام، سؤالاتی مطرح است که این نوشتار، در صدد پاسخ به بعضی از آنهاست.
انگیزه کسب ثروت
اقتصاد دانان در تحلیل رفتارهای اقتصادی افراد، به کنکاش انگیزه ها پرداخته اند. از دیدگاه فیلسوفان اقتصادی غرب، مانند بنتام، هابز، ویلیام جونز و آدام اسمیت، هدف نهایی انسان، دستیابی به لذت فردی است.امام علی (علیه السلام) این هدف نهایی از کسب ثروت و درآمد را نفی می کند و حاکمیت لذت طلبی بر رفتار خود را به شدت، انکار می نماید: «من آفریده نشدم که خوردن خوراکی های پاکیزه، مرا به خود مشغول دارد؛ همچون حیوان پرواری که تمام همتش علف است، و یا همچون حیوان رها شده ای که کارش چریدن و خوردن و پرکردن شکم است و از سرنوشتی که در انتظار اوست بی خبر است. آیا بیهوده یا مهمل و عبث آفریده شده ام؟ هدف اصیل از نگاه اسلام، جلب رضایت خداوند است.
ویژگیهای مثبت ثروت
از آغاز پیدایش حضرت آدم (علیه السلام) که روابط اجتماعی شکل گرفت و این روابط بر اساس نیازها تنظیم گردید، نیاز انسان به خوراک و پوشاک و سرپناهی که او را از سرما و گرما حفظ کند معنا پیدا کرد. تامین این نیازهای فیزیولوژیک هم یا از طریق کالا و یا از طریق پول بوده است. در هر صورت، انسان باید چیزی می داشت تا به رفع این نیازها بپردازد. قبیله ها و طایفه ها یا به واسطه زور و قدرتی که داشتند شکل می گرفتند و یا به واسطه مال و ثروتی که اندوخته بودند. وگرنه فقیرانی که توان اداره خود را نداشتند به تدریج، در معرض زوال قرار می گرفتند و محوری که بر گرد آن جمع شوند وجود نداشت.امروزه نیز که به تدریج، زندگی قبیله ای از بین رفته است شرکت ها و کمپانی های اقتصادی بر اساس میزان سرمایه شرکت٬ها و قدرت مانور در بازارها طبقه بندی می شوند. گرچه امروزه برخلاف دوران قدیم، گروه های علمی و پژوهشی و پارک های تحقیقاتی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردارند. نقطه مشترک قبیله ها و طایفه های قدیم و کمپانی ها و شرکت های جدید این است که اجزا و عناصر آنها باید افراد ثروتمند و متمکن باشند، وگرنه هیچ گاه فقیری را به درون خود راه نداده اند.از نظر اسلام نیز داشتن مال و ثروت، یک ارزش است و برکاتی در آن نهفته است. رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلّم) فرمود: ثروت، عیوب انسان را می پوشاند و فقر، عیب او را آشکار می سازد. و در بیان دیگری فرمود: با مال و ثروت، زندگی شیرین می شود. و انسان، به آرامش می رسد. یکی از راویان زمان امام صادق (علیه السلام) مطلبی از قول پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) شنیده بود که باعث تعجب وی شده بود. لذا از جمیل بن دراج صحابی امام صادق (علیه السلام) سؤال می کند که: شنیده ام پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) فرموده اگر «شریف» از قومی نزد شما آمد، او را احترام کنید. جمیل، این راوی را تصدیق کرد؛ ولی معنای شریف را از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد. حضرت فرمودند: «شریف کسی است که صاحب مال و ثروت است».
پرهیز از انباشت ثروت
...
wikifeqh: ثروت
دانشنامه عمومی
ثروت (فیلم). ثروت ( انگلیسی: Wealth ) یک فیلم به کارگردانی ویلیام دزموند تیلور است که در سال ۱۹۲۱ منتشر شد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
wiki: ثروت (فیلم)
دانشنامه آزاد فارسی
ثروت (wealth)
در اقتصاد، ثروت یک ملت عبارت است از موجودی سرمایۀ فیزیکی۱، سرمایۀ انسانی و خالص سرمایۀ مالی که در خارج از کشور دارد. سرمایۀ فیزیکی عبارت است از موجودی ساختمان ها، کارخانه ها، دفاتر، ماشین آلات، جاده ها و نظیر آن. سرمایۀ انسانی۲ عبارت است از نیروی کار، همچنین تعداد کارگران، و نیز ذخایر دانش و کارآموزی آنان که بهره وری آن ها را بالا می برد. خالص سرمایۀ مالی۳ عبارت است از تفاوت بین ارزش پولیِ دارایی های متعلق به خارجیان در اقتصاد داخلی و دارایی های متعلق به کشور در خارج. مهم ترین ثروت افراد، وجود خودشان و توانایی های آنان برای ایجاد درآمد از طریق کار است. بزرگ ترین ثروت، پس از افراد، خانه های آنان است. مالکیت، پول، و بیمه نامه مثال های دیگری از ثروت فردی اند.physical capitalhuman capitalnet financial capital
در اقتصاد، ثروت یک ملت عبارت است از موجودی سرمایۀ فیزیکی۱، سرمایۀ انسانی و خالص سرمایۀ مالی که در خارج از کشور دارد. سرمایۀ فیزیکی عبارت است از موجودی ساختمان ها، کارخانه ها، دفاتر، ماشین آلات، جاده ها و نظیر آن. سرمایۀ انسانی۲ عبارت است از نیروی کار، همچنین تعداد کارگران، و نیز ذخایر دانش و کارآموزی آنان که بهره وری آن ها را بالا می برد. خالص سرمایۀ مالی۳ عبارت است از تفاوت بین ارزش پولیِ دارایی های متعلق به خارجیان در اقتصاد داخلی و دارایی های متعلق به کشور در خارج. مهم ترین ثروت افراد، وجود خودشان و توانایی های آنان برای ایجاد درآمد از طریق کار است. بزرگ ترین ثروت، پس از افراد، خانه های آنان است. مالکیت، پول، و بیمه نامه مثال های دیگری از ثروت فردی اند.physical capitalhuman capitalnet financial capital
wikijoo: ثروت
مترادف ها
غنا، وفور، سامان، دارایی، خواست، سرمایه، مال، زیادی، ثروت، توانگری، تمول، سرکیفی
مالکیت، دارایی، تسلط، خون سردی، تصرف، ثروت، ید تسلط
سیم، اسکناس، سرمایه، پول، ثروت
قیمت، بها، ثروت، ازرش
جواهر، ثروت، گنج، گنجینه، دفینه
خیر، دارایی، سعادت، اسایش، ثروت
طالع، دارایی، اتفاق افتادن، شانس، بخت، مال، خوش بختی، ثروت، بحی واقبال
پول، مال، ثروت، جواهرات، ثروت زیاد، وسیله ثروتمندی
طلا، پول، ثروت، زر، سکه زر، رنگ زرد طلایی، اندود زرد، نخ زری، جامه زری، پول زر
ثروت، دولت، ممونا
ثروت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
ثروت ؛ اگر زنجیره ی مفاهیم مرتبط با این کلمه را در قوانین ایجاد کلمات در ابعاد کاربردی مختلف دنبال کنیم به کلمات بسیار زیادی خواهیم رسید که در نگاه اول اگر از راه این زنجیره، کلمات را دنبال نکنیم ممکن است به کلمات نامأنوسی برخورد کنیم ولی وقتی این زنجیره را دنبال می کنیم پی به ارتباط آنها می بریم.
... [مشاهده متن کامل]
ثروت عاملی هست برای رُستن و راست شدن و رستاک شدن و روستا شدن با ممارست و نهایتاً رستم شدن و پرستار شدن و پارس شدن و پریسا شدن و پرزیدنت شدن.
این کلمات فقط گوشه ای از کلمات مرتبط با کلمه ی ثروت بود.
حتی کلمه ی ثروت که در زبان لاتین wealth نگارگری شده است حرف ( ل ) در قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ر ) می باشد. به گونه ای که کلمه ی ثروت در کلمه ی wealth قابل روئیت می شود.
یکی از ویژگی های کلمه ی پارس این است که خداوند متعال روی کلمه ی پارس در عالم امکان به مفهوم راستی و رُستَن برای ایجاد کلمات در ابعاد مختلف خیلی مانور داده است. به گونه ای که کلمه ی پارس به مفهوم نیرو و انرژی سرمنشاء بسیاری از کلمات است.
تحلیل مفهوم و فلسفه ی ایجاد کلمه ی ثروت در مطلب زیر توسط کلمات هم خانواده ی ثروت تبیین گردیده است ؛
قبل از اینکه به باطن و ریشه ی کلمه appraisal ورود کنیم و این کلمه رو تفسیر کنیم و ببینیم این کلمه چه حرفی برای گفتن به ما دارد یک نگاهی به کلمه پارس و یا فارس داشته باشیم.
اگر از قانون اولویت آوا و تلفظ نسبت به نگارگری و صورتگری حروف در زبانهای مختلف به این مقوله ورود کنیم با توجه به قانون چرخش و تغییر شکل حروف در غالب کلمه که باعث می شود کلمات به سمت مفاهیم جدید در جایگاه های کاربردی مختلف خیز بردارد کلماتی مثل پارس فارس فرض رِفرِنس فرانسه کنفرانس فیروز پیروز پتروس پرایس سپرینگ اسپرم پرافیس پروفسشنال پروفسور پرافیت فیروز پیروز پاریس پیریس پیریز سورپرایز پرستار پرستش پارادایس پُرسش پُرس پِریز پارازیت پرزیدنت سیراف سُفره سَفر اَسفور سَفیر سِپَر مسافرت sparrow spirit فرض فُرس فرجه ظرف حتی کلمه صفر از یک ریشه می باشند که هر کدام کاربرد خودشان را در جایگاه خودشون ولی از یک راسته مفهومی دارند. کُلاً پارس یعنی سرزمین نور و نیرو سرزمین انرژی و کسب انرژی. حالا چطور این مفهوم در این دل کلمه وجود دارد به این صورت که کلمه ی پارادایس که تحت عنوان باغ بهشت و باغ پرندگان بهشتی از اون تفسیر شده از همین مفهوم شکل گرفته. کلمه پِریز یا پیریس در لهجه های محلی که ما در امکانات امروزی از اون انرژی الکتریکی رایز یا پرایس می کنیم نیز همین رویه موجود است. در کل هر جریانی که از درون به بیرون جاری باشد و باعث تغذیه انرژی در یک سیستم گردد رایز نمودن را مفهوم می رساند. حتی کلمه rescue مرتبط با کلمه ی ریسک که در زبان انگلیسی با ترجمه نجات یافتن و زنده ماندن و احیاء شدن برای ما برگردان شده است منشعب از همین مفهوم rise ، که قانون حذف و اضافه یا افزونه ها در این کلمه اعمال گردیده است. یعنی حرف پ در کلمه رایز برای راحتی آوا حذف گردیده است یعنی کلمه رایز تغییر شکل یافته کلمه پرایز یا همین پریز در صنعت الکترونیک بوده است. یعنی تغذیه شدن، رایز شدن پرایز شدن پاراست شدن و راست شدن و رُستن و روستا شدن و appraisal می باشد. هر چند که خود کلمه riser نیز در صنعت نفت به لوله های حامل نفت خام اطلاق می شود که نفت خام چاه از درون زمین به کارخانه جهت فرآوری آن ارسال می شود. یا در صنعت فاضلاب عکس این جریان در لوله ها تحت عنوان رایزر در حال استفاده می باشد.
البته اگر در بُعد ادبیاتی هم نگاهی داشته باشیم کلمه پُرسش مرتبط با کلمه ی پرایس نیز یعنی کسب علم و حل مسئله.
و در بُعد و تفسیر و کاربرد مواد غذایی نیز اصطلاح صرف یک پُرس غذا بر روی سفره و حتی کلمه پذیرایی و پذیرفتن و پذیرش همین مفهوم یعنی گرفتن و دادن انرژی را در دل خودش دارد.
کلمه سیراف نیز که یکی از اماکن سرزمین فارسی ما می باشد و از قانون نگارش حروف معکوس شکل گرفته است شاخه ای دیگر از جریان مفهوم سفره ی انرژی را در خود دارد.
یا کلمه پروفسور و پرافیس که به شخصی که در مرزهای علم پیچ و تابی خورده و مشغول دادن اطلاعات به جامعه بشری می باشد. به طوری که پُر در کلمه پرفسور از پر بودن و در شکل دیگر همان تغییر شکل یافته فر خودمان در زبان فارسی می باشد و به معنای پیچ و تاب خوردن و حرکت و پیچ و تاب انرژی در همه زوایای علمی مفهوم می رساند و در کلمات زیادی در زبان فارسی هم موجود هست و بخش دوم از منظر قانون لاتین کلمات که فسور می باشد منشعب از کلمه فارس به مفهوم انرژی دهنده که ذات حرف و در میان این کلمه دارا بودن جریان انرژی در عالم واقع را می رساند.
یا کلمه ی فِرْنِس با ترجمه کوره و تنور به معنی گرمکن نیز خود گویای شرح حال خود می باشد.
کلمه ی رِفرِنس که تحت عنوان مرجع ترجمه و برگردان شده به مفهوم برداشت و کسب اطلاعات از یک منبع معتبر تحقیقی و پژوهشی و تولید علم می باشد.
کلمه ی نزدیک دیگر به کلمه ی فِرنِس در یک بُعد کاربردی دیگر کلمه ی پِرَنسِس به مفهوم دختر گرم و پر شور و حرارت و پر جنب و جوش و انرژی دهنده دارای مفهوم می باشد.
کلمات دیگری که رِفرِنسی از کلمه فِرنِس با ترجمه و برگردان کوره می باشد دو مدل اجاق حرارتی که در قدیم الایام از اون استفاده می شد به نام پِریموس و پارسِنگه یا فارسونگا می باشد که با شارژ هوای فشرده با اهرم دستی بر روی سوخت مایع داخل مخزن میزان پرتاب شعله رو بیشتر می کرد.
و یا کلمه پرافیت مرتبط با کلمه ی پرافیس و پروفسور که در زبان لاتین تحت عنوان پیامبر ترجمه و برگردان گردیده یعنی شخصی که انرژی را از مخزن اصلی خود که ذات پاک خداوند متعال باشد به جامعه بشری می رساند. لذا با این تفاسیر کلمه appraisal که تحت عنوان ارزیابی برای دادن امتیاز، درجه و پاداش ترجمه شده نیز از همین مفهوم شکل گرفته.
حتی کلمه ابزار یا اپزار و آپارات که با مفهوم پنچرگیری در زمانه ما در اذهان جا افتاده است منشعب از مفهوم راستی و رستن، برگرفته از قانون تغییر شکل حروف در غالب کلمات می باشند.
همچنین کلمه پرنسس که با ترجمه شاهزاده خانم برای ما ترجمه گردیده است منشعب از مفهوم پارس می باشد که در قوانین و قواعد کلامی دو حرف س در یک کلمه قانون باب ها برای ایجاد اسم در اینجا اعمال گردیده است. قانون باب ها یا قانون استفاده از باب ورود به کلمه در باب خروجی کلمه و یا قانون استفاده از باب خروجی در باب خروجی مانند یک دالان در یک ساختمان برای ایجاد اسم در کاربردی خاص مثل فلسفه فیلسوف بیتوته پرنسس
یک توضیحی هم برای فلسفه ی پیدایش کلمه صفر اگر داشته باشیم این است که در زبان ترکی امروزی و فارسی قدیم و لهجه های موجود محلی به صفر که عدم عدد در درس ریاضی است، نول گفته می شود. کلمه نول بُعد نبودن چیزی را تداعی می کند که در صنعت برق اصطلاح فاز و نول هم در حال استفاده می باشد. ولی کلمه صفر بُعد دایره بودن و نقاشی اون عدد می باشد که اون نماد یعنی صفر که به صورت دایره میان تهی می باشد، دایره هم نماد گردش و چرخش و سفر و مسافرت و سفیر یا اَسفور که عرب ها به گنجشک می گویند و انگلیسی های امروزی Sparrow که با لهجه عرب های خودمان همان اَسفور به مفهوم پرنده مسافر می باشد. علت اینکه حرف س در کلمه صفر به ص تبدیل شده به علت اشتباه نکردن این مفهوم در مکاتبات در دو کاربرد مختلف هست. مثل کلمه سَد در رشته عمران و صَد در ریاضیات که هر دو یک مفهوم در دل خود دارد ولی در دو جایگاه کاربردی در حال استفاده می باشد. یا مثل دو کلمه صوت و صدا که از یک خانواده ولی در دو جایگاه کاربردی متفاوت در حال استفاده می باشد. به این صورت که با توجه به ذات حرف ( و ) و ( آ ) در کلمه صوت و صدا دارا بودن یک جریان رو به افزایش را در کلمه بیان می کند و صدا عمل ایجاد جریان صوت را بیان می کند.
کلمه فَرَس هم در عربی که به معنی اسب ترجمه شده از همین مفهوم به معنای پُرنیرو پرانرژی می باشد. نمونه مشابه همین کلمه در انگلیسی Horse می باشد که حرف ف در این کلمه phorse حذف شده است.
البته یک کلمه هم خانواده با کلمه appraisal کلمه approve می باشد که اصطلاحاً با ترجمه ی تایید کردن باب شده است و حرف s برای تلفظ راحت تر تغییر شکل داده است. نمونه موازی این دو کلمه در زبان ما کلمه آری هست که هم خانواده با آرمان آرمانیا آرزو آرتش ایران آریا آرام آرامش آرارات و غیره به مفهوم انرژی دار می باشد. یعنی با آری گفتن و approve کردن مقوله ی انرژی دادن و ایجاد حس مثبت برقرار می گردد.
فرض؛ اصطلاح فرض گرفتن یعنی یک محدوده و ظرفیتی را به صورت ذهنی در نظر گرفتن. ظرفی را به صورت ذهنی ایجاد کردن، یک محدوده ای رو مشخص کردن برای پُرس گرفتن از یک پریز با یک پرسش.
یا اگر با برداشت های امروزی مطرح کنیم یعنی مظروف کردن یک مقوله علمی جهت رسیدن به جواب و حل مسأله. یا اگر با یک تعبیر دیگر بخواهیم کلمه فرض رو تعریف کنیم فرض کردن یعنی کوانتیته کردن. یعنی به صورت کُنتوریک و قابل شمارش و قابل محاسبه شدن بررسی کردن.
در دو کلمه ظرف و فرض قانون حروف معکوس اعمال و قانون مفاهیم انطباقی اعمال گردیده است. مثل؛ قَدَح حَدقه، متافیزیک اتم فیزیک، کلاف فلک فلکه، کلاغ قُلَّک، فَلس سِلف صَلّاف، کاسه ساک، شییٔ عیش،
قانون مفاهیم موازی و مفاهیم انطباقی به گونه ای است که مثلاً اگر کلمه ی مخزن رو با کلمه ظرف تعریف کنیم کلمه ظرف یک مفهوم موازی و غیر ریشه ای می باشد ولی اگر برای تعریف کلمه مخزن از کلمه خزینه و خزانه استفاده کنیم از قانون مفاهیم انطباقی بهره گیری کرده ایم.
در مجموع تمام این کلمات مرتبط با کلمه پارس حول محور انرژی و گرفتن و دادن انرژی می باشد. البته در تمام این کلمات با توجه به ذات حرف ( ر ) که در این کلمات وجود دارد نشان دهنده برقرار بودن جریان مداوم و مکرر انرژی، نهفته و نمایانگر است.
forging:
کلیدواژه ی forging ؛ فُرجینگ که در ترجمه تحت عنوان آهنگری و چکش کاری و پتک زدن برگردان شده است به مفهوم ضربه زدن و نیرو وارد کردن منشعب از مفهوم فُرجه دادن و فُرجه گرفتن یا فُرس دادن و فُرس گرفتن می باشد.
فُرجه؛ اصطلاح فُرجه گرفتن به مفهوم فُرسْ گرفتن و نیرو گرفتن. مرتبط با کلمه پُرس که به عنوان واحد شمارش غذا استفاده می شود. مرتبط با کلماتی از قبیل پارس پُرس پُرش پُرشه پِرشیَن پرشیا پریز پرستار پاریس پرسش سُفره پرافیت پرافیس پروفسشنال پروفسور و خیلی کلمات اینچنینی.
فَجْر؛ اصطلاح سپیده ی فَجر به مفهوم شروع فَرَج و فروج نور و تَفَرّج طبیعت توسط گشایشگر فاجر.
و شروع فُرجه و فُرسْ گرفتن زمین و طبیعت از صاحب نور و نیرو، صاحبی که نیرومند و فاجر است.
جیرفت ؛ تفرجگاه پایان یافته. مکان فروج و فَرَج نور و فَجْر و انفجار یک تمدن در تاریخ مانده.
تمدن و تفرجگاهی که بر اثر تغییرات آب و هوایی منقرض گردیده است.
در قانون ایجاد کلمات مرتبط با راسته و زنجیره ی مفهوم کلمه ی جفت جفا شده.
تفرجگاه ؛ مکان نورگیر و آفتاب گیر. مکان فُرجه گرفتن.
فُرْج، فُرجه، فَرَج، فروج، فَجر. تفرج، جیرفت
... [مشاهده متن کامل]
ثروت عاملی هست برای رُستن و راست شدن و رستاک شدن و روستا شدن با ممارست و نهایتاً رستم شدن و پرستار شدن و پارس شدن و پریسا شدن و پرزیدنت شدن.
این کلمات فقط گوشه ای از کلمات مرتبط با کلمه ی ثروت بود.
حتی کلمه ی ثروت که در زبان لاتین wealth نگارگری شده است حرف ( ل ) در قوانین ایجاد کلمات قابل تبدیل به حرف ( ر ) می باشد. به گونه ای که کلمه ی ثروت در کلمه ی wealth قابل روئیت می شود.
یکی از ویژگی های کلمه ی پارس این است که خداوند متعال روی کلمه ی پارس در عالم امکان به مفهوم راستی و رُستَن برای ایجاد کلمات در ابعاد مختلف خیلی مانور داده است. به گونه ای که کلمه ی پارس به مفهوم نیرو و انرژی سرمنشاء بسیاری از کلمات است.
تحلیل مفهوم و فلسفه ی ایجاد کلمه ی ثروت در مطلب زیر توسط کلمات هم خانواده ی ثروت تبیین گردیده است ؛
قبل از اینکه به باطن و ریشه ی کلمه appraisal ورود کنیم و این کلمه رو تفسیر کنیم و ببینیم این کلمه چه حرفی برای گفتن به ما دارد یک نگاهی به کلمه پارس و یا فارس داشته باشیم.
اگر از قانون اولویت آوا و تلفظ نسبت به نگارگری و صورتگری حروف در زبانهای مختلف به این مقوله ورود کنیم با توجه به قانون چرخش و تغییر شکل حروف در غالب کلمه که باعث می شود کلمات به سمت مفاهیم جدید در جایگاه های کاربردی مختلف خیز بردارد کلماتی مثل پارس فارس فرض رِفرِنس فرانسه کنفرانس فیروز پیروز پتروس پرایس سپرینگ اسپرم پرافیس پروفسشنال پروفسور پرافیت فیروز پیروز پاریس پیریس پیریز سورپرایز پرستار پرستش پارادایس پُرسش پُرس پِریز پارازیت پرزیدنت سیراف سُفره سَفر اَسفور سَفیر سِپَر مسافرت sparrow spirit فرض فُرس فرجه ظرف حتی کلمه صفر از یک ریشه می باشند که هر کدام کاربرد خودشان را در جایگاه خودشون ولی از یک راسته مفهومی دارند. کُلاً پارس یعنی سرزمین نور و نیرو سرزمین انرژی و کسب انرژی. حالا چطور این مفهوم در این دل کلمه وجود دارد به این صورت که کلمه ی پارادایس که تحت عنوان باغ بهشت و باغ پرندگان بهشتی از اون تفسیر شده از همین مفهوم شکل گرفته. کلمه پِریز یا پیریس در لهجه های محلی که ما در امکانات امروزی از اون انرژی الکتریکی رایز یا پرایس می کنیم نیز همین رویه موجود است. در کل هر جریانی که از درون به بیرون جاری باشد و باعث تغذیه انرژی در یک سیستم گردد رایز نمودن را مفهوم می رساند. حتی کلمه rescue مرتبط با کلمه ی ریسک که در زبان انگلیسی با ترجمه نجات یافتن و زنده ماندن و احیاء شدن برای ما برگردان شده است منشعب از همین مفهوم rise ، که قانون حذف و اضافه یا افزونه ها در این کلمه اعمال گردیده است. یعنی حرف پ در کلمه رایز برای راحتی آوا حذف گردیده است یعنی کلمه رایز تغییر شکل یافته کلمه پرایز یا همین پریز در صنعت الکترونیک بوده است. یعنی تغذیه شدن، رایز شدن پرایز شدن پاراست شدن و راست شدن و رُستن و روستا شدن و appraisal می باشد. هر چند که خود کلمه riser نیز در صنعت نفت به لوله های حامل نفت خام اطلاق می شود که نفت خام چاه از درون زمین به کارخانه جهت فرآوری آن ارسال می شود. یا در صنعت فاضلاب عکس این جریان در لوله ها تحت عنوان رایزر در حال استفاده می باشد.
البته اگر در بُعد ادبیاتی هم نگاهی داشته باشیم کلمه پُرسش مرتبط با کلمه ی پرایس نیز یعنی کسب علم و حل مسئله.
و در بُعد و تفسیر و کاربرد مواد غذایی نیز اصطلاح صرف یک پُرس غذا بر روی سفره و حتی کلمه پذیرایی و پذیرفتن و پذیرش همین مفهوم یعنی گرفتن و دادن انرژی را در دل خودش دارد.
کلمه سیراف نیز که یکی از اماکن سرزمین فارسی ما می باشد و از قانون نگارش حروف معکوس شکل گرفته است شاخه ای دیگر از جریان مفهوم سفره ی انرژی را در خود دارد.
یا کلمه پروفسور و پرافیس که به شخصی که در مرزهای علم پیچ و تابی خورده و مشغول دادن اطلاعات به جامعه بشری می باشد. به طوری که پُر در کلمه پرفسور از پر بودن و در شکل دیگر همان تغییر شکل یافته فر خودمان در زبان فارسی می باشد و به معنای پیچ و تاب خوردن و حرکت و پیچ و تاب انرژی در همه زوایای علمی مفهوم می رساند و در کلمات زیادی در زبان فارسی هم موجود هست و بخش دوم از منظر قانون لاتین کلمات که فسور می باشد منشعب از کلمه فارس به مفهوم انرژی دهنده که ذات حرف و در میان این کلمه دارا بودن جریان انرژی در عالم واقع را می رساند.
یا کلمه ی فِرْنِس با ترجمه کوره و تنور به معنی گرمکن نیز خود گویای شرح حال خود می باشد.
کلمه ی رِفرِنس که تحت عنوان مرجع ترجمه و برگردان شده به مفهوم برداشت و کسب اطلاعات از یک منبع معتبر تحقیقی و پژوهشی و تولید علم می باشد.
کلمه ی نزدیک دیگر به کلمه ی فِرنِس در یک بُعد کاربردی دیگر کلمه ی پِرَنسِس به مفهوم دختر گرم و پر شور و حرارت و پر جنب و جوش و انرژی دهنده دارای مفهوم می باشد.
کلمات دیگری که رِفرِنسی از کلمه فِرنِس با ترجمه و برگردان کوره می باشد دو مدل اجاق حرارتی که در قدیم الایام از اون استفاده می شد به نام پِریموس و پارسِنگه یا فارسونگا می باشد که با شارژ هوای فشرده با اهرم دستی بر روی سوخت مایع داخل مخزن میزان پرتاب شعله رو بیشتر می کرد.
و یا کلمه پرافیت مرتبط با کلمه ی پرافیس و پروفسور که در زبان لاتین تحت عنوان پیامبر ترجمه و برگردان گردیده یعنی شخصی که انرژی را از مخزن اصلی خود که ذات پاک خداوند متعال باشد به جامعه بشری می رساند. لذا با این تفاسیر کلمه appraisal که تحت عنوان ارزیابی برای دادن امتیاز، درجه و پاداش ترجمه شده نیز از همین مفهوم شکل گرفته.
حتی کلمه ابزار یا اپزار و آپارات که با مفهوم پنچرگیری در زمانه ما در اذهان جا افتاده است منشعب از مفهوم راستی و رستن، برگرفته از قانون تغییر شکل حروف در غالب کلمات می باشند.
همچنین کلمه پرنسس که با ترجمه شاهزاده خانم برای ما ترجمه گردیده است منشعب از مفهوم پارس می باشد که در قوانین و قواعد کلامی دو حرف س در یک کلمه قانون باب ها برای ایجاد اسم در اینجا اعمال گردیده است. قانون باب ها یا قانون استفاده از باب ورود به کلمه در باب خروجی کلمه و یا قانون استفاده از باب خروجی در باب خروجی مانند یک دالان در یک ساختمان برای ایجاد اسم در کاربردی خاص مثل فلسفه فیلسوف بیتوته پرنسس
یک توضیحی هم برای فلسفه ی پیدایش کلمه صفر اگر داشته باشیم این است که در زبان ترکی امروزی و فارسی قدیم و لهجه های موجود محلی به صفر که عدم عدد در درس ریاضی است، نول گفته می شود. کلمه نول بُعد نبودن چیزی را تداعی می کند که در صنعت برق اصطلاح فاز و نول هم در حال استفاده می باشد. ولی کلمه صفر بُعد دایره بودن و نقاشی اون عدد می باشد که اون نماد یعنی صفر که به صورت دایره میان تهی می باشد، دایره هم نماد گردش و چرخش و سفر و مسافرت و سفیر یا اَسفور که عرب ها به گنجشک می گویند و انگلیسی های امروزی Sparrow که با لهجه عرب های خودمان همان اَسفور به مفهوم پرنده مسافر می باشد. علت اینکه حرف س در کلمه صفر به ص تبدیل شده به علت اشتباه نکردن این مفهوم در مکاتبات در دو کاربرد مختلف هست. مثل کلمه سَد در رشته عمران و صَد در ریاضیات که هر دو یک مفهوم در دل خود دارد ولی در دو جایگاه کاربردی در حال استفاده می باشد. یا مثل دو کلمه صوت و صدا که از یک خانواده ولی در دو جایگاه کاربردی متفاوت در حال استفاده می باشد. به این صورت که با توجه به ذات حرف ( و ) و ( آ ) در کلمه صوت و صدا دارا بودن یک جریان رو به افزایش را در کلمه بیان می کند و صدا عمل ایجاد جریان صوت را بیان می کند.
کلمه فَرَس هم در عربی که به معنی اسب ترجمه شده از همین مفهوم به معنای پُرنیرو پرانرژی می باشد. نمونه مشابه همین کلمه در انگلیسی Horse می باشد که حرف ف در این کلمه phorse حذف شده است.
البته یک کلمه هم خانواده با کلمه appraisal کلمه approve می باشد که اصطلاحاً با ترجمه ی تایید کردن باب شده است و حرف s برای تلفظ راحت تر تغییر شکل داده است. نمونه موازی این دو کلمه در زبان ما کلمه آری هست که هم خانواده با آرمان آرمانیا آرزو آرتش ایران آریا آرام آرامش آرارات و غیره به مفهوم انرژی دار می باشد. یعنی با آری گفتن و approve کردن مقوله ی انرژی دادن و ایجاد حس مثبت برقرار می گردد.
فرض؛ اصطلاح فرض گرفتن یعنی یک محدوده و ظرفیتی را به صورت ذهنی در نظر گرفتن. ظرفی را به صورت ذهنی ایجاد کردن، یک محدوده ای رو مشخص کردن برای پُرس گرفتن از یک پریز با یک پرسش.
یا اگر با برداشت های امروزی مطرح کنیم یعنی مظروف کردن یک مقوله علمی جهت رسیدن به جواب و حل مسأله. یا اگر با یک تعبیر دیگر بخواهیم کلمه فرض رو تعریف کنیم فرض کردن یعنی کوانتیته کردن. یعنی به صورت کُنتوریک و قابل شمارش و قابل محاسبه شدن بررسی کردن.
در دو کلمه ظرف و فرض قانون حروف معکوس اعمال و قانون مفاهیم انطباقی اعمال گردیده است. مثل؛ قَدَح حَدقه، متافیزیک اتم فیزیک، کلاف فلک فلکه، کلاغ قُلَّک، فَلس سِلف صَلّاف، کاسه ساک، شییٔ عیش،
قانون مفاهیم موازی و مفاهیم انطباقی به گونه ای است که مثلاً اگر کلمه ی مخزن رو با کلمه ظرف تعریف کنیم کلمه ظرف یک مفهوم موازی و غیر ریشه ای می باشد ولی اگر برای تعریف کلمه مخزن از کلمه خزینه و خزانه استفاده کنیم از قانون مفاهیم انطباقی بهره گیری کرده ایم.
در مجموع تمام این کلمات مرتبط با کلمه پارس حول محور انرژی و گرفتن و دادن انرژی می باشد. البته در تمام این کلمات با توجه به ذات حرف ( ر ) که در این کلمات وجود دارد نشان دهنده برقرار بودن جریان مداوم و مکرر انرژی، نهفته و نمایانگر است.
کلیدواژه ی forging ؛ فُرجینگ که در ترجمه تحت عنوان آهنگری و چکش کاری و پتک زدن برگردان شده است به مفهوم ضربه زدن و نیرو وارد کردن منشعب از مفهوم فُرجه دادن و فُرجه گرفتن یا فُرس دادن و فُرس گرفتن می باشد.
فُرجه؛ اصطلاح فُرجه گرفتن به مفهوم فُرسْ گرفتن و نیرو گرفتن. مرتبط با کلمه پُرس که به عنوان واحد شمارش غذا استفاده می شود. مرتبط با کلماتی از قبیل پارس پُرس پُرش پُرشه پِرشیَن پرشیا پریز پرستار پاریس پرسش سُفره پرافیت پرافیس پروفسشنال پروفسور و خیلی کلمات اینچنینی.
فَجْر؛ اصطلاح سپیده ی فَجر به مفهوم شروع فَرَج و فروج نور و تَفَرّج طبیعت توسط گشایشگر فاجر.
و شروع فُرجه و فُرسْ گرفتن زمین و طبیعت از صاحب نور و نیرو، صاحبی که نیرومند و فاجر است.
جیرفت ؛ تفرجگاه پایان یافته. مکان فروج و فَرَج نور و فَجْر و انفجار یک تمدن در تاریخ مانده.
تمدن و تفرجگاهی که بر اثر تغییرات آب و هوایی منقرض گردیده است.
در قانون ایجاد کلمات مرتبط با راسته و زنجیره ی مفهوم کلمه ی جفت جفا شده.
تفرجگاه ؛ مکان نورگیر و آفتاب گیر. مکان فُرجه گرفتن.
فُرْج، فُرجه، فَرَج، فروج، فَجر. تفرج، جیرفت
( دانش بهتر است یا سرمایه )
سرمایه اینک دانش است و این دو یکه شده اند.
سرمایه اینک دانش است و این دو یکه شده اند.
امروزه روز دیگر از آنجا که ثروت هم به دانش اقتصاد دگرش یافته است. نمیشود گفت ( دانش بهتر است یا سرمایه )
مکنت
لری بختیاری
جیفَ:ثروت
جیف دار:ثروتمند
جیفَ:ثروت
جیف دار:ثروتمند
دولت
این واژه آریایی است و همخانواده با واژه سانسکریت श्री ، همه زبان عربی ، وام واژه است .
واژه ثروت
معادل ابجد 1106
تعداد حروف 4
تلفظ se ( a ) rvat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: ثَروة]
مختصات ( ~. ) [ ع . ]
آواشناسی servat
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
معادل ابجد 1106
تعداد حروف 4
تلفظ se ( a ) rvat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: ثَروة]
مختصات ( ~. ) [ ع . ]
آواشناسی servat
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
ثروت یا علم؟ سؤال همیشگی!
این مسئله مانند پرسش:
شکم یا مغز؟
مغز بدون شکم، خشک میشه واز بین میره. ( هدر وتلف میشه )
وشکم بدون مغز، مانند گوسفند که فقط به فکر علف خوردن تا أضحیه بشود!
این مسئله مانند پرسش:
شکم یا مغز؟
مغز بدون شکم، خشک میشه واز بین میره. ( هدر وتلف میشه )
وشکم بدون مغز، مانند گوسفند که فقط به فکر علف خوردن تا أضحیه بشود!
داشتن
داشتن هرچیزی :هرچیزی یک نوع ثروت است
داشتن هرچیزی :هرچیزی یک نوع ثروت است
واژه ی ثروت در زبان انگلیسی به save تبدیل شده که به معنی ذخیره کردن می باشد. چون ثروت همان دارایی ذخیره شده و پس انداز شده می باشد.
تمکن، تمول، دارایی، دولت، غنا، مال، مکنت، ملک، منال، نعمت، نوا، هستی
در پهلوی " هیر " برابر کارنامه اردشیر پاپکان ساسانی و نگارش استاد بهرام فره وشی به چم ثروت و دارایی است و کسانی که در آتشکده ها برزارش ها ( خیرات و نذورات ) مردمی را گردآوری می کردند هیربد می گفتند که به چم نگاهبان دارایی و سمتی در آیین بهدینی می باشد.
اندوخته
پول
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)